مدیر انتشارات هرمس معتقد است با افزایش تخفیفهای کتاب نتیجهاش درج قیمتهای کاذب از سوی کتابسازان است که به رونق بازار آنها و رکود بازار ناشران حرفهای که همچنان قیمتها را ثابت نگه داشتهاند میانجامد.
سعید دمیرچی، مدیر انتشارات هرمس به لزوم برگزاری جلسات متعدد میان ناشران، توزیعکنندگان، کتابفروشان، نویسندگان و مترجمان تاکید کرد تا همه حلقههای تولید کتاب با دیگر اعضای این حوزه ارتباط داشتهباشند و بتوانند مشکلات را با همکاری حل کنند.
بهنظر شما ارائه تخفیف از طرف نهادهای قانونی و غیرقانونی به صورت همزمان، چه تاثیری بر عادت مردم در خرید کتاب با تخفیف دارد؟
فروش کتاب با تخفیف، مسالهای نیست که بتوان در پنج دقیقه برای آن راه حل پیداکرد. در سالهای گذشته، دوستانی که بهعنوان موزعان کتاب فعالیت میکردند، اعلام کردند با پنج تا 15 درصد تخفیف کتاب را از ناشران تحویل میگرفتند و با پنج درصد تخفیف کمتر به کتابفروشان تحویل میدادند. آن سالها مخاطب کتاب نسبت به این روزها بیشتر بود.
فروش کتاب با تخفیف باعث میشود، کتابی که بدون تخفیف فروخته میشود، برای مخاطب جذاب نباشد. در جامعه دو قشر افراد کتابخوان داریم، یکی آنهایی که به صورت شدید علاقهمند به کتابخوانی هستند و کتاب، مولف، مترجم، ناشر و اینکه کتاب با چه کیفیتی چاپ شدهباشد، برایشان مهم است. گروه دیگر، مخاطبان عام هستند که ممکن است بر اثر تبلیغی که دوستی به آنها کرده، برنامه تلویزیونی یا حتی صحبتهای یک بلاگر بخواهند یک کتاب را بخرند. برای افراد گروه دوم مهم نیست که این کتاب توسط کدام مترجم و انتشارات چاپ شدهاست. در چنین شرایطی، اگر بتوانند کتاب را با تخفیف تهیه کنند، حتما از این روش استفاده خواهندکرد. شاید تهیه کتاب با تخفیف به نوعی برای این گروه مشتریان اعتبار به همراه دارد، زیرا در جمع از این رفتار خود بهخوبی یاد میکنند.
بررسی این مساله نیاز به همفکری توسط طرفهای مختلفِ کتابفروش، ناشر، موزع و بخش مخاطبان و افراد کتابخوان دارد، تا آنها هم نظرشان را بیان کنند. مخاطبان میتوانند اعلام کنند که نظرشان درباره تخفیف چیست؟ آیا کیفیت کتاب مهمتر است یا تخفیف؟ به نظرم همه این گروهها باید همه جوانب را متوجه بشوند. در طول سال جلساتی با موزعان و کتابفروشان دارم. باید این جلسات بیشتر بشود تا بتوانیم بر اساس آنها به نتایج خوبی برسیم.
ممکن است ناشران در ادامه روند تخفیف، قیمت پشت جلد کتاب را بیش از ارزش واقعی آن بزنند تا بعد از تخفیف، کتاب با قیمت مناسب منتشر بشود. این روش چه تاثیری بر بازار خواهدداشت؟
در یکی دو سال اخیر، وضعیت اقتصادی نشر، شرایط خوبی ندارد، مردادماه کاغذ را با قیمت بندی 270 هزار تومان خریدم، در پایان سال ۹۹ کاغذ را با قیمت بندی بالای 660 هزار تومان خریدم. این خرید کاغذ به این شرط انجام شد که پول را همان روز واریز کنم.
برای ناشران افزایش قیمت کاغذ، هزینههای چاپخانه و صحافی یک طرف ماجرا است و مسالهای که شاید کسی به آن توجه نکند، نیروی انسانی فعال در دفتر نشر است. در سال ۱۴۰۰ زمزمه افزایش حقوق کارگران مطرح است، که با آن موافقم. صحبت از افزایش صددرصدی از سمت کارگران و بیش از 30 درصدی از سمت کارفرمایان مطرح است، یعنی احتمالا دولت میانه را به سمت کارفرما بگیرد و 40 درصد حقوق را افزایش بدهد. در چنین شرایطی، هزینههای جاری دفتر مانند ویراستاری، صفحهآرایی و طراحی جلد -مسائلی که شاید به چشم نیاید- افزایش خواهدیافت. یک ناشر حرفهای باید همه این مسائل را رعایت کند.
تاثیر ارائه تخفیف در بلند را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاید این اتفاق باعث رونق کتابسازان و افت ناشران واقعی و حرفهای شود. زیرا اگر ناشر حساب کند که قیمت یک کتاب با همه هزینههای تولید آن، 100 هزار تومان بشود و قیمت پشت جلد را 170 هزار تومان بزند تا با تخفیف به همان قیمت برسد، با مشکلات جدید مواجه خواهدشد، زیرا ناشر میداند که اگر قیمت کتاب، از 100 هزار تومان به 170 هزار تومان افزایش یابد، به همان میزان میزان فروش افت خواهدکرد.
مشکل نشر در ایران ریشهای است و قانون کپیرایت در فعالیتها رعایت نمیشود. برای مثال انتشارات هرمس کتاب «دنیای سوفی» را چاپ کردهاست و چند ناشر دیگر هم این کتاب را چاپ کردهاند، اگر نشر هرمس قیمت 170 هزار تومان را برای این کتاب در نظر بگیرد، شاید سایر ناشران قیمت 120 هزار تومان را برای کتاب انتخاب بکنند. مشتری کتاب را از ناشری که ارزانتر میفروشد، تهیه میکند. در نهایت مخاطب است که انتخاب میکند.
بالابردن قیمت پشت جلد کتاب و تخفیف دادن راهکار مناسبی نیست. در انتشارات هرمس کتاب «بینوایان» را با قیمت 250 هزار تومان منتشر کردیم. دیدم این کتاب را دور میدان ونک با قیمت 430 هزار تومان و با 50 درصد تخفیف یعنی با قیمت 215 هزار تومان میفروشند. با اینکه کتابی که در دستفروشان فرختهمیشود، فقط 35 هزارتومان از کتاب هرمس ارزانتر است، اما مساله اینجا است که ممکن است ویراست درستی نشده و اشتباه تایپی داشتهباشد. مخاطب هرمس به این نشر وفادار است و تلاش میکند، کتابهای نشر را از کتابفروشی بخواهد. مخاطب حرفهایِ کتاب، کسی که کتاب را دنبال میکند و میخواند، متوجه این موارد است که از کدام ناشر و مترجمِ خوب کتاب تهیه میکند و برای این افراد کیفیت کتاب مهم است. برای مثال در تهیه کتابهایی که از سیاستمدارهای آمریکایی ترجمه میشود، برخی نخستین چاپ از هر ناشری باشد، همان را میخرند، اما برخی از مخاطبان صبر میکنند تا کتاب را از ناشر و مترجم مورد اطمینان تهیه کنند.
مشکلات نشر کاملا ریشهای است. با تعداد مترجمان و ناشران زیاد از کتابهایی مانند «شازده کوچولو» و «مزرعه حیوانات» مواجه هستیم. حتی آقای احمد کساییپور، مترجم میگوید «مزرعه حیوانات» تا 70 مترجم دارد. مخاطب حرفهای میداند که کدام مترجمان بهخوبی ترجمه میکنند و برای تهیه کتاب باکیفیت تلاش میکند.
مخاطبان چگونه میتوانند کتاب با کیفیت را از تولیدهای کتابسازان تشخیص بدهند، آیا فقط ناشران بزرگ و کهنهکار مراجع خوبی هستند؟
یک نکته را نباید فراموش کنیم، ناشری که کوچک است و تازه شروع به کار کردهاست، میتواند با کیفیت خوب و برنامه کار کند. موضوع این نیست که فقط ناشران بزرگ و شناختهشده کتاب با کیفیت خوب تهیه میکنند. حتی اگر ناشر فقط پنج کتاب در لیست فعالیت داشتهباشد، ممکن است روی آنها وقت گذاشته و آثار با کیفیت منتشر کردهباشد. افراد، باید سواد رسانهای داشتهباشند تا بتوانند بهدرستی انتخاب و از فضای دیجیتالی استفاده کنند. شاید این فضا بتواند به افراد کمک کند تا کتابها را با تخفیف 50 درصد تهیه نکنند، بلکه بتوانند تشخیص بدهند که کدام کتابها را میتوانند از کدام مترجمان و ناشران بهدرستی بخرند.
گروهی از مخاطبان با توجه به سن و سالشان و با توجه به تجربهای که این سالها از کتاب خواندن کسب کردهاند، به این نتیجه رسیدند که ترجمه کدام مترجم، خوب است. در فضای مجازی هم دیدم که برخی در این حوزه اطلاعرسانی میکنند.
به نظرم برگزاری جلسات متعدد میان ناشر، توزیعکننده، کتابفروش، نویسنده و مترجم باید ادامه داشتهباشد. همچنین تعدادی از نویسندهها را میشناسم که به کتابفروشیها سر میزنند و جلساتی با کتابفروشان دارند. آنها در حوزه فعالیت خود افرادی موفقتر هستند، زیرا به نوعی با مخاطب ارتباط دارند.
نظر شما