گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «خورشید که غرق نمیشود»؛
ادبیات دفاع مقدس نیازمند جریانهای قوی نقد است
نویسنده کتاب «خورشید که غرق نمیشود» گفت: یکی از مشکلات در حوزه آثار دفاع مقدس این است که کتابهای این حوزه، نقد نمیشود و فقط در فضای مجازی معرفی میشوند در حالیکه نقد آثار، بسیار مهم و برای طی مسیر راهنما و راهگشاست.
این کتاب به قلم جذاب و توانای فائضه غفارحدادی به رشته تحریر درآمده است. در ادامه گفتوگو با نویسنده این کتاب را میخوانید.
موضوع داستان شما در کتاب «خورشید که غرق نمیشود» چیست؟ این داستان واقعی و مستند است؟
کتاب «خورشید که غرق نمیشود»، روایت مستند از زندگی یک رزمنده بسیجی و شهید غواص لشگر عاشوراست. مصاحبههای زندگی این شهید از طریق یکی از دوستان پدرم به من سپرده شد، آن زمان مشغول نگارش کتاب خط مقدم بودم و این مصاحبهها را نزد خود نگه داشتم و حقیقتاً تصورم این بود که زندگی یک شهید 18 ساله بسیجی شاید آنقدر قابلیت پرداخت و کتاب شدن نداشته باشد، ولی بعد از پروژه خط مقدم برای کنجکاوی یک بار مصاحبهها را خواندم و بیشتر از همه، وصیتنامه و دستنوشتهها به طرز فوقالعادهای من را جذب کرد. از این لحاظ که یک بسیجی 18 ساله با نیروی معجزه و دم مسیحایی امام خمینی(ره) در آن دوران به چه بلوغ فکری و رشد عقلی میرسد که چنین خودسازی انجام میدهد.
زمان شهادت این شهید خیلی ماجرای عجیبی دارد و قهرمانگونه شهید میشود به گونهای که اگر روایتش در آن طرف آبها اتفاق افتاده بود، هالیوود حتماً از آن فیلم سینمایی میساخت و من فکر میکردم که جذابیت ماجرای شهید فقط شهادتش باشد، اما وقتی زندگینامه و دستنوشتههایش را خواندم، فهمیدم که هیچ چیزی اتفاقی صورت نمیپذیرد و آن شهادت زیبا نتیجه یک زندگی هوشمندانه و تصمیمات بهجا و خودسازی است که این پایان زیبا اتفاق میافتد و در هر صورت این موارد من را جذب کرد و کتاب را نوشتم و ارتباط خوبی با این کتاب برقرار کردم.
علت انتخاب نام «خورشید که غرق نمیشود» چیست؟
خورشید که غرق نمیشود، استعاره از فامیلی شهید با عنوان شمسی است و با توجه به اینکه این شهید در آب غرق شدند و نحوه شهادتشان نیز به این گونه بوده که در والفجر 8 از دوستشان میخواهند که ایشان را در آب غرق کنند، بنابراین عنوان کتاب استعاره از نحوه شهادت و اسم شهید بوده است و طرح روی جلد کتاب هم که گل محمدی غوطهور در آب است، به نظر طراح استعاره از این است که وقتی گلها در آب قرار میگیرند، تازه عطرشان آزاد میشود.
لطفاً از راستیآزمایی که انجام دادید توضیح دهید؟
از نظر رزمی و عملیاتهایی که اتفاق افتاده برای راستی آزمایی کتاب را در اختیار سه نفر از دوستان شهید و فرمانده تیپ 3 سیدالشهدا که با مکانها و واقعیتهای تیپ آشنا بودند، قرار دادم که مطالعه کنند و اعضای خانواده شهید نیز مطالب کتاب را تأیید کردند و نظرشان این بود که اینقدر این عبارتهای مربوط به خانه و حس و حالها واقعی است که گویی دوربینی در خانه قرار گرفته و آن زمان را ثبت کرده و بعد هم بازخوردهای خوبی از مادر شهید دریافت کردم.
این کتاب خیلی وقت پیش چاپ شد، اما چون توزیع خوبی صورت نگرفت، انتشارات شهید کاظمی تقبل کرد که ادامه چاپ را از سر بگیرد و خداروشکر بازتابهایی که داشتهام خوب بوده است.
مهمترین ویژگی محتوایی کتاب برای مخاطبان چه میتواند باشد؟
ما روایت فرماندهان و تأثیرگذاران و قهرمانان را زیاد میخوانیم. دیدن یک رزمنده ساده که کار اصلی هم توسط همینها اتفاق افتاده و اینکه یک رزمنده ساده با چه مکانیزمی جذب این مسیر میشود و بعد چه ایثارگری و فداکاریهایی میکند، بسیار مهم و اثرگذار است. این همان دم مسیحایی امام خمینی(ره) است که از جوانان معمولی، عرفایی را ساخته و این برای من جذاب بود که یک پسر 18 ساله که به انتخاب و تصمیم خودش به جبهه رفته و در وظایفی که بر عهدهاش قرار داده شده مؤثر عمل کرده است.
اگر ما بخواهیم با دید و احساس این زمانی، شهدا را روایت کنیم، در ذهن ما نمیگنجد؛ اما اگر محیط و اتمسفر درستی از آن زمان در کتابمان بسازیم و ببینیم که در چه اتمسفری این جوانان توانستند اینگونه تربیت شوند، شاید راهکاری باشد برای الان جامعه ما که جوانان رها شدهاند و کسی متولی تربیت آنها نیست و به فضای مجازی سپردهایم.
در این کتاب روایت مادر شهید خیلی پررنگ است، یعنی مادرانه قوی داریم به دلیل اینکه مادر شهید خیلی ساده و معمولی است؛ اما برای تربیت فرزندش نکاتی را رعایت کرده که همه میتوانیم رعایت کنیم؛ اما گاهی سهلانگاری میکنیم. مشکل ما روایت تکجنبهای است. ما یا روایت مادر و همسر شهید را مینویسیم و یا فقط به محیط جنگی میپردازیم؛ در حالی که زندگی این جوانان کاملاً در رفت و برگشت جنگ و تلاطم احساسات مختلف بوده و همانطور که جاذبه خانواده مهم بوده و احساس مسئولیت میکردند، در جنگ هم همانگونه بودهاند و نحوه مدیریت احساسات خیلی مهم است.
آثار حوزه دفاع چقدر توانسته در این سالها در ارائه تصویر روشن از جنگ تأثیرگذار باشد؟
تعداد آثار در سالهای اخیر خیلی بالاست و اگر هرکدام را جداگانه بررسی کنید، هیچکدام تصویر کاملی ندارند؛ اما با توجه به تعداد بالای آثار امید دارم که شاید در آینده مجموع اینها بتواند تصویری درست به آیندگان ارائه کند. اما کمبود کتابهای کیفی و اثرگذار حس میشود و البته چون راویها را متأسفانه داریم از دست میدهیم، شاید تاکنون اقتضای دوره این بوده که روایتها از سینهها بیرون کشیده شده و ثبت شود؛ اما از این به بعد اگر کسی بخواهد بنویسد، باید هوشمندانه برخورد کند و باید وارد فضای ادبیات شویم تا بتوانیم به نسل دیگر و جوامع دیگر ارائه کنیم و خودمان را بشناسانیم که جهاد در منظر ما چقدر مقدس است و چه فداکاریهایی اتفاق افتاده است که البته بیان اینها از منظر تاریخ شفاهی سخت است و باید بتوانیم اینها را در قالب رمان و ادبیات داستانی ارائه کنیم.
انتظار شما از دستگاههای فرهنگی در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
دستگاههای فرهنگی نباید نگاه ارگانی برای حمایت از آثار داشته باشند. اشکال اساسی این است که آموزش خوبی در حوزه ثبت و نگارش دفاع مقدس وجود ندارد و هرکس وارد این فضا میشود بهصورت آزمون و خطا پیش میرود. حال یا به راهکار و شیوهای میرسد و یا خیر، ولی اگر حوزهای متولی آموزش افراد در این زمینه باشد، خیلی از اشکالات رفع میشود. گاه با نویسندگانی مواجه میشویم که دغدغه دارند، سوژه خوبی هم پیدا کردند و وقت هم دارند، اما آموزش ندیدهاند که برای نوشتن چه مواردی را باید رعایت کنند.
یکی از راهکارها برای پیشرفت در این زمینه، فعال کردن کانونهای ادبی و مردمی است، یعنی برای آموزش، کانونهایی با حضور نویسندهها راهاندازی شود و جلسات نقد و بررسی برگزار کنند.
یکی دیگر از مشکلات در حوزه آثار دفاع مقدس این است که کتابهای دفاع مقدس، نقد نمیشود و فقط در فضای مجازی معرفی میشوند در حالیکه نقد خیلی مهم و اثرگذار است و با این روش نویسندهها هم بیشتر توجه میکنند که اگر کتاب خوبی ننویسند بعداً کتابشان نقد میشود و هم اینکه از اشکالات کارهای قبلی یاد میگیرند و در نگارش کتابهای دیگر رعایت میکنند.
نظر شما