با وجود کرونا و با تکیه بر فروش مجازی، میتوان به برپایی نمایشگاه کتاب تهران با نفرات کمتر و با رعایت شیوهنامههای بهداشتی، امیدوار بود؛ نمایشگاهی بدون فروش، با اولویتبندی بازدیدکنندگان براساس نسبت و تخصصشان در حوزه نشر.
بازار از سکه افتاده کتابفروشیها از یکسو و کتابهای بادکرده روی دست ناشران از سوی دیگر، مدیران فرهنگی را به سمت برگزاری نمایشگاه در قالب مجازی پیش برد. این رویکرد، البته پیش از آن برای نمایشگاههای بینالمللی در سایر کشورها رخ داده بود و نمایشگاههایی همچون بولونیا، فرانکفورت، استانبول و... این تغییر را تجربه کردند اما حکایت نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و نقش پررنگ فروش در آن، وضعیت را متفاوت میکرد.
برگزاری نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران در فرصتی چندماهه، طراحی شد و کلید خورد. این رویداد مجازی کار خود را از یکم بهمنماه آغاز کرد و با دوبار تمدید(بهدلیل بروز اختلالات فنی در روزهای نخست) تا دهم این ماه ادامه پیدا کرد. تمرکز این رویداد بر پلتفرم فروش بود و با تخصیص حدود 15 میلیارد تومان یارانه دولتی، فروش 64 میلیارد تومان ظرف 10 روز، مایه شگفتی برگزارکنندگان و اهالی نشر شد اما صرفنظر از میزان فروش، ماهیت برگزاری این نمایشگاه و نسبت آن با سایر ارکان صنعت نشر در کشور، چالشهایی را به همراه داشت.
بهرهمندی سراسر مردم کشور از یارانه و امکان دسترسی و خرید از نمایشگاه به مدد فضای مجازی، حتی برگزارکنندگان نمایشگاه را هم به فکر فرو برد؛ تاجایی که یکی از مسئولان معاونت امورفرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد، برگزاری ادوار آتی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و سیاستهای نمایشگاهی را با چالش مواجه خواهد کرد.
نقد و نظرات، درباره نمایشگاه مجازی کتاب تهران، دامنه گستردهای داشت؛ عدهای به آن نقد داشتند و آن را ادامهای بر حذف حلقههای توزیع و فروش کتاب میدانستند و عدهای دیگر، آن را ابزاری نوین و قابل توجه برای آینده صنعت نشر قلمداد کردند؛ تاجایی که برخی به دائمی بودن آن رای دادند و برخی، آن را مکمل نمایشگاه فیزیکی دانستند. بهنظر میرسد با جمعبندی نقطهنظرات مختلف، میشود به الگویی جامع، مفید و البته اجرایی برای رویدادهای نمایشگاهی در حوزه کتاب رسید؛ الگویی با مشخصههای زیر:
1- نمایشگاه مجازی کتاب میتواند در بخش فروش، ضمن توسعه «عدالت فرهنگی» در دسترسی و توزیع یارانه، مزیتهای اصلاحگرایانهای را نیز دنبال کند. این رویداد میتواند با اتکا به ظرفیتهای فضای مجازی، غفلت سیوچندساله نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران را با نقش دادن به شبکههای فروش و کتابفروشان، پُر کند. الگوی مورد توجه در این بخش میتواند اینگونه رقم بخورد که کتابها بعد از ثبت سفارش از سوی مشتریان، از طریق شبکه فروش تامین شود؛ یعنی از طریق نزدیکترین کتابفروشی به محل اسکان سفارشدهنده –که البته کتاب مورد نظر را دارد- ارسال و به دست مشتریان برسد.
اجرایی کردن این ایده، البته به زیرساختهای نرمافزاری ویژهای نیازمند است؛ ازجمله نقشه الکترونیکی کتابفروشیهای شهر. با این روش، حتی اگر نزدیکترین کتابفروشی به محلِ ثبت سفارش، کتاب مورد نظر را نداشته باشد، میتواند از طریق پنل خود، سفارش لازم را به شبکه توزیع و متعاقب آن، ناشر مربوطه ارائه کند تا عناوین مورد نیاز، تامین شوند؛ البته خارج از این ظرفیت، رویه ارسال مستقیم ناشران از طریق سیستم «پست کتاب» را ادامه دهند.
2- تجربههای شکستخورده برخی از نمایشگاههای بینالمللی در تغییر فاز، از فضای فیزیکی به فضای مجازی، و تجربه موفقیتآمیز نمایشگاه مجازی کتاب تهران در حوزه فروش، خواهناخواه این نتیجه را به ذهن متبادر میکند که فضای مجازی –خصوصا با توجه به محدودیتهای موجود- نمیتواند در تحقق اهداف نمایشگاهی، کار چندانی را پیش ببرد و خلاء نمایشگاه فیزیکی را از این منظر پُر کند. با این اوصاف، اینطور به نظر میآید که ظرفیت مجازی را صرفا، معطوف به بخش فروش کنیم. این اتفاق، البته فواید ثانویه دیگری را بههمراه دارد که اصلیترین آنها، قدم برداشتن به سمت نمایشگاهی با استانداردهای جهانی و فاقد فروش است.
3- یکی از اصلیترین نقدهایی که طی سیوسه سال گذشته متوجه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بوده، فروشگاهی بودن آن است. تاجایی که بخشی از منتقدین، آن را فروشگاهی بزرگ میدانند که نسبتی با تعاریف استاندارد و جهانی نمایشگاه ندارد. انبوه جمعیت طی 10 روز، راهروهای شلوغ، تردد مدام چرخیهایی که تیراژهای بالای کتاب را به غرفهها میرسانند و تکاپوی ناشران برای بهرهمندی از این بازار میلیونی که بخش قابل توجهی از نقدینگی مورد نیازشان را تامین میکند، از مصادیق روشن این تعبیر بهشمار میآیند. حالا اگر بخواهیم بخش فروش را با کمترین خسارت و نگرانی، از نمایشگاه سیوچندساله کتاب تهران حذف کنیم، بهترین گزینه انتقال آن به فضای مجازی است.
4- نمایشگاه مجازی کتاب تهران میتواند شعبه مجازی نمایشگاه کتاب تهران باشد. مردم میتوانند خریدهای خود را از طریق نمایشگاه مجازی انجام دهند و نمایشگاه فیزیکی، مانند همه نمایشگاههای حرفهای در جهان، به فضایی تخصصی برای کارشناسان و دستاندرکاران، تعاملات، قراردادها و مسائل صنفی تبدیل شود. با این شرایط، دیگر شاهد آن حجم از ترافیک مشتریان و آن حجم از تیراژها و محمولههای کتابی در غرفهها نخواهیم بود و غرفهداران، با چیدمان تنها یک نسخه از کتابهای تازه منتشر شده خود، بهجای اینکه وقت خود را صرف فروش و کارت کشیدن و صدور فاکتور بکنند، میتوانند به تعامل بیشتر با مخاطبان و همکاران خود امیدوار باشند؛ البته اگر در آن میان، کسی هم خواهان کتابی شد، امکان ثبت سفارش بهشکل آنلاین هم وجود خواهد داشت.
5- کرونا؛ دشمن اصلی اجتماعات و رویدادهای جمعی است. این میهمان شوم که ناخوانده آمده و حالا کنگر خورده و لنگر انداخته، به این زودیها قصد رفتن ندارد. در چنین شرایطی و با از راه رسیدن پیک چهارم و پنجم و... برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را دستکم تا چند سال دیگر از ذهنمان دور کنیم؛ بهطور طبیعی آن تصویری که از نمایشگاه در سرمان است؛ آن آمد و شدها، آن راهروهای شلوغ و... هیچ نسبتی با قوانین ستاد مقابله با کرونا ندارد؛ اما شاید بتوان در پیوست با ایده برگزاری تخصصی آن، به برپاییاش با نفرات کمتر و با رعایت شیوهنامههای بهداشتی، امیدوار بود. نمایشگاهی بدون فروش، با کنترل و اولویتبندی بازدیدکنندگان براساس نسبت و تخصصشان در حوزه نشر. چیزی شبیه نمایشگاه فرانکفورت که مجوز حضور هر فرد در آن، بهصورت مجزا و براساس اولویتبندیهای حرفهای انجام میشود. در این الگو، حتی میتوان به برگزاری نشستهای جنبی نمایشگاه در فضای باز هم فکر کرد؛ چراکه بهطور طبیعی خبری از غرفههای اغذیهفروشی و تجمع بازدیدکنندگان در صحن و سرای مصلای تهران نخواهد بود. اجرایی شدن این ایده، حکم یک تیر و چند نشان را دارد: هم با کرونا کنار آمدهایم، هم نمایشگاهمان را تخصصی کردهایم و هم با اتکا به ظرفیتهای فضای مجازی، سیاستهای حمایتی را بهبود بخشیدهایم.»
نظر شما