به یقین تلخی این تاریخ کمتر میشد اگر که همسایگان این کشور بویژه ایران، میزبانان بهتری برای مهاجران افغانستانی خسته از جنگهای طولانی، بودند. نکته عجیب این است که ایرانیان علیرغم تمام خاستگاههای فرهنگی مشترک، اطلاع چندانی از میراث مشترک فرهنگی و همچنین فرهنگ معاصر افغانستان نداشته و ندارند. همین مساله باعث شد تا نخبگان فرهنگی دو کشور کار و پژوهش روی اشتراکات را آغاز کنند. هموار شدن مسیر دیپلماسی فرهنگی قطعا باعث نزدیک شدن هرچه بیشتر دو ملت خواهد شد. همچنین دیپلماسی فرهنگی تسهیل کننده امور سیاسی نیز هست.
مؤسسه پژوهشی بایسنغر در هرات یکی از مؤسسات تقریباً نوظهور در افغانستان است که در زمینه پژوهش در تاریخ و فرهنگ هرات و افغانستان کار میکند. همه کتابها و پژوهشهای آنها، بخشی تاریک از فرهنگ ایران کهن را نیز روشن کرده است. یقینا گسترش فعالیت این موسسه در نزدیکی هرچه بیشتر دو ملت تاثیر بسزایی خواهد گذاشت. این موسسه همچنین سالنامه «نامه بایسنغر» را نیز منتشر میکند. دومین شماره از این نشریه چندی پیش در دسترس مخاطبان افغانستانی و ایرانی قرار گرفت.
مدیر موسسه پژوهشی بایسنغر خلیلالله افضلی است. او متولد ۱۳۶۲ در تربت جام، ایران است. افضلی سال ۱۳۹۳ مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کرد. این مدیر فرهنگی ضمن تدریس در دانشگاه و مدیریت مؤسسه پژوهشی بایسنغر به تحقیق و پژوهش نیز اشتغال دارد. «چریکهای سر برهنه» و «سالهای سرخ هری» و ویرایش کتابهایی چون «بیدلشناسی»، «یادنامه علامه صلاحالدین سلجوقی»، «مطایبات حاجی اسماعیل سیاه»، «شناسنامه جامی»، «فضایل القرآن» و … از جمله فعالیتهای کتابی اوست.
وی مدتی نیز را نیز در سمت ریاست امور فرهنگی بنیاد شهید احمدشاه مسعود به فعالیت اشتغال داشت و زمانی نیز مشاور فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان بود. با این چهره فرهنگی مشهور و اثرگذار افغانستان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را مطالعه خواهید کرد:
فعالیتهای موسسه بایسنغر در سال پرمحنتی که گذشت، چگونه بود؟ توانستید به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کنید؟
سال گذشته محدودیتهای ناشی از شیوع بیماری همهگیر کرونا که ابعاد مختلف فعالیتهای انسانی را متأثر کرد بر برنامهها و فعالیتهای ما نیز اثر گذاشت. با این همه در این سال مؤفق به نشر ۶ اثر «نامه هرات: فهرست مقالههای هشت مجله ادبی هرات از ۱۳۱۰ تا ۱۳۹۳ خورشیدی»، «شناسنامه جامی» اثر علیاصغر بشیر در زندگی، افکار و آثار نورالدین عبدالرحمن جامی، «ملوک کرت هرات» نوشته علیمحمد زهما استاد وقت دانشگاه کابل، «هرات در دوره صوفیان» نوشته دکتر جلالالدین صدیقی استاد وقت دانشگاه کابل، «فضایل القرآن» (دیرینهترین اثر بازمانده از یک دانشمند هراتی)، «گنج سخن: جشننامه استاد عبدالکریم تمنا هروی» و انتشار شماره دوم نامه بایسنغر شدیم.
همچنین نشستهای خوانش متن را در مؤسسه آغاز کردیم و اکنون سه متن تاریخ بیهقی، بدایع الوقایع و تذکره محمدرضا برنابادی در نشستهای هفتگی با حضور علاقهمندان نقد و بررسی میشود. چندین برنامه حضوری و مجازی در حوزههای نقد و معرفی کتاب، بازخوانی کارنامه پژوهشگران، معرفی ادبا و دانشمندان و... نیز برگزار کردیم. جز اینها چندین اثر دیگر هم آماده چاپ داریم و مشغول تدوین نهایی آنها هستیم.
منشورات موسسه در حوزه تمدنی خراسان و سیستان بزرگ قرار میگیرد و قاعدتا مخاطبان مشترک بین افغانستانیها و ایرانیها دارد. میزان استقبال از کتابها بویژه در ایران به چه صورت بود؟
به مدد استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی خبر انتشار آثار ما و دیگر فعالیتهای مؤسسه بسیار زود به گوش مخاطبان و علاقهمندان این آثار در ایران میرسد اما متأسفانه ما به سبب محدودیتهای گمرکی نمیتوانیم آثار خود را وارد ایران کنیم.
پیامهای فراوانی به دست میرسد که از ما مرکز پخش آثار مؤسسه را در شهرهایی مثل مشهد و تهران میپرسند اما ما نتوانستیم آثار را به دست آنان برسانیم. نامه بایسنغر که نشر الکترونیکی هم دارد و از وبسایت مؤسسه قابل دریافت است، بسیار مورد استقبال واقع شد. حتی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از ما درخواست ۵۰ نسخه کردند که در ارسال آن نامؤفق بودیم.
نقش شما در زمینه گفتوگوهای مشترک فرهنگی با تاکید بر میراث مشترک دو کشور بسیار مهم است. از طرف ایران چه بازخوردهایی گرفتهاید؟
با پژوهشگران و اساتید زیادی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی روابط دوستانه و مراودههای فرهنگی و تحقیقاتی به صورت شخصی و خصوصی داریم ولی عملاً تاکنون برنامه مشترک تحقیقاتی با هیچ کدام از نهادهای رسمی نداشتهایم. در نظر داریم روی تاریخ، جغرافیا، فرهنگ شفاهی، ادبیات، اساطیر، باستانشناسی و... سیستان بزرگ تحقیقات مشترکی با دانشگاهها و مراکز علمی جنوب شرق ایران راهاندازی کنیم. گامهای نخست را برداشتهایم امیدوارم منتج به برنامهای مفید شود.
پژوهش درباره فرهنگ عامه افغانستان از جمله فعالیتهای موسسه بایسنغر است. علت در دستورکار قرار گرفتن این پژوهشها توسط موسسه بایسنغر چه بود؟ بفرمایید که به طور کل چرا پژوهشهایی از این دست کمتر انجام شده و فیالمثل شناخت ایرانیان از این فرهنگ بسیار کم است؟
فرهنگ عامه در افغانستان از حوزههایی است که کارهای قابل قبول در آن بسیار اندک است. در قسمت شناخت لهجهها، آداب و رسوم، بازیها، دوبیتیها، چیستانها، ضربالمثلها و... جای کار و تحقیق فراوان است. ما در این حوزه گامهایی برداشتهایم. کتاب «بازیهای محلی هرات» و «مطایبات حاجی اسماعیل سیاه» را منتشر کردیم و در سالهای بعد روی آداب و رسوم اقوام و گروههای اجتماعی کوچکتر پژوهشهایی انجام خواهیم داد.
از عوامل این که چرا تا کنون در این زمینه پژوهشها کمتر انجام شده باید به کوچ بسیاری از محققان و پژوهشگران از افغانستان به کشورهای دور و نزدیک، نبود امنیت، فقر و مشکلات اجتماعی، اشاره کرد.
نظر شما