عنوان «بیست هزار فرسنگ زیر دریاها» ترجمه دقیقتر عنوان فرانسوی است، چراکه به هفت دریایی که شخصیتهای داستان در آن سفر میکنند، اشاره دارد. بااینحال بیشتر ترجمههای انگلیسی و فارسی از عنوان «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» استفاده کردهاند.
یک نکته جالب درباره این کتاب، مربوط به فاصله ذکر شده در عنوان آن است. 20 هزار فرسنگ برابر با 111 هزار و 120 کیلومتر، حدود دو برابر محیط دور کره زمین است که در این اثر به «مسافت طی شده» زیر دریا اشاره دارد نه به عمق. بیشترین عمق ذکرشده در کتاب 4 فرسنگ (حدود 22 کیلومتر) است.
نویسندهای که در گذشته آینده را میدید!
ژول گابریل ورن در سال 1828 در یک خانواده مرفه در فرانسه به دنیا آمد. او به اجبار پدرش در رشته حقوق به تحصیل مشغول شد، اما علاقهاش به ادبیات، او را به این سمت کشاند. او حدود 80 داستان بلند و کوتاه نگاشت که ازجمله آنها میتوان «بیست هزار فرسنگ زیر دریاها»، «دور دنیا در هشتاد روز»، «جزیره اسرارآمیز»، «شمال در برابر جنوب»، «در مدار ماه»، «فرزندان کاپیتان گرانت»، «سفر به اعماق زمین»، «از زمین تا کره ماه» و «پنج هفته در بالن» را نام برد. ژول ورن در ماه مارس 1905 بر اثر بیماری دیابت درگذشت.
او هنگامی از سفر به هوا و فضا و اعماق دریا در داستانهای خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند.
در بخشی از متن کتاب «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» آمده است: «دریا، تجلی یک هستی ماورایی و شگفتانگیز است. دریا چیزی جز عشق و عاطفه نیست.»
نابغهای دنیاگریز در اعماق دریاها
در سال 1866، کشتیهایی از ملیتهای مختلف متوجه موجود ناشناسی میشوند که در اعماق آبها زندگی میکند. عدهای گمان میکنند او یک کوسه بزرگ است، اما عده دیگری معتقدند که او نوعی هیولای دریایی ناشناخته است. اما کمتر کسی میتواند تصورش را بکند که آن موجود، وسیلهای است ساخته دست بشر.
پروفسور «آروناکس» به همراه «ندلند» که صیاد نهنگ است و یک دوست دیگر، با یک کشتی تحقیقاتی به جستجوی این هیولای زیر آب میروند. اما کشتی در اثر برخورد با آن موجود آسیب میبیند و پروفسور «آروناکس» و همراهانش، از یک زیردریایی سر درمیآورند؛ چیزی که تاکنون مانندش را ندیده و حتی تصورش را هم نکردهاند.
آنها با «ناتیلوس» سفر میکنند و شگفتیهای دنیای آب را میبینند و در همین حین با کاپیتان «نمو»، ناخدا و مالک ناتیلوس آشنا میشوند. کاپیتان نیمو، خیلی از چیزهایی که در افسانهها آمده بود را در زیردریا به آنها نشان میدهد. پروفسور آروناکس درعینحال که کاپیتان را تحسین میکند، اخلاقیات او را رد میکند و بر این عقیده است که برخورد او با مسائل دنیا درست نیست. پروفسور و همراهانش متوجه میشوند، چون از راز کاپیتان نیمو آگاه شدهاند، در ناتیلوس اسیر هستند و دیگر نمیتوانند به دنیای روی آب بازگردند. اما آنها حاضر نیستند، تا آخر عمر در ناتیلوس بمانند و تلاش زیادی برای فرار از ناتیلوس میکنند که موفقیتآمیز نیست؛ فرار از ناتیلوس، غیرممکن است.
در این داستان کاپیتان نیمو را بیشتر از زاویه دید و قضاوت پروفسور «آروناکس» و همراهانش میبینیم. آنها کاپیتان را مردی کمابیش دیوانه و دنیاگریز مییابند که چون یکی از کشورهای اروپایی خانوادهاش را از بین برده، او به دنبال انتقام است و به همین دلیل کشتیهای روی آب را غرق میکند تا انتقام خود و خانوادهاش را بگیرد.
هنرنمایی ستارگان سینما در داستانی پرکشش و جذاب
ترکيب دو استاد خيالپرداز یعنی ژول ورن، ديزنی، اثری درخشان با صحنهپردازیهای باشکوه و مبتکرانه و فضاهایی ديدنی و چشمگير خلق کرد. حضور بازيگرانی قدرتمند همچون کرک داگلاس و جيمز ميسون ترکيبی، اثری ماندگار و فراموشنشدنی در صنعت سينما به يادگار میگذارد.
ميسون در نقش کاپيتان نيمو، با وقار و متانت بازی تأثيرگذاری از خود ارائه میدهد و بهخوبی مرز نبوغ و جنون ناخدای ناتيلوس را تجسم میبخشد. کرک داگلاس در ارائه نقش ندلند، ملوانی جسور و بیپروا درعينحال شاد و سرخوش، همچنين پل لوکاس در نقش پروفسور آروناکس متخصص مخلوقات دريايی و دستيار دستوپاچلفتیاش کانسيل که پيتر لوره شخصيت او را بازی میکند، لحظاتی ديدنی و جذاب را عينيت میبخشد.
نظر شما