در این مراسم که با حضور سردار حقطلب، رئیس حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کشور برگزار شد، شاعران اشعار خود را با موضوع مقاومت بازخوانی کردند.
علیمحمد پارسائیان، مسئول بسیج هنرمندان یزد در این مراسم گفت: برگزار کنگره ملی شهدای استان یزد دارای برکات متعددی برای استان بود که یکی از این برکاتُ حضور شاعران کشورهای مختلف با محوریت مقاومت در این استان بود.
وی افزود: این مراسم شب شعر به عنوان نخستین شب شعر بینالمللی یزد است که امیدواریم بتوانیم در سالهای آینده نیز دورههای بعدی آن را برگزار کنیم.
در ادامه این مراسم نیز شاعران کشورهای مختلف اشعار خود را ارائه کردند که ایبنا متن بخشی از اشعار را منتشر کرده است.
سروده شاعر یمنی ابوعلی العواضی
قمرانِ عيناهُ منْ الأحزانِ ودموعُهُ نهرانِ منْ أوْراسِ
چشمانش دو قرص ماه تابناک و اندوهگیناند و اشکهایش دو رود جاری بر کناره دشت گلهای وحشی ورس. (نقل است که در کربلا وقتی سیدالشهدا کشته شد گلهای ورس یکجا تبدیل به خاکستر شدند)
ويداهُ حقلا حنطةٍ/ زيتونةٌ لبلابلٍ هبطتْ منْ الفرْدوسِ
دستان سخاوتنمدش دو گندمزارند یا جنگلی از درختان زیتون، برای پرندگانی که از باغ بهشت به این جهان آمدهاند
وجهٌ كما القرآنِ أبيضُ/ ناصعُ قسماتُه قسماتُ هذي الشمسِ
صورتش مثل قرآن سفید و پاک، و خطوط سیمایش درخشان به درخشش خورشید.
رسمتْ ملامحَهُ وسمرتَهُ ضحىً كفٌّ لمحبوب السما إدريسِ
انگار که حضرت ادریس قلم به دست گرفته و در رخساره او طرح و نقشی از بهشت انداخته باشد
الأرضُ بيتُك كنتَ تفتحُها لنا وتبيتُ خارجها بعزِّ القرسِ
قلمروها همه از آن تو بود. تو آنها را فتح میکردی و برای آسایش ما مهیا مینمودی و خود در دل سرما در گوشهای زیر آسمان شب ها را میگذراندی.
أنذرتَ وجهَكَ للجياعِ عجَنْتَهُ في العيدِ كعكاً للصغارِ البؤس
انگار که خودت را نذر گرسنگان کرده باشی تا شیرینی صبح عید کودکان پابرهنه باشی.
دمه الذي سفكوا هناك.. هنا جرى في كلِّ شريانٍ/ نما كالورسِ!
خونی که در محل شهادتت از تو ریختند، اینجا در رگهای ما جریان یافت و مانند گلهای ورس کربلا، در رگهای ما شکفته شد.
ونظلُّ من شطِّ الغياب نراه في الأفق البعيد سفينة لا ترسي
آری؛ ما تو را همیشه در پس رودخانه نیستی تماشا میکنیم مانند کشتی که قصد لنگر انداختن و سکان رهانیدن ندارد.
ونقولها عند الممات وفي الحياة نقولها لليوم ذا للأمس
ما شهادت میدهیم و این حرف را نه برای امروز بلکه برای تمام دورانها میگوییم.
ما كان فيلقه العظيم بفيلق للفرس لا بل فيلقا للقدسِ
سپاه او فقط برای ایران و بلاد فارس نبود؛ بلکه لشکر آزادسازی قدس بود
قسما بمن حضنَ الحسينَ بدون كفينِ وقبَّلهُ بلا شفتينِ دون الرأْسِ
قسم به کسی که سیدالشهدا بدون دست او را در آغوش کشید و بدون سر و دهان او را بوسید (اشاره به تن پاره پاره شهید)
بعنادلٍ غنّتْهُ ساعةَ موتِهِ بكنائسٍ رسمتْهُ فوقَ الشمسِ
قسم به عندلیبانی که لحظه پروازش سمفونی معراج سر دادند و قسم به کلیساهایی که بر فراز خورشیدها طرح چهرهاش را ترسیم کردند
وبربه و بحسبِهِ وبسورةِ الفيلِ التي وسمتْ مصيرَ عدوِّهِ بالنكْسِ
قسم به خدایش، به خاندان پاکش، قسم به سوره فیل که سرنوشت قاتلانش را روایت میکند
بنهوضه تمزيقه أكفانه وبسيفه وبدرعه والترسِ
قسم به رستاخیزش و از کفن برخاستنش همراه ولی العصر و الزمان، قسم به شمشیرش، به زرهش، به سپرش
برماده بخروجنا من تحته بخروجه لقيامنا من رمسِ
قسم به خاکستر تن سوختهاش که مانند عنقا سوخت تا ما را دوباره زندگی ببخشد
قسماً به بدموعِ خامنئي هوتْ شهباً على أعدائه بالركسِ
قسم به اشکهای امام خامنهای که مانند شهاب بر محاسنش غلتید تا دشمنانش را زیر و رو کند
كانتْ تنامُ القدسُ داخلَ كفِّهِ حُفِظتْ بِهِ فبحقِّهِ والقدْسِ
قسم به کسی که قدس در کف دست او به خواب امن میرفت تا او بود قدس در امان بود
وبجسمه المبسوط خارطةً هنا سوريةٌ وهنا العراقُ المنْسي
قسم به تن پاره پارهاش که نقشه مرزهای شجاعت شد، قسم به سوریه و عراقی که در دست ظلم از یاد رفته بودند
وهنا الحجاز بغير أغلال بدا بحرين شامخةً كمثل الرسِّ
قسم به تو که حجاز حالا به لطف جهادت رؤیای آزادی در سر دارد و نیروهای مقاومت در بحرین نیز خود را سربلند یافتند
يمنُ الصمودِ هنا ولبنانُ الإبا بينَ الضلوعِ هنا مكانُ القدْسِ
قسم به او که با تلاشهایش یمن مقاومت کرد و لبنان سربلند شد و قدس هم میان سینهها جای گرفت
ما ثَمَّ منْ بلدٍ سوى وله على الجسد السليمانيِّ بقْعةُ قبْسِ
همه کشورها هر کدام جایی و مأمنی در مرزهای تن و جان سلیمانی داشتند
ضجتْ به الأرضونَ فردٌ قدْ حوى وجعَ الخلائقِ كلَّها في نفس
جهان از صبر و تحمل او به ستایش لب گشود؛ چراکه رنج تمام خلایق را در دل داشت
سندك عرش الكفر بالكف التي قطعت لتقطع كل دابر رجس
قسم به تو ای شهید که با همان دستی که قطع کردند، عرش کفر را نابود خواهیم کرد
من أنت من أي العصور أتيت من أي الربى من أي شعب / جنسِ؟!
تو کیستی؟! از کدامین زمان آمدهای؟ از کدام سرزمین؛ از کدام تباری؟
من أنت كيف لنا بأن نحصيك كي نحويك كم نحتاج من قاموسِ ؟!
تو کیستی؟! چگونه میتوان تو را از زبان قلم بر کاغذ نوشت به چند کتاب برای شرح تو نیاز میشود؟
يا أنت حيرت العقول فما درت أمن الصواعق جئت أم من آسِ ؟!
تو عقل ها را سرگردان کردی. آیا تو فرزند آذرخشی یا از تبار گل و ریحان؟
و دواعش عودوا جحوركمو تنادوا بينهم في الصبح بعد الدمس
داعشیها بعد از شب های عملیات، میان خود فریاد میزدند: به پناهگاههایتان برگردید؛
لا يحطمنكموا السليماني/ أرجل جنده لا تطلعوا للدهس
اگر بیرون بیایید، نیروهای سلیمانی یک یک نیروهای داعش را زیر پا له خواهند کرد.
منْ منْكما هو قاسمٌ ومهندسٌ وكأنَّ وجهكما هما منْ نفْسِ؟!
کدامتان قاسم است و کدامتان المهندس؟ مگر میشود شما دو نفر را که این گونه با هم یکی شدهاید از هم متمایز کرد؟!
نفسُ اشتعالِ الشيبِ كيفَ لنا إذنْ تميزكم عنْ بعضِكم بالحسِّ؟!
هر دو در راه مقاومت و مبارزه مو سفید کردید تا سفیدی در سر هردوتان زبانه کشید
ورحلْتُما منْ هذه الدنيا بنفسِ الوقتِ منْ نفسِ المكانِ بهمسِ!
هر دو هم با هم و در یک زمان و در یک مکان، این جهان را به سوی آسمان ترک کردید
وتوحَّدتْ أوجاعكم فتوحَّدت أقداركم/ أرواحكم في أُنسِ!
دردهاتان مشترک بود؛ از این جهت پرواز آسمانی شما هم یکی شد تا جان هایتان در بهشت برین جاودانه شوند
جسداكما اختلطا رماداً/ واحداً قد صرتما منْ دونِ شكٍّ لبسِ!
تن شما دو بزرگوار یکجا خاکستر شد و با هم آمیخته شد؛ طوری که از همدیگر قابل تفکیک نبودید؛ دقیقا مثل آرمان شما.
معنای فارسی شعر جواد الحمرانی از عراق
اگر صهیونیزم به میل خود بدهد و منع کند / وچهار گوشه جهان آمریکایی شوند
و هوا وآب اسرائیل را اطاعت کنند / وپادشاهان ذلیل شوند و با زور پول بپردازند
و اگر جزیه از زمان گذشته بگیرد / و بر نفت و عقل مردم دنیا مسلط شود
و عرب ها از اوصاف بنیامین تعریف میکنند / و میمون های خود در خساست مرتع میرقصند
و تسمه بر پشت ملت میکشند و در آن میخوابند / و ستاره زشت خود در صورتهایشان میماند
اگر همه زمینها از سالها قبل سرکش میباشند / و دلهای مردان خوب را سرکوب میکنند
و اگر همه دنیا در طول و عرض جمع شوند / برای واشنگتن ذلیل میکند و ملتها تحت سیطره او هستند
و اگر آسمان آنها پلیدی و آتشفشان ببارد / و اگر ما را در دهان توپ بگذارند
و اگر درندگان آبی و صحرایی رام بشوند / و منقارهای کرکسها شکسته بشوند
و اگر کوههای دنیا از دوستی و ترس سر فرو بیاورند / برای آمریکای دورگه شیعه سر فرو نمیآورند
از فجر ولایت در زمین ابوالحسنین / فهمیدیم که علی حق است و هرگز فریب نمیخوریم
آب پاکیزه از چشمه حفاظت شده نوشیدیم / همان چشمه سید شجاعت که عقیدهاش ثابت است
برای بالاکردن قرآن ها چشمانمان را نمیبندیم / و قبول نمیکنیم خوارج را دوباره پیش امام علی برگردند
پایگاه عین الأسد خاموش شد و پایگاههای دیگر هم هست/ ما آتش میزنیم و کشورهای خلیج هزینه آن را میپردازند
حتی اگر گوسفندهای صحرا شیر شوند / و اگر آن نفت دارند؛ اما آمریکایی ها سیر نمیشوند
اگر آنها پول ندهند پادشاهی ایشان ساقط میشود / فردا برای یهود به گردنش هست بپردازد
بزرگترین جنگ فرارسیده است / وای یاری دهنده ملت
به گردن پدرمان آن یاری دهنده / و بر دستان با عظمت و پاک خود میکاریم
و هر روز که مقاوم که شمشیرش به ابرها میرسد / و دستش از فشار قبر و مرگ دردناک تر است
قسم به کشتگان صفین به زودی قیام کنیم / و این قیام از صعده یمن با شمشیرهایشان برمیخیزد
از آمریکایی بپرس درباره چه اتفاق افتاد / که جنوب (عراق) گورستان شد
از خونمان که ریخته میشود، ممنوع است / از گواه دروغ دشمن آب عراق بپرس
ما از جنگ صفین تا دوران اشغال / یا با نیرنگ به ما حکومت می کنند یا با نفاق
ممنوع است از نوکر دشمن بپرس / بیرحمی صحرا و اخلاق بدویها دارد
بله ، پاسخ سؤال را به طور مختصر به شما میگوییم / یا علی یا شیعه در وسط میدان جنگ هستند
از نیروهای مارینز بپرس اگر یک سرباز زنده از آنها برگردد / و روز کشتار دیده است
از داستان یاران امام حسین نپرس / جسدهایی از زمان بدر و حنین مانده
چطور به امام حسین گواهی میدهد / کسی که دو آیه از کتاب خدا نمیداند
مردها با شمشیر کفیل کشته شدند / رود و چشمهای نخلستان آن را سیراب کرد
و برای این که از خاک عراق دفاع کنیم / و برای هر وجب صدتا کشته میدهیم
بگو فقط نامهای ما را مقاومت کرده است
از چشمان خیابانها و یتیمان سؤال کن / تا امروز تفنگ ها نمیخوابند
و اگر آنها را در معرکهها دیدی ، بایست / از خشاب ها گوش کن و هیچی نگو
زنجیر تانک به ما انگیزه میدهد؛ حتی اگر به خیالمان آمد / با تکانها احساس میکنیم که بر جسم ما سیطره پیدا کرده
و صدای خیمههای طف فریاد میزنند / ای عراقی! امروز روز توست؛ پس انتقام بگیر
گویی که کشته شدن عبدالله شیرخوار / در صعده و بیروت و ملیحه اتفاق افتاد
همان ملت در زمان تحریم اقتصادی / و ابن ملجم با خیانتش در فرودگاه برگشت
از سدوم (مادر) و ارثی تل آویو / همان گاو سامری و همان صدای گاوش
بر تحریم و روزگار شرط نبند / و بر اعراب بادیه نشین و دین فتنهگریز
مارها در ریاض پرورش شده / که نهنگ با دندانهای یمن بلعیده است
استکبار مرده است و مستضعفان / امروز اهل قدرت شدند
در ادامه این مراسم نیز سردار حقطلب رئیس حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بیان کرد: شهدا بعد از شهادت، نطقشان باز میشود و با ما سخن میگویند اما شرط آن داشتن گوش شنوا از سوی ما است.
وی افزود: شهیدان پیام خود را نه برای روزگار خود بلکه برای امروز و فردا نیز بیان کردهاند و به طور معجزه گونهای برای امروز و فردای ما پیام دارند.
رئیس حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ادامه داد: ما از وصیتنامههای شهدا مطالب بسیار زیادی را احصا کردیم که نشان از این پیامها بوده است.
حقطلب گفت: بیش از 95 درصد شهدا در وصیتنامه خود به حفظ انقلاب و همچنین به پیروی از ولایت و مقام عظمای ولایت وصیت کردهاند.
وی ادامه داد: بیش از 80 درصد شهدا توصیه به حجاب داشتند و پیام آنها نیز برای امروز بوده و در ادامه نیز به مبارزه با جهانخواران و استکبار تاکید کردهاند.
رئیس حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با اشاره به جایگاه شاعران و هنرمندان در ترویج و اشاعه این فرهنگ بیان کرد: شاعران میتوانند حماسهها را به بیان شعر به نسل آینده منتقل کنند.
وی گفت: ما در سنین کودکی اسامی ائمه، اصول دین و حتی حروف الفبای فارسی را به شعر یاد گرفتهایم که اگر حماسههای معاصر را نیز با آثار فاخر آمیخته شود، در تاریخ ماندگار میشود.
حقطلب بیان کرد: امروز مسئولیت سنگینی بر عهده شاعران و هنرمندان است و آنچه دشمن از آن هراس دارد، فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت است.
در ادامه این مراسم نیز هنرمند برنامه «عصر جدید» تصویری از سردار سلیمانی و سردار اله دادی طراحی کرد و در پایان نیز کتاب سرمه دان از انتشارات چشم و چراغ به موضوع مقاومت از سروده های عالیه مهرابی شاعر کشوری استان یزد رونمایی شد.
نظر شما