جامعهشناسی تشیع چه جایگاهی در ساختار دانشگاهی ما در آموزش عالی دارد و چقدر به عنوان یک حوزه مورد توجه و دغدغه اساتید و دانشجویان است؟
برای پاسخ به سوال اول در مورد اینکه جامعهشناسی تشیع چه جایگاهی در آموزش عالی دارد لازم است به یک تعریف اجمالی از این مفهوم اشاره کنم. «شیعهشناسی شاخهای از مطالعات اجتماعی است که مجموعهای از مباحث جمعیتشناسانه، جامعهشناسانه، مردمشناسانه، مطالعات فرهنگی و اجتماعی را پوشش میدهد که اندیشههای واقعی و موجود شیعیان را مطالعه میکند. یعنی اگر پژوهشگری بخواهد شخص، گروه، جمعیت، جامعه یا اجتماعی از شیعیان را موضوع پژوهش خود قرار دهد و حولوحوش یکی از موضوعات مربوط به این جمعیت پژوهش کند، شیعهشناسی کرده است». (1)
مبتنی بر این برداشت وزارت علوم و تحقیقات و فناوری رشته شیعهشناسی را در مقطع کارشناسی ارشد در سه گرایش کلام، تاریخ و جامعهشناسی تصویب کرده است که زمینه پذیرش دانشجو از حدود 15 سال پیش در این حوزه فراهم شده است. «گرایش کلام در ده مرکز ، گرایشهای تاریخ و جامعهشناسی به ترتیب در سه و چهار مرکز دانشگاهی فعال شدهاند.» (1) همچنین «در کنار سیزده مرکز دانشگاهی، پنج مرکز حوزوی نیز در حوزه شیعهشناسی فعال شدهاند». (1) جامعه شناسی شیعه یکی از این گرایشها است تعدادی از اهدافی که در مصوبه وزارت علوم آمده عبارتند از: شناخت وشناساندن پیشینه و مسیر تطور تشیع در میان اقوام مختلف، مطالعه روشمند گروهها در جوامع شیعی، آسیبشناسی مشکلات و معضلات فکری اجتماعی جوامع و گروههای معاصر، آشنایی جامع و گسترده با ابعاد گوناگون مردم شناختی و جامعه شناختی جهان تشیع و تربیت دانشآموختگانی که توان تحقیق و تدریس در زمینه مطالعات شیعه شناسی و نیز ارائه مشورت به نهادهای دینی و حکومتی را متناسب با دنیای جدید داشته باشند. با توجه به فعالیتهای انجام شده به نظر میرسد وزارت علوم به عنوان متولی آموزش عالی قدمهای اولیه را برداشته است اما در ابتدای مسیر بوده و تا رسیدن به جایگاه اصلی مورد نظر که اهداف مطرح شده فوق، بخشی از آن را بیان میکند راهی طولانی باید طی شود.
علیرغم تعاریف فوق و وجود گرایش جامعهشناسی شیعه در ساختار آموزشی وزارت علوم اما نتایج علمیو پژوهشی ارائه شده بعد از تاسیس و آغاز به فعالیت این گرایش در چند دانشگاه و مرکز حوزوی به استناد نتایجِ پژوهش انجام شدهای که در مقاله «بررسی روند شکل گیری و گسترش رشته شیعه شناسی در ایران»، ارائه شده، مطلوب نبوده و هدف مورد نظر تحقق نیافته است. «سؤال اصلی این پژوهش این است که چرا برخلاف انتظار اولیه، رشته شیعهشناسی با همان رویکرد اجتماعی که سرفصلهای این رشته علمیدر آن زمینه و بستر طراحی شده بودند گسترش نیافت؟»(1). که پاسخهایی برای این سوال آورده شده است «توسعه نیافتگی به دلیل عدم شناخت!»؛ «نقش زیرساختهای آموزشی ـ پژوهشی در توسعه دانش شیعهشناسی»، و «یکی دیگر از گزینههای مطرح شده در پاسخ به سؤال پژوهش، این گزینه بود که شاید عدم تعهد به روشها و واقعیتهای حاکم بر علوم حوزوی و دانشگاهی باعث عدم توفیق این رشتهها میشود»(1)؛ که همه این موارد به صورت مبسوط در این مقاله بحث شده است. علاوه به موارد مشروح در این مقاله یکی از مشکلات قابل طرح در اینباره این است که جامعه شناسی دین و به عنوان زیر مجموعه آن جامعهشناسی شیعه و یا جامعهشناسی تشیع خیلی مورد اقبال دانشجویان و اساتید جامعهشناسی و حوزیان نیست. با شناخت اندکی که در این باره دارم تعداد معدودی از اساتید جامعهشناسی هستند که حوزه تخصصی فعالیتشان جامعهشناسی دین و یا شیعه است. همینطور حوزویان نیز استقبالی از این گرایش جدید نکردهاند؛ شاید بتوان عدم اعتماد جامعه دانشگاهی و اساتید برای ورود به این حوزه به خاطر تنیدگی آن با سایر مباحث سیاسی، اجتماعی امنیتی، و پر چالش بودن آن و از سوی دیگر وجود نوعی بدبینی به جامعهشناسی که ریشه در علوم غربی دارد را در حوزیان، عامل این اکراه برای تمایل به این حوزه دانست. مضاف به این که در فرآیند اجرای عملی این پروژهها با سختیها و مشکلات زیادی روبرو هستند.
شما به عنوان فردی که تجربه کار پژوهشی در این حوزه داشتهاید، با چه چالشهایی مواجه بودید؟
کار پژوهشی در حوزه جامعه شناسی شیعه با چالشهایی روبرو است که میتوان از ابعاد مختلفی به آن پرداخت. پژوهشهای اسنادی و کتابخانهای در این حوزه اگر چه ممکن است بعضاً با کمبود منابع و مستندات همراه باشند اما معمولاً مشکل کمتری برای پژوهشگر دارند زیرا که در پژوهش میدانی، که لازم است تعامل پژوهشگر با جامعه نمونه به صورت انجام مصاحبه، یا تکمیل پرسشنامه و سایر روشهای جمع آوری اطلاعات مرسوم در روش تحقیق اتفاق بیافتد معمولاً نیاز به کسب مجوز از نهادها و سازمانها و مراکز خاص و یا محل اجرای پروژه است که کمترین مشکل در بهترین حالت در صورت تمایل سازمان یا نهاد مربوطه به همکاری، دریافت همین مجوز موردی برای هر بار مراجعه به محل تحقیق است. برای مثال هنگام انجام پژوهش خودم با این مشکل مواجه بودم که به آن اشاره میکنم. «علاوه بر بعد مسیر و محدود بودن زمان مصاحبهها به سهشنبه شبها و روزهای جمعه که جزء اقتضائات و شرایط تحقیق بود، عوامل دیگری نیز در افزایش سختیهای آن مؤثر بودند. یکی از عمدهترین موارد، بحث اخذ مجوز برای انجام مصاحبهها بود. در ابتدای کار ذهنیتی در خصوص ضرورت اخذ مجوز نداشتیم. لذا مراحل اولیه کار، یعنی مرحله آشنایی با مکان و مصاحبههای ابتدایی، بدون اخذ مجوز انجام شد؛ اما در مرحله بعد که مصاحبههای نهایی انجام میگرفت، حین ضبط یکی از مصاحبهها، توسط یکی از "خواهران انتظامات" از پژوهشگر خواسته شد در مورد اینکه چهکار میکند، توضیح دهد و وی را به واحد انتظامات معرفی کردند. در آنجا تذکر دادند که برای انجام هرگونه فعالیتی در این زمینهها حتماً باید با تولیت مسجد هماهنگی بهعمل آید. به این منظور باید نامهای جهت معرفی پژوهشگر از دانشگاه به تولیت مسجد ارسال میشد. پس از ارسال معرفینامه در دفعات اول، برای هربار مراجعه به مسجد باید با واحد روابط عمومیهماهنگی به عمل میآمد تا آنها مجوزی را برای صدور کارت مصاحبه به واحد انتظامات ارسال کنند. گاه امکان داشت در زمان مراجعه، نمایندگان روابط عمومیدر مسجد حضور نداشته باشند و این موجب به تعویق افتادن کار میشد؛ اما به مرور، با هماهنگیای که با مدیر روابط عمومیبهعمل آمد، در این زمینه همکاری خوبی انجام گرفت. شماره تلفنی در اختیار پژوهشگر گذاشته شد تا قبل از مراجعه به مسجد با نماینده روابط عمومیهماهنگی به عمل آید و اقدامات لازم برای صدور کارت مصاحبه انجام پذیرد. درهرحال، مراحل اخذ مجوز در هر مراجعه و مراحلی که ذکر شد موجب شدند در تعدادی از روزهایی که برای انجام مصاحبه به مسجد مراجعه شده بود، به خاطر نداشتن مجوز مصاحبهای نداشته باشیم.»(2)
از مشکلات دیگری که معمولاً این پژوهشها با آن مواجه هستند تنیده شدن موضوع اصلی مورد پژوهش با ساختار سیاسی اجتماعی است که موجب میشود از همان ابتدای طرح مسئله پژوهش توسط پژوهشگر، با اکراه برای پذیرش پروپزال مواجه میشود که غالباٌ ترجیح دانشجو این است که با یک پایان نامه کم چالشتر فارغ التحصیل شود. همچنین عدم وجود سازمانها و مراکز علمیپژوهشی مستقل که اجازه کار و فعالیت و تحقیق در همه حوزههای مورد نیاز جامعه شناسی شیعه یا تشیع را داشته باشد محسوس است که در آن تیمهای تحقیقتاتی بر روی موضوعات روز و مبتلابه جامعه مطالعه کنند.
امکان نشر نتایج تحقیقات انجام شده در حوزه جامعهشناسی شیعه نیز یکی دیگر از مشکلاتی است که پژوهشگران این حوزه با آن مواجهاند. چاپ نتایج این پژوهشها که بعضاً به صورت کتاب تنظیم شدهاند با مشکل روبرو است و گاهی سالها به درازا میکشد که عملاً پژوهشگر را خسته و دلسرد میکند. در همین راستا تدارک سمینارها یا نشستهای تخصصی گروه جامعهشناسی شیعه از انجمن جامعه شناسی است که آن هم گاهی با تعطیلی و عدم برگزاری اجباری مواجه میشود. همه اینها برخی از مسائل و مشکلاتی است که جامعه شناسی تشیع به عنوان یک نهال علمینورس با آن مواجه است.
عدهای این انتقاد را به پژوهشهای انجام شده در جامعهشناسی تشیع وارد میکنند که تنها به بخشی از مناسک توجه کرده است، شما با این گزاره موافق هستید و علت را چه میدانید؟
به نظر من ماهیت پژوهشهای زیر مجموعه جامعه شناسی شیعه، پرداختن به زندگی زیسته شیعیان و توجه به مناسک خاص و یا بررسی زندگی روزمره آنها است. یعنی در واقع آنچه که عملاً یک فرد شیعه انجام میدهد به عنوان فرد شیعه موجود، نه آنچه شیعه مطلوب است، باید مورد مطالعه قرار گیرد لذا این نقد درستی به این پژوهشها نیست و این که بیشتر به کدام نوع از پژوهشهای عملی و میدانی و یا نظری و بنیادی نیاز داریم، مسئلهای است که بسته به ماهیت سوال و موضوع پژوهش ضرورت آن تعیین میشود و ارجحیتی فی نفسه ندارند و هر دوی این پژوهشها برای ارتقاء سطح کمی و کیفی این حوزه مطالعات ضرورت دارند.
1) بهشتی مهر، احمد، مقاله پژوهشی، استادیار دانشگاه قم (http://www.shiitestudies.com/article_28797.html)
2) تشت زرین، سکینه خاتون (1397)، جهان زندگی در جمکران روایت زندگی منتظرانه ، انتشارات نقد فرهنگ، چاپ اول
نظر شما