در نشست «مروری بر چهار دهه نقاشی انقلاب» عنوان شد؛
هنر تنها با پیشروی در زبان، ساختار و نظام توزیع تبدیل به یک ابزار انقلابی میشود
پژوهشگر و منتقد هنری در نشست «مروری بر چهاردهه نقاشی انقلاب» گفت: ما خواه و ناخواه با کلمه هنر انقلاب روبهرو هستیم که با معنای تحول بنیادین همراستاست و از نظر من، هنر زمانی تبدیل به یک ابزار انقلابی میشود که در زبان، ساختار و نظام توزیع پیشروی کند.
در ابتدای جلسه، محمد معینالدینی ضمن عرض خوشآمدگویی به تمامی حاضران در جلسه، جهت برگزاری این کرسی از معاونت پژوهشی دانشگاه سوره تشکر بهعمل آورد و درباره گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی گفت: باید به هنر انقلابی نگاه کنیم و نکات مثبت و ضعیف را برای ادامه هنر پویاتر، کندوکاو کنیم.
سپس علی گلستانه در پاسخ به این سؤال که هنر انقلاب چه تعریفی دارد افزود: در هنر انقلاب، ما خواه و ناخواه با کلمه هنر انقلاب روبهرو هستیم که با معنای تحول بنیادین همراستا است، هنری که بعد از انقلاب ایده و آرمانهای جدید حاکمیتی را تبلیغ و تجسم میکند؛ اما مسأله این است که آیا هنر، همگام انقلاب اجتماعی است؛ از نظر من همگامی وجود ندارد؛ زیرا هنر زمانی تبدیل به یک ابزار انقلابی است که هم در زبان، ساختار و نظام توزیع پیشروی کند.
وی خاطر نشان کرد: در ایران دورههای مختلفی همگامی هنر با انقلاب را با تحول نظام اجتماعی و اقتصادی که در دهه ۴۰ مانند اصلاحات ارضی شکل گرفت شاهد بودیم؛ هنر در آن زمان و قبل از آن رسمیت طبیعتگرایانه و کمالالملکی و نوعی جنگیدن با میراث کهنه بود، بعد از کودتای ۲۸ مرداد درسال ۱۳۳۲ شاهد هنر مدرن بودیم؛ ولی با تفاوتی محسوس که در زیر سایه نهاد دولتی است، این هنر خنثی و انتزاعگرایانه نوعی نماینده فرهنگ بومی و مدرن ایران در برون مرزها معرفی شدند و از لحاظ اجتماعی محافظهگر و تزئینی و هدف آن فقط پیشروی است.
خسروی در ادامه گفت: در بحث تعریف انقلاب، در وهله اول به بعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در طول جریانهای متحول تاریخ و هنر رخ میدهد، اشاره میشود؛ تحولاتی که در هر دوره انقلابها شدید است؛ اصولأ همگامی تحولات با اجتماع الزامی نیست. همراستایی اثر با تحول اجتماعی در کشورهای درحال توسعه شدیدتر و متناقضتر است.
وی خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب و اتفاقهای اجتماعی، جریان نقاشی نهادینه نبود و همیشه وابسته به قدرت بود، ولی در دهه ۵۰ و اوایل انقلاب شاهد یک تحول بودیم آن هم، همقدمی نقاشی با جامعه مانند نقاشیهای دیواری که هنر را به ماهیت اجتماعی کشاند.
علی گلستانه نیز در ادامه این نشست در خصوص هنر دهه ۴۰ و۵۰ افزود: هنر رسمی و حمایتی دربار، به استفاده از نمادهای تزیینی ایرانی میل شدید نشان میدادند که نتیجه کار هنر بسیار محافظهکارانه و جداشده از مخاطب بود و هر میزان که به انقلاب نزدیک شدیم، سه اتفاق رخ داده است که اتفاق اول متحول شدن تولیدکنندگان، اتفاق دوم تحول ابزار هنر و اتفاق سوم نظام توزیع هنر را در بر میگیرد که به نوعی هنر، خیابانی شد.
خسروی نیز ضمن تأیید گفتهها، اشارهای به تناقضهای پیچیده همراه با تحولات اجتماعی ایران کرد و گفت: شاخصترین هنرمندان ما اصولأ هنرمندان انقلابی نیستند، هنر و مکاتبات هنری قطعأ با تحولات اجتماعی موازی است ولی به معنای همترازی نیست؛ انقلاب در ایران، جهشی بسیار گران و به نوعی شخمزننده است؛ چراکه انقلاب، باعث نهادینگی میشود. برای نهادینه شدن باید در ابتدا ساخت و به اصطلاح از صفر شروع کرد که همراه تحول اجتماعی است.
گلستانه در ادامه اذعان کرد: هنر انقلابی طغیانگر است و مانند نیرویی از درون به هنرمند فشار میآورد و در این زمان دیگر زبان طبیعتگرا وانتزاعگرا استفاده چندانی ندارد و این هنر انقلابی برای بیان موقعیت تنشآمیز به کار میرود.
معینالدینی در انتهای این بحث اضافه کرد: انقلاب یک پدیده نرم نیست، بلکه حذفکننده و تخریبکننده است؛ طبیعتأ برای ساختن باید دست به حذف زد.
در انتهای این جلسه نیز، به تمامی سؤالات علاقهمندان در این حوزه پاسخ داده شد.
نظر شما