وی ادامه داد: «پیامبر بیمعجزه» داستان روحانی مبلغی است که به همراه همسرش در ایام محرم عازم تبلیغ است و در بین راه گرفتار اشرار میشوند. این گرفتاری شروع ماجرایی پر افتوخیز است. درواقع «سیدحمید» از لحاظ درونی با خودش و باورهایش کلنجار میرود و توقع نداشته که چنین اتفاقی برای او بیفتد و توان خودش را کمتر از آن میبیند که با اشرار دربیفتد. از طرفی چون روحانی است، آدمهای آنجا برخورد متفاوتی با او دارند و مشکلاتی جدی برایش ایجاد میکنند.
این نویسنده درباره درونمایه اثر خود تصریح کرد: این اثر به مسئله ایمان و ترس میپردازد، به اینکه ایمان در آدمها متفاوت است و هر کس باید ایمان خودش را داشته باشد. مسئله ایمان اساساً از جنس فعلهایی است که باید مثل عاشقی اتفاق بیفتد، کسی نمیتواند بگوید میخواهم عاشق بشوم. وقتی عشق در آدمی اتفاق افتاد، میگوید عاشق شدم. ایمان هم وقتی در آدم اتفاق افتاد، تازه مورد امتحان قرار میگیرد و موفقیت در هر مرحلهای، امتحانی سختتر به دنبال دارد تا ایمانی قویتر شکل بگیرد. حتی انبیاء از این قاعده مستثنا نبودهاند. «پیامبر بیمعجزه» کلنجاری با مقوله ترس و ایمان است.
برگزیده بخش آتیه داستان ایرانیان جایزه ادبی جلال آلاحمد توضیح داد: این کتاب به وجهی از ایمان میپردازد که زاده منطق و استدلال نیست. اشاره به جایگاه ایمان دارد که قلب است؛ قلب چون روح آدمی است، بسیار عمیق و ناشناختهتر از آنی است که خود آدم فکر میکند.
این نویسنده مسئله مهم را درباره ترس، آگاهی از ترس عنوان و تصریح کرد: ترس همواره با انسان بوده است. خواه ترسهای بیرونی که نشات گرفته از عوامل مجهولاند و چه آن نوعی که درونی است. مسئله مهم «ترسآگاهی» است. انسان برای شکست ترسهایش نیاز به زمین سفتی دارد که روی آن قدم بردارد. «کِر کِگور» ترس و ایمان را مقابل هم میداند و از همین منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم شکل محکمی پیدا میکند. اگزیستانسیالیستها ترس را از مهمترین مسائل انسانی میدانند؛ ترس از تنهایی، رهاشدگی، بیماری و قرار گرفتن میان دو عدم.
رکنی افزود: مسئله ترس چیزی نیست که آدمی بتواند از آن فرار کند. حتی اگر آنها را سرکوب کند یک روز گریبانش را خواهند گرفت. شاید بهترین راه برای پرداختن به ترس، رفتن به سراغ آن و کشف منشأ آن باشد. ترس هم مانند ایمان درآدمها متفاوت است.
وی با بیان اینکه در رمان «پیامبر بیمعجزه» شخصیت داستان با ترسهایش روبرو میشود، تاکید کرد: شخصیت رمان «پیامبر بیمعجزه» با ترسهایی که سرکوبشان کرده مواجه میشود. با موقعیتهای نفسگیری دستبهگریبان میشود که هیچوقت فکر نمیکرده روزی به دامشان بیفتد. میان این درگیریها بهنوعی از ترس آگاهی راه پیدا میکند و انگار متوجه میشود که بزرگترین نقطهضعف آدمی ترس است. مثل ترس از عاقبت یا ترس از آبرو. از همین منظر دنبال زمین سفتی میگردد که از آن خودش باشد.
رکنی با بیان اینکه این رمان نقد و تحلیلی به حوزه علمیه هم دارد، اضافه کرد: «پیامبر بیمعجزه» نقدی هم بر حوزه علمیه دارد اما نه به این صورت که سیستم آموزشی، اداری و حوزه علمیه را در زمانه مدرن بررسی کند، بلکه از این حیث با حوزه علمیه گفتوگو میکند که به ثمره آن میپردازد و به یکی از میوههای حوزه، یعنی «سیدحمید» خیره میشود. در سیر زندگی حمید پیداست که حوزه در کجاها از مسیر خودش خارجشده یا دچار سردرگمی شده است.
نویسنده رمان «سنگی که نیفتاد» راجع به تصویر روی جلد اثر جدیدش توضیح داد و یادآور شد: تصویر روی جلد یک بیابان را نشان میدهد که میتوانید راجع به مکان داستان هم باشد. باور دارم مکانها انرژیهای متفاوتی دارند و در رمان هم حتماً همینطور است. مثلاً اگر ماجرای این اثر در مرکز شهر اتفاق بیفتد، داستان به لحاظ اثرگذاری روی شخصیت اصلی چیز دیگری میشود.
وی ادامه داد: عمده ماجراها در خارج از شهر و بهدور از هیاهو اتفاق میافتند. احساس میکنم طبیعت از جاهایی است که میتواند آدمی را با خودش و جهانش روبرو کند. هیاهو را از او بگیرد و فرصت بازگشت به خویشتن را به آدمی عطا کند.
رکنی درباره سوالبرانگیز و در عین حال مبهم بودن عنوان «پیامبر بیمعجزه» برای کتاب خود، گفت: اسم کتاب در واقع از حال و هوای شخصیت داستان و برگرفته از اتمسفر حاکم بر کل ماجراست.
این رماننویس در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: شخصیت داستان، برگردان پیامبر نیست، اما شخصیت داستان به لحاظ ماجرا و درگیریهای درونی با پیامبر گفتوگو دارد. رمان ارجاعات خارج از متن به پیامبر دارد و توجه به حرکت و اهداف پیامبر در دل ماجراها شده است.
وی درباره اثر دیگری که در دست انتشار دارد، افزود: «پیامبر بیمعجزه» رمان سوم بنده است. کار دومم «ما همه برهنهایم» جلوتر نوشته شده است که متأسفانه بدون هیچ دلیلی هنوز منتشرنشده است و فکر میکنم اوایل سال آینده منتشر شود.
نظر شما