در ایام تولد سلمان هراتی مطرح شد:
تعامل سلمان با انقلاب اسلامی، تعاملی دوسویه است/ سلمان، نگاه عارفانه به هستی داشت
رضا جلیلی، نویسنده کتاب «صنوبرها صبور» گفت: تعامل سلمان با انقلاب اسلامی، تعاملی دوسویه است. یعنی هم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر اندیشه سلمان تاثیر گذاشته است و هم اشعار او بر روند انقلاب اسلامی موثر بود.
درباره کتاب توضیح دهید.
این کتاب، نگاهی است به اشعار سلمان از منظر عرفان. کتابی که بر آن شده است که درونیترین لایههای ذهن و فکر سلمان را بر اساس گزارههای به اثبات رسیده در سنت عرفانی واکاوی کرده و اشتراکات لفظی و مفهومی این دو را در وسع خود بازنماید؛ و البته این بدان معنی نیست که این کتاب قصد دارد تا اثبات کند سلمان بهصورت آکادمیک به تحصیل عرفان پرداخته و چند صباحی از عمر خود را صرف خواندن و فهمیدن متون رسمی عرفان کرده و تحت ارشاد استاد، در وادی سلوک گام نهاده و طی طریق کرده است. آنچه مسلم است این است که سلمان از دریچه مطالعه آثار ادبی و عرفانی با عرفان آشنا شده و با موضوعات و مسائل عرفانی، غریبه نبود و بر اساس راستی سیرت و روشنی سریرت خویش، در وسع خود، جذب این مضامین والا گشته بود و این جذبه، در بیشتر اشعار وی خود را باز نموده است.
چه شد که به سراغ سلمان رفتید؟
دنیای مدرن در پاسخ به دو نیاز عمده بشر یعنی کاهش دردها و نگرانیهای فراوان که از ناحیه همین مدرنیسم به وجود آمده و نیز برای ارضای حس نیاز روحانی که انسان به صورت فطری در خویش احساس میکند، رویکردی دوباره به معنویت و عرفان داشته است؛ اما استفاده ابزاری از این فرصت به دست آمده از سوی اصحاب زر و زور، منجر به این امر گردیده که معنویتها و عرفانهایی ظهور یابند که همسنخ و همسو با همین دنیای مدرن باشد و ساختار مدرن آن را به چالش نکشد و این مسئله، خلأ معرفی عرفان اصیل اسلامی با ادبیات امروزین را برجسته میساخت.
یکی از دلایل رفتن به سوی سلمان هراتی و یا به عبارت بهتر، مهمترین دلیل انتخاب سلمان، این بود که وی از معدود نامآوران همعصر با ما بود که به ابزار قدرتمند عرفان اصیل اسلامی دست یافت و گفتار خود را به ذکر معارف مطرح در سنت عرفان اسلامی زینت بخشید. شخصیتی که سادگی و سهولت ظاهری اشعار و نیز آمیختگی ابیاتش با انبوهی از مضامین عرفانی، بسیار مستعد آن است تا در راستای طرح نظام وارهای از عرفان اسلامی برای قشر جوان، بازخوانی شود و زوایایی از شکوه و جمالمندی عرفان اصیل اسلامی را به رخ بکشد تا مخاطب در قیاس بین آن با متاع تقلبی عرفانهای کاذب، خود به انتخاب احسن دست بزند و برترین از بین این دو را برگزیند.
مهمترین ویژگی شعری سلمان هراتی را چه میدانید؟
شعر سلمان، ساده است؛ اما سادگی، همه شعر او نیست. میتوان قیصر امین پور را محق دانست آنجا که در توصیف اشعار سلمان گفت: «شاید برای دیگران داوری در باب شعر سلمان چندان دشوار نباشد؛ زیرا خود را با دو سه دفتر شعر مکتوب روبهرو میبینند که میتوانند از هر دری که میخواهند به باغ سبز و آسمانی شعرش درآیند و به سادگی از عهده سنجش و ارزیابی آن برآیند. اما آیا به راستی سلمان و شعر سلمان همه این است که هست؟»
سخن گفتن از سلمان هراتی و اندیشه او هم سهل است و هم ممتنع. سهل است از آن جهت که شیوه او آساننویسی بود و از دشوارگویی و پیچیدهگویی ابا داشت و ممتنع است از آن حیث که عقبه فکری و زیرساخت اندیشه او بر معتقدات و انگارههای مطرح در عرفان اسلامی، استوار شده است و بدون اطلاع از قضایای مطرح در عرفان اسلامی نمیتوان معنای محصل و مستقیمی از اشعار و اندیشه سلمان به دست داد.
تموج اندیشه عرفانی در دریای آبی اشعار سلمان به گونهای است که هر انسان محقق و ژرفاندیشی را به یاد انبوهی از کلمات منظوم و منثور در میراث عرفان اسلامی انداخته و سیطره آن کلمات را بر واژگان و مفاهیم به کار گرفته شده از سوی سلمان معاینه میبیند.
سلمان چه نقشی در ادبیات انقلاب اسلامی داشت؟
تعامل سلمان با انقلاب اسلامی، تعاملی دوسویه است. یعنی هم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر اندیشه سلمان تاثیر گذاشته و هم اشعار او بر روند انقلاب اسلامی موثر بود. در شرح این مدعا باید گفت: سلمان، بسیار بر عشق و عاشقی البته از نوع حقیقی و نه مجازی آن تاکید داشت و نهایت این سیر عاشقانه در نظرگاه او به حقیقت پرشکوهی به نام شهادت ختم میشد و البته دوران پر تلاطم انقلاب و سپس جنگ تحمیلی و حضور خونین و پیوسته پیکر مطهر شهیدان در متن جامعه، در تاثیر این حقیقت پرشکوه بر اندیشه عارفانه سلمان را نباید از نظر دور داشت. یافتن شدت این تاثیر با توجه به بسامد بالای واژگان شهید و شهادت و نیز مفاهیم حاکی از آن در شعر سلمان، امر دشواری نیست. هر چند که نمیتوان اندیشه عرفانی سلمان را به سبک و شیوهای خاص، منسوب دانست؛ اما این حجم از پرداختن به مفهوم و مضمون شهادت، شاید اذن و اجازهای باشد تا شیوه ورود سلمان به عرفان را عرفان شهادت نام بگذاریم. خواندن این حجم انبوه از اشعار که مضمون شهید و شهادت با کلمه کلمه آن آمیخته شده است البته بر جریان انقلاب اسلامی و اندیشه انقلابیون موثر خواهد بود.
چه شد که سلمان جذب انقلاب شد؟
چند عاملی که بنده با توجه به زندگینامه و اشعار سلمان هراتی برای این انجذاب میتوانم نام ببرم این است:
دوستی با شاعرانی که در عرصه شعر متعهد فعالیت داشتند مانند مرحومان قیصر امینپور و سید حسین حسینی.
علاقه به عرفان و متون عرفانی.
فضای دفاع مقدس و حضور خونین و پیوسته پیکر مطهر شهیدان در متن جامعه.
آیا او حضور فعالی در نحلههای شعری داشت؟
پاسخ منصفانه و محققانه به این پرسش، مستلزم پژوهشی علی حده است و به یقین اشخاصی که بیشتر با سلمان دمخور بودهاند و با وی صبح و مسائی داشتند بهتر میتوانند به این سوال پاسخ دهند. بنده از دریچه عرفان به اشعار نگریستهام و بر همین اساس، قضاوتی کردهام؛ لیکن با تکیه بر همین دیدگاه میتوان گفت که قالب دلخواه و دلپسند سلمان، شعر نو بود و بعد رباعی و بعد غزل و او محتوای عرفانی خود را در همین قوالب و با خصیصه غالب شعر خود یعنی سادهنویسی به مخاطب خویش عرضه میداشت.
اگر شعر معاصر او را در سال های جوانی از دست نمی داد، چه آینده ای برای او تصور می کردید؟
تجربه ثابت کرده است که پیشبینی آینده افراد، اگر محال نباشد، از دشوارترین کارهاست. چه بسا افرادی که با داشتن قریحه و ذوق عالی در شعر و سرودن اشعاری فاخر، در میانه راه، قلم به یک سو مینهادند و یا لااقل کمتر به سراغ میرفتند و چه بسیار مشاهیری که تا اواسط عمر ذوق و قریحهای بروز نداده بودند و به ناگاه در سپهر شعر و شاعری درخشیدن میآغازیدند.
اگر مرحوم سلمان هراتی میبود و بر همین ممشا که بود، حرکت میکرد و تغییری در قلم و زبان و اندیشه او رخ نمیداد، شاید بتوان گفت سادهنویسی او جریانی در شعر معاصر به راه میانداخت و پرداختن به عرفان را با قلم خاص خود به سبکی نوین بدل میساخت و البته هیچ بعید نبود که تخصصا به عرفان نظری روی میآورد تا هرچه بیشتر بوستان شعر خود را از این جویبار، سیراب و با طراوت سازد.
ایدئولوژی در شعر سلمان چه جایگاهی دارد؟
عرفان، نگاه هنرمندانه و عاشقانه به ایدئولوژی است. اگر بپذیریم که نگاه عارفانه بر هستیشناسی و معرفتشناسی سلمان هراتی، سیطره دارد، تلویحا و بلکه تصریحا پذیرفتهایم که سلمان شاعری است ایدئولوژیست. زیرا در عرفان اصیل اسلامی، عارف، نسبت به شرع و هنجارها و ناهنجاریهای مصرح در شریعت، اصطلاحا اشدّ التزاماً است. یعنی هر آن قدر که یک فرد غیرعارف ولی معتقد به ایدئولوژی نسبت به ایدئولوژی، حساس است، این حساسیت برای عارف مسلمان، به مراتب بیشتر است.
تراکم نمادها و سمبلهای مربوط به ایدئولوژی در شعر سلمان واقعا بالا است. کلیدواژههای: نماز، وضو، مسجد، اذان، عاشورا، امام حسین (ع)، شهید، شهادت، جهاد و ... همه و همه بستهای مدون از یک ایدئولوژی است و اینها همه تراوشات ذهن و قلم سلمان هراتی است.
وجه تمایز کتاب شما با سایر آثاری که درباره سلمان کار شده در چیست؟
وجه تمایز این کتاب با دیگر آثار، در اثبات مستدل این گزاره است: سلمان، نگاه عارفانه به هستی داشت.
مطالعه چندباره اشعار سلمان، بهوضوح پرده از این حقیقت بر میدارد که او در ساحت معرفت شناسی، با شکایت از عقل و لنگ دانستن کمیت آن، معتقد به معرفت قلبی و روحانی بود و این نوع از معرفت را از دیگر انواع معرفت، برتر مینهاد و خطابات بسیار او با «دل» در دیوان اشعارش، حاکی از آن است که وی فی الجمله بر این امر دست یافته بود که بیمعرفت قلبی، دست آدمی از رسیدن به دامان حقیقت کوتاه است و همچون عارفان سلف، برای رسیدن به این نوع از معرفت، سلمان، بسیار بر عشق و عاشقی البته از نوع حقیقی و نه مجازی آن تاکید داشت.
نگاه او به جنگ چگونه بود؟
در نگاه عارفانه سلمان که منبعث از نگاه شریعتمدارانه او است، مفهومی به نام جنگ، جایگاهی ندارد. او وقتی پذیرای مفهوم شهید و شهادت می شود، به دلالت التزام، پذیرای مفهوم جهاد است و نه جنگ؛ به همین جهت سلمان دلتنگ جبهه است؛ زیرا در جبهه، ادراک و معرفت موج میزند و میتوان معنویت به درک نیامده را آنجا فراوان به کمند ادراک کشید و از افقی بالا و وسیع به وسعت آسمان، صحیفه زمین را ورق زد و مرور کرد و از ادراک و معرفت ناب لبریز شد:
دلم برای جبهه تنگ شده است
آنجا معنویت به درک نیامده بسیار است
آنجا ما مقابل آسمان مینشینیم
و زمین را مرور میکنیم
علت و یا مقدمهای را که میتوان در اندیشه سلمان هراتی برای مدعای فوق در اشعار او جستجو کرد، گزاره زیر است:
سنگرها ییلاق تفکراند.
سلمان، تجلی جهاد اکبر را در آیینه شهادت و کشته شدن در جهاد اصغر به تصویر میکشد و اینها همه مربوط به ساحت جهاد فی سبیل الله است و نه جنگ.
نکته پایانی...
ضمن تقدیر از تقبل زحمت و انجام این مصاحبه، عرض میکنم: در مصاف با عرفان لیبرال، عدم معرفی عرفان اصیل و سنت عرفانی مقبول، در واقع تهیه فرصت و دادن مجال به استعمار نو برای عرضه این دست از کالاهای تقلبی است تا در جنگ نرمی که در تقابل با ملل و نحل تدارک دیده است، هر چه بیشتر پیشآید و سنگرهای بیشتری را فتح کند. از جمله ابزاری که در این جدال نرم، توان برابری با عرفانهای پیش گفته را دارد، ابزار قدرتمند ادبیات است به ویژه آنجا که این ابزار در خدمت بیان معارف والای عرفان اسلامی بهکار گرفته شود پیشنهاد و بلکه تقاضای بنده از اصحاب قلم عموما و دغدغه مندان شعر انقلاب خصوصا این است که با تکیه بر گنجینه مضامین عرفانی نهفته در ارض دفتر و دیوان شعرای انقلاب، هر چه با قوت تر و بشکوه تر در این مجال حضور یابند.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
نظر شما