گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «کوچه باغ انار! به ماندنم عادت نکن»؛
چالش حوزه ادبیات پایداری ورود برخی نویسندگان غیرمتخصص به این فضاست
نویسنده کتاب «کوچهباغ انار! به ماندنم عادت نکن» گفت: برخی از نویسندهها به صورت تخصصی به حوزه ادبیات پایداری ورود پیدا نکردند و تحصیلاتی در این حوزه ندارد و همین خودش باعث افت کیفیت این دست از کتابها میشود.
نویسنده در مقدمهاش تصریح میکند: در این کتاب که وامگرفته از مصاحبهها، خاطرات شفاهی یا رویدادهای واقعی است که به رسم امانتداری، مستندات آن در اختیار انتشارات قرار گرفته است، با اجازه همسر شهید و به دلیل حفظ بافت داستانی اثر و همچنین برداشتن گامی نو در عرصه نویسندگی در حوزه مرتبط با دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم، برخی وقایع از لحاظ مکانی یا زمانی، تلفیق، پس و پیش، یا فضاسازی شدهاند. از این رو اگر انتقادی به وجود بیاید، متوجه نویسنده است، نه همسر شهید.
نویسنده در ابتدای کتاب به داغی اشاره میکند که درگذشت پسرش بر دلش گذاشته و رد این داغ را میشود در احساسات رقیق او در جملات کتاب یافت.
کتاب «کوچه باغ انار! به ماندنم عادت نکن» در حالی نوشته شده که انتشارات دیگری نیز نوشتن یک کتاب درباره شهید میرسیار را در دست اقدام دارد اما بیتردید میتوان گفت محتوا و فرم این کتاب، با همه کتابهایی که تاکنون درباره شهدای مدافع حرم نوشته شده، فرق دارد.
این کتاب در بیست و پنج فصل تدوین شده و در انتها تصاویر و اسناد و دستنوشتههایی از شهید سیداحسان میرسیار به چشم میخورد. شهید میرسیار متولد سال 1360 است و در سال 1394 در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش دو سال بعد به کشور بازگشت.
کتاب حاضر روایتی پر از شیرینی و تلخی همراه با قلمی روان و البته مستند است از زندگی واقعی با فرمی متفاوت؛ گویی که مخاطب در آن اتفاقات را لمس میکند و گاه با همسر شهید همذاتپنداری میکند .در ادامه گفتوگو با حمیدرضا بشیریفراز، نویسنده کتاب «کوچهباغ انار! به ماندنم عادت نکن» را میخوانیم.
لطفاً در مورد چگونگی شکلگیری و محتوای کتاب «کوچه باغ انار! به ماندنم عادت نکن» برای خوانندگان ما بفرمایید.
کتاب کوچه باغ انار درباره زندگینامه ادبی شهید میرسیار است، البته بخش زندگی مشترک ایشان تا شهادتشان را شامل میشود. ویژگی خاص شهید میرسیار این است که ایشان اولین شهیدی هستند که در سوریه بعد از تفحص پیدا میشوند و دلیل شکلگیری ستاد تفحص سوریه بخاطر دو سال بیخبری خانواده ایشان از پیکرشان بوده و با مکاتباتی که همسرشان با بیت رهبری داشتند. رهبر معظم انقلاب اسلامی دستور میدهند که این موضوع را پیگیری کنند و با این پیگیریها بحث تفحص در سوریه به شکل جدی کلید میخورد و اولین شهیدی که پیدا میشود شهید میرسیار بوده است.
لطفاً درباره اسم کتاب توضیح دهید که ماجرای آن چیست؟ و از راستیآزمایی هم که در این کتاب شده قدری توضیح بفرمایید؟
شهید میرسیار دو فرزند از خود به یادگار گذاشتهاند که هر دو دختر هستند و خودشان و همسر و پدر و مادرشان، اهل سادات محله لنگرود هستند و خواستیم فضای روستایی در کتاب جاری باشد و با توجه به اعتقادی که به المانسازی داشتم، استفاده از بحث انار بخاطر این بوده که شهید بهشدت به انار علاقه داشتند و یک درخت انار هم در خانه پدری ایشان قرار دارد که یادگار ایشان است و خواستیم از این موضوع استفاده کنیم و همسر ایشان را به کوچهباغ انار و فرزندانشان را به میوههای انار تشبیه کردیم.
درخصوص بحث راستیآزمایی نیز تحقیقات در رابطه با موضوعات کتاب بر عهده گروهی بوده که با من همکاری میکردند و تمام تلاشمان این بود که مطلبی بدون راستیآزمایی درج نشود و تمام مستندات هم در اختیار انتشارات قرار گرفت.
برای مخاطبی که قرار است این کتاب را بخواند، چه دنیایی را تصویر کردهاید و قرار است چه برداشتی از فضای جبهه دفاع از حرم ایجاد شود؟
آن چیزی که خیلی دنبالش بودم و پیگیری میکردم و سعی کردم پیادهسازی کنم، نشاندادن حقیقت و واقعیت این انسانها در زندگی واقعیشان بوده به گونهای که به دور از شعارزدگی و قهرمانسازی کذب باشد و سعی کردیم زندگی عادی که داشتند را پیاده و معرفی کنیم.
معمولاً آنچه در تألیف و گردآوری این آثار صورت میپذیرد این است که یک مصاحبه پیادهسازی میشود و سپس از لحاظ جملهبندی اصلاح و چاپ میشود، اما من سعی کردم جدای از اینکه تمام مطالبی که در کتاب ارائه میشود بر اساس مطالب و استناداتی باشد که در اختیار داریم، یک روتوش ادبی نیز به کتاب بدهیم که مخاطب همزمان با خواندن کتاب در کنار اینکه مطالبی برایش روشن میشود، لذتی که قرار است از خواندن یک کتاب برایش حاصل شود را ببرد.
این کتاب با کتابهای مشابه خودش از لحاظ اینکه غلوی ندارد متفاوت است و آنچه زندگینامه شهید میرسیار بوده به صورت ادبی در این کتاب بازتاب دادیم که همین قابل تأمل است.
در مدت انجام این کار با چه چالشهایی روبه رو بودید؟
در فرایند نگارش کتاب، جدای از مشکل دسترسی به منابعی که دوست داشتیم در اختیار داشته باشیم تا مباحثی که در مناطق جنگی در سوریه اتفاق افتاده را بهتر بازتاب دهیم که به هر دلیلی میسر نمیشد، یک بخشی که همچنان با آن مشکل داریم گفته شدن یک سری تابوهایی است که در ارتباطات و زندگی این افراد وجود دارد و همچنان نمیشود آنها را بازتاب داد البته در این کتاب با حداقل آنها مواجه بودم، اما بالاخره چیزی است که در زندگیها جاری است و امکان بازتابدادنش هم نیست، چون ممکن است ذهنیتی را به وجود آورد و نمیشود خیلی درمورد آنها صحبت کرد و ناگزیریم که از آنها چشمپوشی کنیم.
شما پیش از این نیز کتابهایی نگاشتهاید، اگر قرار باشد مقایسهای در بین کتابهایی که درباره رزمندگان نوشتهاید، ارائه کنید، به چه موارد قابل اعتنایی اشاره میکنید؟
کتابهایی که کار کردهام در حوزه نویسندگی تخصصی است و چون تئاتر و سینما خواندهام و در این عرصه ورود پیدا کردهام بیشترین نقطهضعفهایی که میبینم همان بحث نگارشی است و آن چیزی که به عنوان چالش با آن در این فضا مواجه هستیم ورود اشخاص غیر تخصصی به حوزه نویسندگی در بحث ادبیات پایداری است. علیرغم اینکه خیلیها دوست دارند درباره شهدا قلم بزنند، ولی فضا فراهم نیست که بصورت تخصصی به انجام این کار بپردازند، بنابراین کاملاً غریضی برخی کارها را انجام میدهند. برخی از نویسندهها به صورت تخصصی به این حوزه ورود پیدا نکردند و تحصیلاتی در این حوزه ندارد و همین خودش باعث افت کیفیت این دست از کتابها میشود. من سعی کردم تا حدی فضایی ایجاد کنم که پای یک تعداد از نویسندههای متخصص را به این حوزه باز کنم.
انتظار شما از دستگاههای فرهنگی، در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
سادهترین انتظار این است که اجازه ندهند اشخاصی که تخصص این کار را ندارند وارد حوزه نویسندگی دفاع مقدس شوند و اجازه دهند افرادی که تخصص دارند در این باره بنویسند و این بهترین کاری است که میشود انجام داد و بازخورد بهتری دریافت خواهد شد، زیرا گاهی با اشتباهات ریز و درشت و کارهای غیر تخصصی بجای ترویج این فرهنگ، بیشترین لطمه را به این حوزه وارد میکنند.
چه کارهایی در دست چاپ دارید و در حال حاضر چه مینویسید؟
دو سوژه در رابطه با جنگ تحمیلی در دست تألیف دارم که انشاءالله برای سال آینده به چاپ میرسد.
نظر شما