وی حسآمیزی واژههایی چون عشوههای لاجوردی و سرمای تلخ را یک سازه مادی از دیدگاه فرمالیستها دانست و افزود: نقد فرمالیستی بر این باور است که هنجار گریزی یا برجستهسازی کلمات، متن را برجسته میکند و نمیتواند پاسخ مناسبی بر تاثیر ایماژشناسیها و تحریک عواطف و احساس خواننده بدهد؛ اما روانشناس این ماده تحریک کننده را عامل انگیزاننده میبیند.
این پژوهشگر ادامه داد: ادبیت موضوع مطالعه در ادبیاتشناسی است؛ نه ادبیات به معنای عام و بر اساس تعریف زبانشناسان؛ ادبیت زبان به اضافه چیز دیگر است و چیز دیگر که معمولا روانشناسان پردازش کمتری نسبت به آن دارند، زیباییها، عواطف، هیجانها و انگیزشهایی است که سخن ادبی ایجاد میکند.
فتوحی هر عنصر حسی را که سازنده آن چیز دیگر باشد، هنرسازه ادبی و به عنوان ادبیت سخن برشمرد و گفت: ادبیت جوهر مشترکی میان آثار ادبی همچون: تشبیه حسی، تنشهای نفسگیر تناقض بیمعنایی، ساختشکنی و یا یک شخصیت پیچیده در داستان است که جوهر جداییناپذیر ادبیات است و همه روشها و مکاتب ادبی قدیم تا امروز هیچکدام ادعای حذف آن از متن ادبی را نداشته، بلکه همه مدعی ابداع و آفرینش اشکال تازهای از ادبیت هستند.
مولف کتاب «درآمدی بر ادبیاتشناسی»، تاریخ وضع ادبیت را سال 1921 توسط «رومن یاکوبسن» زبان شناس روسی ذکر کرد و گفت: تا به امروز تلاشهای زیادی برای پاسخ به چیستی ادبیت داده شده و دستکم سه دیدگاه به این پرسش پاسخ دادهاند که دیدگاه اول مختص فرمالیستها است که ادبیت را برجستگی مادی متن وکیفیت مادی روی صفحه یا همان هنرسازه برجسته متن میدانند و دیدگاه دوم ادبیت را یک کیفیت ذهنی دانسته که خواننده در اثر توجه خاصی به امور معینی از متن ادراک میکند.
عضو هئیت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه اضافه کرد: در نظر دیدگاه سوم، ادبیت به مثابه تاثرات عصبی در خواننده است و تکانه عصبی در اثر هنرسازه، موضوع مطالعه فردی است که قصد دارد ادبیتشناس شود. دیدگاه سوم مربوط به شناختیان است که معتقدند ادبیت به مثابه حالتی عصبی در خواننده و نبوغ انگیزش حسی و تکانه در بدن است و پایه مطالعات آنان برآمیختگی بدن در اثر هنرسازه است.
فتوحی اضافه کرد: بر اساس نظریه شناختیان واژگان غریبگی سرمای تلخ سبب یک تکانه حسی شده که از تلاقی ذهن خواننده با متن حاصل میشود. آنان دو مفهوم ادبیت و آشناییزدایی را در کانون شعر خودشان قرار میدهند و بسیاری از عواطف برانگیخته شده در شخص را که از هنرسازههای نویسنده ادبی به وجود میآید، قابل مطالعه در آزمایشگاههای عصبشناسی میدانند.
نویسنده کتاب «صد سال عشق مجازی» اضافه کرد: علوم شناختی ادبیت سنجش کیفیت و حس ادبی در خواننده و تاثیرحسآمیزی بر روی مغز یا اعصاب خواننده را زیر نظر اسکنرهای آزمایشگاهها و مطالعات مغز و بدن پیوند میدهد و اسکنرها تاثیر ایماژهای حسی را بر روی مغز بررسی میکنند.
وی گفت: علوم شناختی همچنین مطالعات عصبشناختی با توجه به تاثیرات اداراک و احساس مغز در آزمایشگاه را مطالعه میکنند و برای سنجش عواطف و احساسات در بدن، با اسکنرهای نیرومند وارد میدان مطالعاتی ادبیات میشوند.
فتوحی یادآور شد: ادبیات موضوع مطالعات تجربی شده و با ورود به آزمایشگاههای مغز و اعصاب و فیلمبرداری از وضعیت مغز و جریان خون به سادگی توانسته به واکنش احساسی خواننده در زمان خوانش متن ادبی و ارتباط مغز با انگیزه ادبی (سرمای تلخ) در یک شعر یا شخصیت نفرتانگیز در رمان پی ببرد که چگونه تکانه ممکن است یک ضربه حسی، عاطفی و هیجانی ایجاد کرده و در عصبهای خواننده پدیدار شود.
این مدرس دانشگاه گفت: روش شناختی و تجربی به طور همزمان روانشناسی تجربی را با بلاغت سنتی بر بوطیقای شعر زبانشناسی ادبی به کار میگیرد تا بتواند تاثیرات ادبیات را بررسی کند و همچنین روش تجربی قادر است که نوع تاثیر هنر سازهها را شناسایی کند که بدن میتواند چه واکنشی به یک صناعت نشان دهد و نیز مطالعات تجربی به روشنی مشخص میکند که بر اساس شعر روایی و وزن عروضی چه نوع فعالیتی بر کدام عواطف تاثیرگذار هستند.
یادآوری میشود، پانزدهمین گردهمایی بینالمللی انجمن ترویج و زبان ادب فارسی از 28 بهمن تا 7 اسفند در اهواز برگزار میشود.
نظر شما