الهی قمشه ای؛ علامه ذووجوه
حسن بلخاری در ابتدای این برنامه گفت: استاد الهی قمشهای، علامهای ذووجوه بود و البته در نظم و شعر شخصیتی استوار به شمار می آمد. همچنین تسلط بالایی بر حکمت و عرفان اسلامی داشت. این استاد فقید بر زبان عربی اشراف خاصی داشت و قرآن و نهجالبلاغه را نیز ترجمه کرد و حتی بخشی از نهجالبلاغه را به زبان نظم درآورد. او در مقام فقاهت یک فقیه کامل بود، با این حال عالیترین وجه حیات آن استاد مرحوم از نظر من، ترجمه شیوای ایشان از قرآن کریم است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: مرحوم الهی قمشهای کتابی با عنوان «حکمت الهی عام و خاص» دارد. او در این اثر درباره شرح رساله فصوص الحکم فارابی بحث عمیقی را مطرح کرده و سعی میکند با استناد به یافتههای خود، هم در حوزه مشا و هم در حوزه اشراق و حتی فراتر از این دو حوزه، نکات ظریفی بیان کند. یکی از مطالب این کتاب، موضوع «تجرد خیال» است. مرحوم الهی قمشهای بابی تحت نام «اهمیت قوت خیال» دارد که تاریخچه مختصر و مهمی را درباره تجرد خیال (در آن باب) مطرح کرده است. چون میدانیم که از فارابی به بعد، بحث درباره قوه خیال که صور را حفظ کرده و در آنها تصرف میکند، یکی از مباحث مهم فیلسوفان اسلامی بوده است.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: استاد الهی قمشهای بحث میکند که آیا بحث خیال از سوی حکمای مسلمان امری مجرد گرفته شده یا مادی... آن مرحوم معتقد است که حکمای مسلمان به تجرد خیال معتقد بودند؛ اما نکتهای را که شرح میدهد آن است که وقتی ما از تجرد خیال سخن میگوییم، منظورمان تجرد به نحو عقلی نیست، بلکه این تجرد، برزخی است. تجرد عقلی مصون از ماده است؛ ولی تجرد برزخی از برخی خواص ماده مصون نیست؛ زیرا در حضرت چهارم از حضرات خمسه ابن عربی، با صور مثالی روبهرو هستیم که برخی خواص مادی را دارند. این صور بعد ندارند؛ اما شکل و صورت دارند. به همین دلیل این جهان اصالتا جهانی برزخی است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تاکید کرد: استاد قمشهای معتقد است بحث درباره تجرد خیال از ملاصدرا آغاز نشده و پیش از او هم فیلسوفان مسلمان، از جمله ابنسینا و فخر رازی در این باره بحث کرده اند.
دشواریهای حکمت را به خوبی تبیین میکرد
در ادامه این برنامه آیتالله جوادی آملی به ایراد سخن پرداخت و گفت: مرحوم الهی قمشهای حکیمانه تدریس میکرد، عارفانه تقریر میکرد، مفسرانه تحلیل میکرد و ادیبانه و هنرمندانه تأیید میکرد. این اضلاع چهارگانه در جلسات خصوصی او هم مشهود بود. همانطوری که فلسفه حق عظیمی نسبت به عرفان دارد، عرفان هم حق بزرگی بر فلسفه دارد که آن را مانا و پایا کرده است. گرچه برخی قواعد عمیق، «فلسفیالحدوث» هستند ولی عرفانیالبقا هم بوده و اگر عرفان نبود، برخی قواعد فلسفی به سختی حل میشد.
این مرجع تقلید اضافه کرد: مرحوم الهی قمشهای به کمک عرفان، معضلات و دشواریهای حکمت را به خوبی تبیین میکرد. مثلا همانطور که می دانیم قاعده «الواحد» از مستحکم ترین قواعد فسلفی است؛ اما وقتی به اشکالهای فخر رازی میرسیم، مساله بغرنج میشود. وقتی قاعده فلسفیالحدوث، عرفانیالبقا شد و از منظر عرفا سخن به میان آمد، آنها توانستند این قاعده را تبیین کنند و مسأله حل شد.
او تاکید کرد: مرحوم الهی قمشهای در تدریس حکمت، شواهد قرآنی را هم ذکر میکرد و برای اینکه همه اینها را دلنشین کند و در جانها بنشاند، شعر هم قرائت میکرد. مهمترین رهآورد وی در مبانی حکمت، آن است که خدای سبحان که فاعل است، همین واحد را که آغاز و انجام محدودی ندارد، به تعبیری صادر، ظاهر، شاهد و مشهود کرد.
تسلط بالای الهی بر فلسفه و عرفان
سومین سخنران این مراسم مهدی محقق بود. او گفت: من شاگرد مرحوم الهی قمشهای بودم و خاطرات بسیار خوبی از او دارم. قسمتی از شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را خدمت ایشان خواندم و تأکید میکنم که آن مرحوم یکی از بهترین استادان من بود. الهی قمشهای شعر هم به خوبی می گفت و البته دیوان غزلیاتش هم چاپ شده است.
رئیس هیاتمدیره انجمن آثار و مگفاخر فرهنگی افزود: مرحوم الهی قمشهای بر فلسفه و عرفان تسلط داشت و البته باید به این نکته توجه داشت که در آن زمان کمتر کسی بود که هم عرفان بداند و هم بر فلسفه و حکمت اسلامی مسلط باشد.
الهی قمشه ای؛ عالم بی نظیر
در ادامه آیتالله سیدعبدالله موسویان طی سخنانی گفت: در تمامی عمر علمیام، نظیری برای این مرد بزرگ ندیدم. او مجموعهای بود که ابعاد و اطراف مختلفی داشت؛ در «قمشه» دروس مقدماتی را نزد استادان بزرگ آن زمان فراگرفت؛ سپس در اصفهان ادامه تحصیل داد و بعد از چند سال، به مشهد رفت و همان جا ماندگار شد. در مشهد نزد بهترین فاضلان حوزه علمیه خراسان درس خواند. شیخ اسدالله یزدی، معروف به هراتی از استادان مهم او در مشهد بود؛ عالمی بینظیر که تمامی عمرش، روزها روزه بود و شبها بیدار و به عبادت مشغول بود.
او اضافه کرد: خوشبختانه خداوند به من توفیق داد تا خاطرات خودم از مرحوم الهی قمشهای را در کتابی به نام «معشوقی نامتناهی با حکیم الهی قمشهای» منتشر کنم.
واقعیتهای تلخ اجتماعی از دید او پنهان نبود
اکبر ثبوت سخنران دیگر این نشست بود. او گفت: من نزدیک به ده سال از محضر استاد الهی قمشهای بهره بردهام و بسیاری از متون عرفانی و حکمی و دینی را نزد او آموختهام و بیش از 150 صفحه گزارش در احوال و آثار او و خاطرات خودم از سالهای شاگردی منتشر کردهام و امیدوارم که این مقدار را به 1500 صفحه برسانم.
این شاگرد حکیم الهی قمشه ای ادامه داد: استاد الهی در آغاز ورود به تهران با سیدحسن مدرس رابطه داشت و به همین گناه به زندان افتاد؛ ولی پس از چند ماه با وساطت فروغی، نخست وزیر وقت، رهایی یافت.
ثبوت در ادامه به برخی از خاطرات خود اشاره کرد و گفت: در درس مرحوم الهی وقتی به مثنوی به داستان نزاع فارس و عرب و ترک و رومی رسیدیم، استاد گفت: مولانا در روزگاری میزیسته که مانند روزگار ما، پیروان هریک از مذاهب اسلامی برای اثبات خود و نفی و براندازی دیگران، تعصب تمام نشان میدادند و از هیچ اقدامی رویگردان نبودند. همین فرقهگرایی کورکورانه، صف یکپارچه مسلمانان را متلاشی کرد و به تسلط دشمنان بر ایشان منجر شد. در این میان مولانا میکوشید ریشه این فجایع را -که فرقهگرایی متعصبانه بود- بخشکاند و این هدف را هم در عالم نظر و اندیشه و سخن و هم در برخوردهای خود با دیگران تعقیب میکرد.
او در پایان با اشاره به درباره مرحوم الهی قمشهای تاکید کرد: با اینکه رنگ عشق و عرفان و جمالگرایی بر سرودههای الهی غلبه داشت؛ اما واقعیتهای تلخ اجتماعی از دید او پنهان نبود و انتقاد از نارواییها و نابسامانیهای زمانه در آثار او حضوری چشمگیر دارد.
نثر فارسی الهی قمشه ای متعالی است
درادامه منوچهر صدوقی سها نیز طی سخنانی گفت: من مدت یک سال در دانشکده الهیات از محضر استادان و بزرگانی از اهل حکمت و عرفان استفاده کردم؛ اما با اینکه شاگرد خاص مرحوم الهی نبودم، گاهی در کلاس ایشان نیز شرکت می کردم. مرحوم آقای الهی قمشهای «اوصاف الاشراف» خواجه نصیر را تدریس می فرمودند و البته به خوبی به یاد دارم که شخصیت کاریزماتیک که امروز مصطلح شده است، در چهره ایشان به معنای کلمه متجلی بود.
این استاد و پژوهشگر حکمت و عرفان اسلامی تاکید کرد: اهل علم ما متاسفانه در نوشتهها چندان عنایتی به نحوه نگارش ندارند و به قولی، خوشقلم نیستند؛ اما بین علمای معاصر خودمان، دو نفر را میشناسم که نوشتههای فارسی آنان عالی و متعالی است؛ یکی مرحوم الهی قمشهای و دیگری مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی.
یادی از یادگاران الهی قمشهای
در پایان این برنامه افشین علا طی سخنان کوتاهی گفت: از آنجایی که یادگاران گرانقیمتی از استاد الهی قمشه ای به جا ماندهاند و در میان ما هستند، فکر میکنم در حد توان خودم بتوانم به یادگاران زنده حکیم الهی قمشهای اشاره داشته باشم. عموم مردم، دکتر حسین الهی قمشهای را میشناسند. مخاطبان این استاد در اقصی نقاط جهان، تشنه آموزههای بیبدیلیاند که این استاد گرانقدر با شیوه استثنایی خود به آن ها عرضه میکند. برادر بزرگتر ایشان، مرحوم نظامالدین الهی قمشهای از یادگارهای ارزشمند حکیم الهی قمشهای بودند و خیلی از بزرگان عرصه فقه، فلسفه، عرفان و ادبیات با آن مرحوم ارتباط و دوستی داشتند.
این شاعر و نویسنده حوزه ادبیات فارسی اضافه کرد: دختر بزرگتر مرحوم الهی، خانم مهدیه الهی قمشهای بودند که من سعادت داشتم 20 سال در محضر ایشان باشم و فکر میکنم حالات عرفانی پدر به آن مرحومه رسید. ایشان بانوی آیات و ابیات بودند و این اشراف همزمان بر آموزههای قرآنی و ادبیات فارسی، از ایشان عنصری ساخته بود که گفتار و رفتارش بر دلها مینشست.
علا تاکید کرد: من که افتخار شاگردی خانم الهی قمشهای را داشتم، بعد از فوتشان احساس کردم اکسیژن هوا کم شده است و کوهی که به آن تکیه میکردم نیز از پشتم برداشته شده است.
در پایان این نشست ضمن اهدای لوح سپاس نامه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به خانواده مرحوم الهی قمشهای، از کتاب زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم آیت الله مهدی محی الدین الهی قمشه که در سلسله انتشارات انجمن منتشر شده است نیز رونمایی شد.
نظر شما