در روزهای کرونایی که راستههای کتابفروشی مملو از اتومبیل اما خالی از رهگذر بود، فروشهای اینترنتی جان گرفت و برخی کتابفروشان، مطابق همان روز در سال قبلش (1398) درآمد داشتند. بیشک در این میان، کتابفروشان و ناشرانی که سیستم ارتباطیشان با مشتریها را به روز نکرده بودند ضربه خوردند.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
۱۳۹۹ و انبوهی از شگفتیها در حوزه کتاب
کتاب و کتابخوانی در سالی که گذشت، وضعیت خاص و عجیبی را پشتسر گذاشت. قیمت کاغذ به هیچ عنوان از بازار دلار تبعیت نکرد و در بالارفتن، از هیچ کوششی دریغ نکرد! عدم برگزاری نمایشگاه کتاب هم، دیدارها، گعدهها و روبوسیهای سالانه اهل کتاب را به بنبست کشاند و توی ذوق همه زد.
نویسندگان هم در این حال و هوای کرونایی و با تبلیغات و اخبار رسانهها، به شدت درگیر کروناهراسی شدند و کمتر توانستند بنویسند و بیافرینند؛ اما در این میان، وضعیت کتابفروشیها به کلی متفاوت بود. قرنطینههای بلند مدت در ابتدای سال و ادامه خانهنشینیها در نیمه دوم، فرصت خوبی برای مردم ایجاد کرده بود تا کمی از پولشان را به جای مرغ و تخممرغ، صرف خرید کتاب کنند.
در روزهای کرونایی که راستههای کتابفروشی مملو از اتومبیل، اما خالی از رهگذر بود، فروشهای اینترنتی جان گرفت و برخی کتابفروشان، مطابق همان روز در سال قبلش (1398) درآمد داشتند. بیشک در این میان، کتابفروشان و ناشرانی که سیستم ارتباطیشان با مشتریها را به روز نکرده بودند ضربه خوردند؛ اما اگر هوشیاریشان را حفظ میکردند، میشد خیلی زود، گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
در همین سالی که گذشت، اگرچه کرونا بحث اول و اصلی مردم بود؛ اما کتابهایی که روایتگر این دوران بود با استقبال زیادی مواجه نشدند و ناشران و نویسندگان فهمیدند قدر اصلی کتابهایشان، چند سال بعد و در حالی که از این اوضاع دور میشویم، شناخته خواهد شد.
روزهای کرونایی، همانطور که همه شئون زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار داد؛ در فضای کتاب و کتابخوانی هم پر بود از اتفاقات عجیب و غریب. کتابفروشیهای خلوت با فروشهای بالا! روایتهای به روز و تازه با استقبال کم!... و دهها شگفتی دیگر که خاطره میشود برای نوادگان ما در قرن آینده.
نظر شما