بهنظر شما برگزاری این جشنواره در طول 20 سال گذشته چقدر در ارتقای ادبیات حوزه نوجوان و ایجاد تغییر و تحول در آن نقش داشته است؟
بیژن قفقازیزاده: بطورکلی جشنوارهها تاثیر بسزایی در رشد کیفیت نوشتن نویسندگان دارند چون هر نویسندهای وقتی کاری را مینویسد، میخواهد کارش دیده شود و برایش مهم است که صاحبنظران کارش را ببینند و نظرشان را اعلام کنند و نویسندگان سعی میکنند سادهانگاری را کنار بگذارند و کارهایشان را با وسواس بیشتری بنویسند و جشنوارهها چون کار نویسندگان را مورد بررسی قرار میدهند از این نظر اهمیت دارند. اگر جشنوارهای برگزار نشود و نویسندگان هیچ بازخوردی از کارشان نبینند به سوی کارهای سطحی گرایش پیدا میکنند.
خسرو باباخانی: ما معیاری نداریم که براساس آن بگوییم این جشنواره، چقدر بر ادبیات تاثیر داشته است اما در این زمینه دو نکته مسلم است؛ نخست اینکه این جشنواره تنها جشنواره مردمی است که آبشخور آن مسجد است و وابسته به هیچ نهاد و ارگانی نیست. از سویی از معدود جشنوارههای مستقلی است که 20 سال تداوم داشته است. از سویی ما برای نخستین بار نکتهای را در این جشنواره مطرح کردیم که قبل از آن مطرح نبود و آن هم بحث ارزشهایی است که در یک کتاب وجود دارد و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه برای نویسندگان تبدیل به یک ملاک شد. همچنین انتخاب ما در جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور برای عدهای اهمیت دارد و سعی میکنند آثار منتخب را تهیه کنند.
حبیب یوسفزاده: واقعیت این است که یک حرکت فرهنگی مثل کاشتن درخت صدساله است و آنقدر تاثیرش در بطن جامعه تدریجی و موهیرگی است که شاید نتوان تاثیر آنی آن را دید ولی در بلندمدت قطعا بیتاثیر نیست. در این باره میتوانم به خاطرهای اشاره کنم؛ چند وقت پیش ماشینم خراب شده بود و آن را برای تعمیر نزد مکانیکی بردم و دیدم که بر در و دیوار مغازه مکانیکی جملات حکیمانه و اندیشمندانهای نوشته شده بود. از او پرسیدم: «داستان این جملات حکیمانه چیست؟» او پاسخ داد: «وقتی کتاب میخوانم اگر به جمله خوبی برخورد کنم آن را روی دیوار مغازهام مینویسم. گفتم چطور به این کار علاقهمند شدی؟ گفت: «در گذشته همسایهای داشتیم که با هم فوتبال بازی میکردیم. او زمان استراحت برای ما کتاب میخواند و من از همان زمان به مطالعه علاقهمند شدم.» پرسیدم: «همسایه شما چه کسی بود؟» گفت: «امیرحسین فردی!» برایم خیلی عجیب بود. انسان باور نمیکند که شخصی بتواند با یک حرکت فرهنگی اثری ماندگار در زندگی افرادی دیگر مثلا یک مکانیک داشته باشد. بنابراین این جشنوارهها حتما در ایجاد حرکتهایی در جامعه تاثیرگذار هستند مثلا در انتخاب خانوادهها تاثیر دارد همچنین نهادهایی هم مانند نهاد کتابخانهها به کتابهایی که از سوی جشنواره شهید غنیپور انتخاب میشوند، توجه دارد و یا در انتخاب کتاب برای کتابخانههای مدارس نمیتوان این تاثیر را انکار کرد.
حبیب یوسفزاده: ما پایش آماری به شکل منسجم و پژوهشی درباره آثاری که انتخاب میشوند نداریم، اما معمولا ناشران، روی جلد کتابهای منتخب جشنواره در زمان تجدید چاپ، مهری میزنند به عنوان اثر برگزیده جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور و فکر میکنم در همین حد در ترویج کتاب تاثیر دارد. بخشی از آن هم برمیگردد به رسالت رسانهها. مثلا از وقتی برنامه «کتابباز» در تلویزیون پخش میشود در ایجاد شناخت مردم نسبت به کتابهای خوب موثر است. ای کاش این اتفاق در ادبیات کودک و نوجوان، میافتاد و در رسانه ملی در کنار اینهمه آگهیهای مواد غذایی به مقوله فرهنگ بیشتر بها داده میشد.
بیژن قفقازیزاده: خانوادهها، امروزه حساسیت بیشتری در انتخاب کتاب برای فرزندانشان دارند. درواقع جشنوارهها هم در ایجاد انگیزه در نویسندهها در تولید کتاب خوب، با دقت و وسواس بیشتر و هم در انتخاب کتاب از سوی مخاطبان و خرید کتاب تاثیرگذار هستند. چون میدانند جشنوارهها از سوی عدهای کاربلد و نخبه برگزار میشوند و آنها کتابها را با وسواس انتخاب میکنند.
خسرو باباخانی: سال گذشته ما نتایج دوره نوزدهم را اعلام نکردیم. یکی از افرادی که اثرش انتخاب شده بود، مدتی پیش مطلع شد و به من گله کرد که چرا این موضوع را اعلام نکردید و گفت: اگر اعلام میکردید حداقل کتابم تجدید چاپ میشد. و این نشان دهنده همان تاثیری است که جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور دارد.
به عنوان داور جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور که حداقل 20 سال سابقه مطالعه آثار تولید شده در حوزه نوجوان را داشته فکر میکنید در طول 20 سال گذشته محتوای کتابهای این حوزه چه تغییری کرده و به چه سمت و سویی گرایش پیدا کرده است؟
خسرو باباخانی: ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان دهههای مختلفی داشتیم. ما قبل از انقلاب هیچ پشتوانه ادبیات کودک و نوجوان نداشتیم. اسمهایی که در این حوزه نام میبرند بیشتر بازی و تبلیغات است، مثلا صمد بهرنگی، قدسی قاضینور، نسیم خاکسار و ... یکسری حرفهای بزرگسالانه داشتند اما قالبی برای آن پیدا نمیکردند به همین دلیل آن را در قالب کودک و نوجوان بیان میکردند و چون تبلیغات خیلی قوی داشتند آنها را به عنوان نویسنده کودک و نوجوان مطرح کرده بودند. اما وقتی مرحوم امیرحسین فردی و سایر دوستان در سال 60-61 فعالیتشان را شروع کردند و در همان سالها امیرحسین فردی گفت با هرگرایشی میتوانید در کیهان بچهها حضور داشته باشید، همین مساله سبب شد حدود 30 نفر در کیهان بچهها جمع شوند و اتفاق عجیبی افتاد. ما از صفر شروع کردیم ولی کمکم تئوری ادبیات کودک و نوجوان را پایهگذاری کردیم و یکی از بهترین دوران ادبیات نوجوان ما همان دهه 60 بود که انفجار نور بود و بسیاری از آثار شاخص ما در این دوره خلق شدند. بعد از آن کم کم افت کرد و یکسری مسائل و مشکلات مالی مطرح شد و نویسندگان کم کم به سوی فانتزی نویسی روی آوردند و آثاری مانند «هریپاتر» و «ارباب حلقهها» در این زمینه خیلی تاثیرگذار بود و شروع به کپیبرداری کردیم و کارمان به شدت افت کرد. برخلاف آنچه بقیه میگویند به اعتقاد من سلیقه مردم را هنرمندان میسازند. ما زمانی آثاری مانند «روزی روزگاری» و «هزار دستان» را در تلویزیون میساختیم و سلیقه و ذائقه مردم را بالا میبردیم، زمانی هم مثل الان آثاری ساخته میشود که باحوصلهترین فرد هم نمیتواند پنج دقیقه تلویزیون نگاه کند و هیچ سریالی را بیشتر از چند دقیقه تعقیب کند. ما سلیقه مردم را خیلی راحت پایین آوردیم بهجای اینکه روز به روز آن را رشد دهیم.
نویسندهها قصهها را به تاریخهای دور برده و دچار اکنونگریزی شدهاند
خسرو باباخانی: اتفاق دیگری که چندسالیست در ادبیات کودک و نوجوان رخ داده این است که نویسندهها قصهها را به تاریخهای دور بردهاند مانند دهه 20 و 30 و دوره قاجار و پهلوی و ... و این نوعی اکنونگریزی است که اصلا خوب نیست. گویی انسدادی در جامعه رخ داده و نویسنده جرأت نمیکند مسائل روزش را در زمان خودش مطرح کند و این مسائل و شخصیتها را میکشاند در دل تاریخ. تا اگر به او گفتند این چه مسئلهای است که مطرح کردهای؟ بگوید این داستان مربوط به سال 1320 است. ما سال گذشته چهار – پنج کتاب بسیار خوب خواندیم که همینطور بودند. اما با همه این مسائل، بهنظر من در دو سه دوره اخیر شاهد اتفاقهای خوبی در ادبیات نوجوان هستیم.
حبیب یوسفزاده: ادبیات نوجوان در دورهای در انحصار چند چهره درشت و شناختهشده بود اما امسال دیدیم عدهای از جوانان دارند سکان را به دست میگیرند و حضورشان پررنگتر و چشمگیرتر میشود.
توجه به مسائل جدی نوجوانان در رمانها افزایش یافته است
بیژن قفقازیزاده: کتابهایی که در دو دوره اخیر، در جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور بررسی کردیم نشان میداد که نویسندهها بیشتر دوست دارند به مسائل اجتماعی نوجوانان بپردازند. و نشان میداد نویسندگان در حال عبور از فانتزی نویسی و کپیبرداری از کتابهایی مانند «هری پاتر» و «ارباب حلقهها» هستند و بیشتر به مسائل مهم نوجوانان میپردازند. نکته دیگر این است که ما در زمینه ادبیات نوجوان در منطقه خاورمیانه یک سر و دست از همه کشورهای خاورمیانه بالاتریم و این مساله بسیار مهم است. ما از بعد از انقلاب شاهد تولید آثار چشمگیری هستیم و حرف اول را در خاورمیانه در حوزه ادبیات نوجوان میزنیم.
بهنظر شما خاطرهگویی و پرداختن به موضوعات تکراری در تولید آثار نوجوان مخصوصا در حوزه آثار مذهبی، دینی و انقلابی چه جایگاهی دارد و این مساله در برقراری ارتباط مخاطبان با این آثار و گرایششان به سوی آثار فانتزی و ترجمهشده که به آن اشاره کردید، چه تاثیری دارد؟
حبیب یوسفزاده: بیشترین آسیبی که ما در این زمینه حس میکنیم این است که طیفی از نویسندگانی که دارند در این حوزه قلم میزنند خیلی به تکنیکهای داستاننویسی مسلط نیستند و فکر میکنند واگویه کردن درددلهایشان کفایت میکند درحالیکه داستانپردازی یک علم است مثل هرتخصص دیگری و تکنیکهایی برای جذب مخاطب وجود دارد که در اغلب کارها رعایت نمیشود. و حشو و زوائد موجود در کار به آن صدمه میزند. مسأله دیگر خالی بودن جای نقد در عرصه کتاب است. اینکه جلسات نقد جدی وجود داشته باشد و آنقدر نقد تاثیرگذار باشد که کتابی مطرح شود را نداریم. و اگر رسانهها به اهمیت نقد بیشتر بپردازند شاید این ضعف نمایانتر شود.
خسرو باباخانی: همه ما ایرانیها به شدت تنبل هستیم و این شامل همه اقشار جامعه میشود. همه ما طرفدار غذای اماده هستیم. در حوزه کتاب هم همین است ما گاهی برای نوشتن یک قصه دو صفحهای لازم است ماهها پژوهش و تحقیق کنیم اما این کار را نمیکنیم سعی میکنیم همان چیزی که از ذهنمان میگذرد را بنویسیم و قصهای انقلابی خلق کنیم. از سویی چون نقد هم نداریم میدان برای اینگونه کتابها باز است. باید بیایند نقد کنند و بگویند که آقای نویسنده شما 30 سال است دارید از خاطراتتان مینویسید، بس است دیگر! اینکه میگویند نسل جوان در حوزه ادبیات وارد میدان شده، درست است، واقعا هم دارند کارهای خوبی مینویسند. بهتر است رسانهها بررسی کنند که چرا نقد جریانساز نداریم؟ همچنین بررسی کنند چرا اغلب رمانهای ما پایانبندیهای ضعیفی دارند؟ اغلب آثاری که ما در طول این چند سال خواندهایم اینگونه بودهاند؛ از نویسندگان بسیار معروف گرفته تا نویسندگان تازهکار. این مسئله نشان میدهد که ما برای رماننویسی تربیت نشدهایم و باید آسیبشناسی شود.
بیژن قفقازیزاده: واقعا نقد فراگیر یکی از مسائلی است که در جامعه ما وجود ندارد. ما منتقد خوب و مطرح هم تربیت نکردهایم که دور از هرگونه مسائل حاشیهای کتاب را بخواندو براساس معیارهای موجود کتاب را بررسی کند و نقد بنویسد و در جامعه مطرح شود و این از ضرورتهای جامعه ماست. البته گاهی میبینیم برخورد برخی نویسندگان با منتقدان خوب نیست. این مساله از دو جنبه قابل بررسی است؛ نخست اینکه ما منتقد خوب تربیت نکردهایم و آنها فقط نقاط منفی کار را بزرگ میکنند و این سبب میشود نویسنده از منتقد زده شود. از طرفی هم به سعه صدر نویسندگان برمیگردد چون نویسنده کارش را مثل فرزندش میداند و نسبت به آن حساس است و انتقادها برایش دردآور است. لذا باید هر دو طرف روی خودشان کار کنند؛ یعنی هم منتقدان کارها را منصفانه و بدون حب و بغض نقد کنند؛ هم نویسندگان ایرادات کارشان را پذیرا باشند.
خسرو باباخانی: همه ما نشستیم و به تاریکی نفرین میکنیم و منتظر کسی هستیم که بیاید و برای ما کاری انجام دهد. اما شخصی مثل امیرحسین فردی این کار را نکرد، به تنهایی کارش را از اتاقی کوچک شروع کرد و کم کم نسلی را تربیت کرد که تاثیر بسزایی در ادبیات انقلاب داشتند. اگر ما هم مثل امیرحسین فردی این راه را رفته بودیم تحول عظیمی تا بهحال ایجاد شده بود اما این راه را نرفتیم و کمکاری کردیم. ساختن کار بسیار دشواری است.
حالا که از نقد سخن گفتیم، میخواهم به نقدی اشاره کنم که نسبت به جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور مطرح است و آن هم دائمی بودن هیات داورن این جشنواره است که این مساله سبب میشود هرساله آثار، از نگاه افرادی خاص با سلیقه خاص بررسی شوند. نظر شما در این باره چیست؟
حبیب یوسفزاده: به نظر من این نقد کاملا درست است و خوب است نگاههای نو و سلیقههای متفاوت در چرخه داوری وارد شوند. این دغدغه همیشه برای ما مطرح بوده و درباره آن صحبت کردهایم. آخرین تصمیمی هم که گرفته شد این بود از برگزیدگان دورههای قبل دعوت شود در ترکیب گروههای داوری قرار بگیرند و فکر میکنم به دلیل شیوع کرونا این مساله فعلا مغفول مانده است اما این تصمیم گرفته شده است. البته در یک دوره پنج ساله شاهد حضور برخی دوستان دیگر در هیات داوری این جشنواره بودیم.
خسرو باباخانی: این مساله بزرگترین چالش ما هم هست و علت اصلی آن هم این است که ما در طول این 20 سال کادرسازی نکردیم و نیروهای جدید تربیت نکردیم و به خودمان بسنده کردیم. ما هم دیگر سنمان بالا رفته و خواندن این حجم کتاب برایمان سخت است. از سویی دیگر بودجه جشنواره را خود اعضا تامین میکنند و حمایت مالی از سوی نهاد یا ارگانی نداریم. در این شرایط کدام نویسنده یا داور حاضر است بدون دستمزد و رایگان با ما همکاری کند؟ شاید بهنظر خیلیها بهدلیل اینکه ما جایزه نقدی نداریم، هزینه زیادی صرف برگزاری جشنواره نکنیم اما همین کارهایی که انجام میشود بیش از 15 میلیون تومان هزینه دارد که از سوی اعضا تامین میشود. فقط یک دوره برای مقطعی 3 یا 4 ساله کمکهای نقدی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جشنواره داده شد که قطع شد.
نیروهای جوانتر را آموزش ندادیم و ترکیب هیات داوری ثابت باقی ماند
بیژن قفقازیزاده: این نقد درست است و دلیلش همین دو موردی است که آقای باباخانی اشاره کرد. ما نیروهای جوانتر را آموزش ندادیم و ترکیب هیات داوری همینطور باقی ماند. مساله دوم هم همین تامین مالی است که از سوی خود اعضا صورت میگیرد. اما نکته اصلی این است که واقعا داوریها در این جشنواره بدون هیچ حب و بغض و جانبداری از گرایش خاصی فقط بر اساس چهارچوب جشنواره صورت میگیرد و سلیقه شخصی و مسائل حاشیهای در داوری دخالت ندارد و اگر کار واقعا خوب باشد، دیده میشود.
با توجه به شناخت و سابقهای که شما در برگزاری این جشنواره دارید، چه مشکلات و چالشهایی وجود دارد که در طول این 20 سال برطرف نشده است؟
حبیب یوسفزاده: یکی از مشکلات، همین فقر مادی است که همیشه روی جشنواره فشار وارد کرده است. ما هنوز حتی یک دفتر کوچک و ثابت برای برگزاری مستمر جلساتمان نداریم و این جشنواره همیشه برپایه رفاقت و به صورت هیاتی برگزار شده است و ما هنوز نتوانستهایم یک ساختار سیستمی داشته باشیم.
خسرو باباخانی: نبود یک دفتر و محل ثابت برای تشکیل جلسات جدیترین مشکل ماست. و در این زمینه هیچ نهاد و ارگانی با ما همکاری نکرد. وقتی اعضای جشنواره یکدیگر را نبینند حالت مودت از بین میرود. در فضای مجازی سوءتفاهمها به شدت بالا میرود. مساله بعدی این است که نهادها و ارگانها منتظرند تا ما کتابی را انتخاب کنیم، اگر با معیارهایشان سازگار نباشد شروع به انتقاد کردن و یادداشت نوشتن و ... میکنند. این درحالیست که خود من در داوری هرگز به نام نویسنده یا ناشر کتاب توجه نکردهام.
بیژن قفقازیزاده: واقعا برگزاری یک جشنواره کار راحتی نیست و نیاز به امکانات و پشتوانه دارد و ما بدون پشتوانه و امکانات داریم این جشنواره تاثیرگذار را برگزار میکنیم. درحالیکه وظیفه نهادهای دولتی این است که از چنین جشنوارههای مردمی حمایت کنند. پناهگاه ما فقط مسجد بود که درحال حاضر به دلیل شیوع کرونا امکان برگزاری جلسه و حضور در مسجد را هم نداریم.
میزان استقبال و همکاری ناشران در زمینه ارسال آثار به دبیرخانه جشنواره چگونه است؟
حبیب یوسفزاده: تقریبا هیچ همکاری نمیکنند. همان مساله رفاقتی که به آن اشاره کردم اینجا هم تعمیم پیدا کرده است. ناشرانی که با ما سابقه رفاقت دارند وقتی با آنها تماس میگیریم، کتابهایشان را میفرستند. درعین حال ناشرانی هم بودهاند که وقتی به کتابفروشیشان مراجعه کردیم و گفتیم کتابها را برای داوری جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور میخواهیم گفتهاند با ده درصد تخفیف میتوانید کتابها را ببرید و نسبت به جشنواره بیاعتنا بودهاند و برایشان برگزیده شدن در جشنواره مهم نبوده. البته خود نویسندهها هم میتوانند کتابهایشان را برای ما بفرستند. ولی اکثرا ما مراجعه میدانی میکنیم. الان دو سال است که موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران به واسطه رفاقتی که بوده، گنجینه کتابهایشان را به صورت امانت در اختیار ما قرار دادهاند تا هزینههای ما کاهش یابد.
با توجه به اینکه جشنواره شهید غنیپور از جشنوارههای مطرح و معتبر در حوزه ادبیات محسوب میشود، فکر میکنید دلیل عدم استقبال برخی ناشران از این جشنواره چیست؟
حبیب یوسفزاده: حدود 60 درصد ناشران از این جشنواره استقبال میکنند و سهمیه جشنواره دارند ولی بقیه اهیمت موضوع برایشان جا نیفتاده است. ولی این عدم همکاری ناشران مانعی برای اینکه ما کتاب را بررسی نکنیم، نمیشود فقط زحمت ما بیشتر میشود.
به عنوان داوران بخش نوجوان، آثاری که امسال بررسی کردید چه تفاوتی با آثار این حوزه در سالهای گذشته داشتند؟
خسرو باباخانی: امسال رمانهای خیلی خوبی داشتیم و این شانس را داشتم که دستنویس برخی از این رمانها را سال گذشته قبل از چاپ بخوانم. رمانهای امسال خیلی متنوع بودند و مربوط به نویسندگان سراسر کشور بودند و فقط محدود به نویسندگان پایتخت نبودند. از سویی به مسائل و چالشهای واقعی نوجوانان پرداخته بودند و انتخاب برای ما مشکل بود.
بیژن قفقازیزاده: واقعا در سه دوره اخیر آثار خیلی خوبی منتشر شد و ما بهسختی توانستیم آثار برگزیده را انتخاب کنیم. اگر همین روال طی شود ما شاهد اتفاقهای خوبی در این حوزه در آینده خواهیم بود.
چه ملاکها و معیارهایی در انتخاب آثار در این جشنواره بیشتر مورد توجهتان بود؟
حبیب یوسفزاده: اصل ملاکها، امتیازهایی بود که نویسندگان براساس توجه به عناصر و تکنیکهای داستان کسب میکنند و اینکه کار باورپذیر و نوجوانانهای خلق کنند. گاهی کاری نوشته میشود که واقعا مخاطب آن نوجوانان نیستند، فقط بهدلیل اینکه شخصیت اصلی داستان یک نوجوان است آن را کار نوجوانانه میدانند درحالیکه اینگونه نیست. همچنین درونمایه تاثیرگذار در جشنواره اهمیت زیادی دارد. امسال رقابت خیلی شدید بود. معمولا رسانهها توجه زیادی به آثار برگزیده و تقدیری میکنند، درحالیکه نامزدها هم خیلی به آثار برگزیده و تقدیری نزدیکاند و باید از آنها هم قدردانی شود.
شما برنامهای برای قدردانی از نامزدها دارید؟
خسرو باباخانی: نه، برنامه خاصی نداریم فقط در حد اینکه نام آنها اعلام شود. اما میتوان در این زمینه هم فکر کرد که از سالهای بعد برنامهای هم برای تقدیر از نامزدها داشته باشیم.
حبیب یوسفزاده: باتوجه به معیارهایی که در جشنواره داشتیم به عقیده داوران کار شش دانگی نداشتیم که از هرجهت بینقص باشد و بتوان به عنوان کتاب سال معرفی کرد.
خسرو باباخانی: در گروه نوجوان اثر برگزیده انتخاب کردن کار سختی است. مثلا «کلاه آهنی» واقعا داستان زیبایی دارد و من هروقت از کنار ایستگاه راهآهن رد میشوم یاد کلاهآهنی میافتم. یا مثلا کتاب «دارم میرسم جان جان» واقعا اثر خوبی بود اما به این دلیل به عنوان اثر برگزیده انتخاب نشد که عنصر تصادف در آن نقش داشت و به نظر میرسید قدری حالت تصنعی پیدا کرده است. درواقع مشکل اصلی ما پایانبندی آثار است. پایانبندی اغلب آثار در حدی نبود که بتوانیم کتابی را به عنوان برگزیده انتخاب کنیم.
بیژن قفقازیزاده: اینکه ما میگوییم در دو سه دوره اخیر کارها بهتر شده شاید با اینکه اثر برگزیدهای نداشتیم تناقض داشته باشد. نامزدها از نظر معیارها و ملاکها خیلی به هم نزدیک بودند و مجبور بودیم به دلیل اینکه به بقیه ظلم نشود دو کتاب را به عنوان تقدیری انتخاب کنیم یعنی خیلی کم نسبت به بقیه بهتر بودند نه خیلی در حد برگزیده.
چه ویژگی خاصی سبب شد کتاب «خواب پلنگ» اثر هادی حکیمیان را به عنوان اثر تقدیری در نوزدهیمن دوره این جشنواره انتخاب کردید؟
حبیب یوسفزاده: این کتاب واکاوی در برههای از تاریخ قاجار است و زندگی میرزا رضا کرمانی را سوژه قرار داده و اوضاع اجتماعی عصر ناصری را واکاوی کرده که چقدر طناب ظلم ضخیم شده که در نهایت پاره میشود و میرزا رضا به این تصمیم میرسد که به حرم شاه عبدالعظیم برود و ناصرالدین شاه را ترور کند. ضمن اینکه این داستان متناسب با حال و هوای نوجوانان و خیلی اکشن بود و ماجراهای پی در پی در کار اتفاق میافتد و تصاویری که از اوضاع آن زمان ارائه میداد، سبب انتخاب آن شد.
چه ویژگی سبب انتخاب «دارم میرسم جانجان» اثر مهدی کردفیروزجایی و «طوقی» اثر محمدرضا آریانفر به عنوان آثار تقدیری شد؟
حبیب یوسفزاده: «طوقی» واکاوی دورهای از دفاع مقدس در خطه جنوب است و خیلی حال و هوای صمیمی دارد و حال و هوای مردم در آن زمان را در فضایی بومی و باورپذیر به خوبی ترسیم کرده است. همچنین به بحث ستون پنجم در جنگ پرداخته و اینکه این ستون پنجم میتواند شوهر عمه آدم باشد و لازم نیست آدم عجیب و غریبی باشد. «دارم میرسم جانجان» نیز سوژه جالبی دارد. شانه دخترخانمی دراثر دعوای خواهر و برادری کبود میشود. روز عروسیاش فرا میرسد و لباس عروس او طوری است که کبودی شانهاش مشخص است و به برادرش میگوید به شهر برود و از فلانی لباس عروس دیگری برایش بگیرد. همه داستان در همین مسیر رفت و برگشت اتفاق میافتد و داستان بسیار هنرمندانه نوشته شده است. گرههایی در داستان هست که در نهایت گشوده میشود و پرده از قتلی که قبلا در روستا اتفاق افتاده برداشته میشود و بیگناهی آزاد میشود. درواقع درشتنمایی کنشگری یک نوجوان در جامعه روستاییاش در این داستان بارز است.
خسرو باباخانی: البته در کتاب «طوقی» بخشی از داستان مربوط به فضای جنگ است اما بخش دیگری هم دارد که نوجوان داستان در کنار رود کارون با پری دریایی عشقبازی میکند که بسیار شاعرانه است و صحنههای زیبایی دارد.
حرف پایانی؟
حبیب یوسفزاده: دو پیشنهاد داشتم؛ آثاری که در این جشنواره معرفی میشوند مورد توجه قرار گیرند و از آنها برای اجرای نمایش و نوشتن فیلمنامه اقتباس شود. همچنین بحث ترجمه این رمانها مورد توجه قرار گیرد. اگر این اقدام صورت گیرد فکر میکنم این آثار در خارج از کشور هم مورد استقبال قرار گیرند.
نظر شما