سه‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۶
لزوم پیوند علوم اجتماعی با علوم فنی در عصر تکنولوژی

سرعت تغییرات تکنولوژیک به قدری برق‌آسا شده که در بسیاری موارد جامعه جا می‌ماند و به آن نمی‌رسد. قدرت تطبیق‌شوندگی نخبگان جامعه حتی در بسیاری موارد فرا روی آنان است، در بسیاری از موارد پایین و از نسل جدید جا مانده است!

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) پردیس سیاسی: تکنولوژی امروزه بدون تردید به یکی از مهم‌ترین ارکان زندگی ما تبدیل شده است اما ما چقدر با این پدیده آشنا هستیم و از تاثیرات آن بر روند زندگی کنونی و آینده خود آگاهیم؟ جامعه شناسی و جامعه‌شناسان ما در این حوزه چگونه عمل کرده‌اند؟ اسماعیل شیر علی از جمله پژوهشگرانی است که این حوزه میان رشته‌ای را مورد توجه قرار داده و در کتاب «جامعه‌شناسی تکنولوژی» که توسط انتشارات اندیشه احسان منتشر شده است به معرفی نسبت تکنولوژی با ابعاد مختلف جامعه پرداخته است، به بهانه انتشار این کتاب گفت و گویی با او داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
جامعه شناسی تکنولوژی در دهه اخیر به عنوان یک پدیده جدی مورد توجه بوده مطالعات جهانی بوده است، وضعیت این حوزه در کشور ما به چه شکل است؟
متاسفانه ما به طور عمومی در مطالعات بین رشته‌ای ضعیف هستیم و موسسات، دانشگاه‌ها و اندیشکده‌های مختصری که در کشور  وجود دارند نیز به ندرت به مباحث بین رشته‌ای ورود پیدا می‌کنند. این اشتیاق کم به مطالعات بین رشته‌ای برای جامعه علمی ما خسارت بزرگی است چرا که عقب ­ماندگی­‌های جدی را در محافل علمی پدید آورده و به تبع آن به جامعه تحمیل خواهد شد. بسیاری از کشورهای جهان مشوق‌ها و محرک‌های لازم برای انجام پژوهش در این حوزه را ایجاد کرده‌­اند. برای رسیدن به سطح علمی دنیا و جبران سریع عقب­ ماندگی‌­ها، لازم است متولیان امر با ساز و کارهای مشخص این شرایط را فراهم کنند. فارغ از این نکته، خود مبحث جامعه‌شناسی تکنولوژی به عنوان یک زمینه تخصصی،  حوزه‌ای است که در مرز دانش‌ قرار می‌گیرد و مباخث علوم اجتماعی را به مباحث فنی پیوند می‌دهد.

به همین دلیل در این کتاب تلاش شده است مباحث بسیار روان و ساده نگارش شود چرا که در آثار بین رشته‌ای لازم است ساده و روان نویسی مد نظر قرار گیرد تا مخاطبان همه رشته‌­ها، با نگارنده همراه شوند. به عنوان مثال ممکن است در جامعه‌شناسی مباحث تخصصی وجود داشته باشد که درک آن برای فعالان رشته‌های فنی سخت و غیر قابل فهم باشد و بر عکس مسائل تکنولوژیک نیز اصطلاحات و تکلفاتی دارد که دریافت آن‌ها را برای کسانی که  جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی خوانده‌اند، سخت می‌کند. سختی کار در نگارش آثار بین رشته‌ای نیز همین امر است که پژوهشگر را به مطالعات گسترده و سهل سازی و آسان سازی مطالب مجبور می‌کند. به نظر می‌­رسد یکی از عوامل اصلی عدم اقبال اساتید و پژوهشگران که درکشور چندان نمی‌توانند به موضوعات بین رشته‌ای ورود پیدا کنند این است که شاید نتوانسته‌، دامنه مطالعات گسترش یابد. همانطور که اشاره شد، مشوق‌ها و محرک‌های لازم هم در این زمینه وجود ندارد اما با تمام آنچه که بیان شد این حوزه بسیار نیازمند توجه است و هنوز در این مسیر، کارهای انجام نشده بسیار زیاد است.

در گذشته تحلیل­‌های جامعه‌­شناختی که از تغییرات اجتماعی صورت می‌­گرفت، حتی هر نیم قرن قابل استفاده و توجه بود، یعنی نتایج تحلیل­‌هایی که در پنجاه سال پیش انجام شده بود، مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما در دهه‌­های گذشته، طول دوره­ تحلیل‌ها به نسل‌­ها تقلیل پیدا کرد؛ یعنی تحلیل­‌ها در خصوص تغییرات اجتماعی به دو یا سه دهه رسید. اکنون اما این تغییرات به زیر پنج سال رسیده و برخی حتی معتقدند که هر دو سال باید مطالعات گذشته روزآمد شوند!! سرعت تغییرات تکنولوژیک به قدری برق ­آسا شده که در بسیاری موارد جامعه جا می­‌ماند و به آن نمی‌­رسد. قدرت تطبیق­ شوندگی نخبگان جامعه حتی در بسیاری موارد بواسطه مشکلات گوناگونی که ذکر آن فرصتی فراخ­تر می‌­طلبد، فرا روی آنان است، در بسیاری از موارد بسیار پایین است و از نسل جدید جا مانده است! در بسیاری از موارد شاهد این هستیم که اساتید ما در موسسات علمی دانسته‌های کافی در بسیاری از حوزه‌های مرتبط با این تغییرات را ندارند و در برخی از موارد حتی دانشجویان آن‌ها به واسطه کنجکاوی نسل جدید، اشراف اطلاعاتی و سطح آگاهی­‌های بیشتر در موضوعات خاص،‌ اطلاعات بیشتری از اساتید خود دارند که این موضوع برای جامعه علمی زیبنده نیست. بنابراین ضرورت تولید محتوا در مباحث بین رشته­‌ای نه تنها ضروری است، بلکه بایستی مورد مطالبه، تشویق و ترغیب مسؤولان امر نیز قرار گیرد تا موجبات افزایش دانش عمومی بین رشته‌ای فراهم شده و چالش‌های ناشی از عدم آگاهی از آن به حداقل برسد.

 

شما در کتاب جامعه شناسی تکنولوژی به دنبال ارائه چه نصویری هستید، گویی وجه منفی در اثر شما پررنگ تر است...
این طور نیست، تکنولوژی هم مانند سایر پدیده‌ها در اجتماع آثار مثبت و منفی خود را دارد اما این که با نگاه جامعه‌شناسی بر نکات خاصی دست گذاشته می­‌شود، دلیل بر پررنگ شدن این موضوعات نیست، بلکه دلیلش ندیده شدن این موضوعات توسط افراد عادی است؛ این پدیده‌ها شاید تنها بتوانند توسط یک کارشناس و محقق کشف شوند و شاید یک جامعه‌شناس با دقت نظری که دارد بتواند آن‌ها را مورد توجه قرار دهد و به جامعه معرفی کند. در این کتاب نیز شاید پرداختن به نکاتی از این دست است که شما را به این سمت و سو کشانده که کلیت کتاب انتقادی است و بیشتر وجوه منفی مورد توجه قرار گرفته اما در حقیقت چنین نیست. برای مثال زمانی که ما از شبکه‌های اجتماعی صحبت می‌کنیم، باید در نظر داشته باشیم که این شبکه‌ها در سال‌های اخیر بسیار بسیار رشد کرده‌اند و بارهای زیادی را به دوش کشیده و بسیاری از موانع را هم حل کرده‌اند اما از طرفی باید نسبت به پیامدهای منفی آن هم هشدار داده شود تا جامعه آگاهانه با آن‌ها برخورد کند. در حقیقت کاربرها باید از اثرات منفی این امور هم آگاه باشند و بتوانند خطرات آن‌ها را رصد کرده و این تکنولوژی‌ها را در شرایط امنی استفاده کنند. همانطور که می‌دانیم بحث سواد رسانه‌ای از مباحث جدی در دوران کنونی است و در این زمینه مقالاتی تخصصی زیادی هم نگاشته شده است. این حوزه که توسط یونسکو نیز مورد توجه قرار گرفته، نیاز به عمومی شدن و عمق بخشی دارد. گسترش و توضیح سواد رسانه‌ای خود بازدارنده است و بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را به حداقل می‌رساند. از این منظر هشدارها باید وجود داشته باشند و در واقع این نگاه پیشگیرانه است و هدف انتقاد و یا ممتاز کردن وجوه منفی نیست.
 
 به نظر شما کدام یک از جنبه‌های جامعه شناسی تکنولوژی در کشور ما باید بیشتر مورد توجه محققان قرار بگیرد؟
به هر حال ادبیاتی که در این کتاب آمده، ادبیات پایه‌ای است که می‌تواند دستمایه پژوهشی بسیاری از محققان جوان به ویژه افرادی که در سطح کارشناسی ارشد و دکتری در حال تحصیل هستند باشد. این محققان می‌­توانند وجوه دیگر موضوعات طرح شده را سامان داده و واکاوی کنند. اما به نظر می­‌رسد در این میان اطلاع یافتن جامعه و اشراف اطلاعاتی عموم و به ویژه نخبگان به بحث پیامدهای شبکه‌های اجتماعی و چگونگی و کارکردهای آن‌ها اهمیت بسیاری دارد و مطالعه در این حوزه ضروی و لازم است. علاوه بر این موضوع، اقتصاد دیجیتال نیز از موضوعات مهمی دیگری است که باید به آن پرداخت چرا که آینده پیش روی ما لاجرم به این سمت خواهد رفت و کم تر از یک دهه دیگر به طور حتم شاهد اثرات گسترده اقتصاد دیجیتال خواهیم بود به نحوی که اقتصاد سنتی به سختی یافت می­‌شود! بنابراین فناوری‌های نوظهور دیجیتال نیز که در ذیل اقتصاد دیجیتال در حال شکل‌گیری هستند از جمله حوزه‌هایی است که باید به آن‌ها پرداخت. همانطور که در پرسش پیشین هم اشاره شد، تهدیدهای این حوزه‌ها باید توسط پژوهشگران اجتماعی جدی گرفته شود؛ همانطور که می‌دانیم جامعه امروز به شدت در حال مجازی شدن است و این روند باعث ایجاد هویت‌ها  و سبک­‌های جدیدی در زندگی خواهد شد. مسلم است که هر چه این آگاهی‌ها بیشتر شود، جامعه‌­ای آگاه‌­تر خواهیم داشت و هر قدر جامعه آگاه تر شود، آسیب­‌ها نیز به حداقل خواهد رسید.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها