دغدغهها و مقصود شما از سرودن شعر کلاسیک چیست؟
بهتر است با یک بیت پاسخ این سوال را بدهم.
چه حرفها که درونم نگفته میماند
خوشا به حال شماها که شاعری بلدید
درواقع شعر زبان نگفتنیها و حرفهایی است که شاید بهراحتی نمیتواند به زبان آورده شود؛ خواه این سخنان عاشقانه باشد یا اجتماعی، سیاسی و مذهبی. بعضی مفهومها باید در زبان شعر بیان شوند تا حق مطلب ادا شود.
با اشعار کدام یک از شعرای کلاسیک گذشته کشور و همچنین شعرای معاصر احساس نزدیکی بیشتر دارید؟
از شاعران فقید گذشته اولین انتخاب حسین منزوی و فروغ فرخزاد است و از شاعران حال حاضر، شعرای بسیاری الهامبخش من در سرودن شعر هستند. شاعرانی همچون: محمدعلی بهمنی، فاضل نظری، غلامرضا طریقی، حامد ابراهیمپور و دیگر شاعرانی که ذکر نام همهی آنان در این مجال نمیگنجد.
چه عاملی شما را برای شعر گفتن ترغیب میکند و از چه مسائل و منابعی الهام میگیرید؟
اصولا شعر باید دغدغهمند باشد؛ حال این دغدغه میتواند مذهبی، سیاسی، اجتماعی و یا حتی عاشقانه باشد و قطعا الهامبخش شاعر در سرودن شعر، جدای از احوال درونیاش باید جامعه و محیط پیرامونش را نیز دربربگیرد.
چرا برخی اشعار مدرن و سبکهای بعد از آن نتوانستهاند با مخاطب ارتباط برقرار کنند؟
شعر مدرن اگرچه در پرداختن به موضوعات روز جامعه جلوتر از دیگر سبکها بود، ولی با پشت پا زدن به سنتهای اصیل و فرهنگِ گذشتگان و خودبزرگبینی در تاریخ ادبیات، موجب شد بین شعر و شاعران مدرن با عموم جامعه فاصله ایجاد کند.
جایگاه شعر خوزستان را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی میکنید و آیا نسل جوانِ شاعر، توانسته در ابن مسیر پیشرو باشد؟
از گذشته شعر خوزستان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و همچنان در سطح اول ادبیات ایران، استادان بزرگی داریم که از رویشهای گذشتهی شعر خوزستان بودهاند. اما متاسفانه در چند سال اخیر با توجه به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مختلف، آنگونه که شایسته استان است به نظر میرسد که سرمایههای ادبیات خوزستان کشف نشده و پرورش نیافتهاند. به همین علت آن معدود استعدادهای ادبیات خوزستان هم، پس از کمی مطرح شدن ترجیح میدهند که در استان و شهر دیگری به فعالیت خود ادامه دهند که این موضوع قطعا از آسیبهای جدی فرهنگی خوزستان محسوب میشود.
آیا با این گفته موافق هستید که شعر و شاعری در حال کم فروغ شدن است یا فکر میکنید همچنان میتواند بر مخاطب تاثیرگذار باشد؟
به شخصه معتقدم شعر هنر اول ایرانیان بوده و هست و قطعا خواهد بود. با این جمله کاملا موافق نیستم. شعر همیشه نشان داده که در طول تاریخ توانسته مسیرِ حقیقی خود را پیدا کند. اما اگر بخواهم سوال شما را به گونهی دیگری پاسخ دهم، باید بگویم شعر و شاعری در سالهای اخیر به نوعی روزمرگی دچار شده است که همین مساله همواره به عنوان یکی از چالشهای جدی ادبیات در طول تاریخ بوده است و علاقهمندان با دغدغه ادبیات، باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند.
چه تعریفی از شعر بومی و محلی استان دارید و در حال حاضر شعر بومی استان در چه مراتبی قرار دارد؟
شعر بومی هر استان و منطقه، مُعرّف و پرچمدار اصلی شعر آن مرز و بوم است. هر اندازه شعر بومیِ یک منطقه غنی، بهروز و زنده باشد، به تبع آن حیات شعری منطقه نیز پویا خواهد بود. هرچند بر این باورم آنچنان که شایسته است به شعر بومی پرداخته نمیشود و شاعرانی که اشعار بومی دارند، مورد بیتوجهی و بیمهری قرار میگیرند.
قصد ندارید مجموعه شعرهایتان را در قالب یک دفتر چاپ کنید؟
هنوز مجموعه شعر چاپ شدهای ندارم ولی به امید خدا مجموعه شعر آمادهای برای سال جاری در دست چاپ دارم. همچنین از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دو دوره آموزشی شعر «کلک خیال» دعوت شدم که منتخب آثار برگزیدگان این دورهها در کتابی با عنوان «در راه» به چاپ رسیده که دو شعر من نیز جزو اشعار برگزیده بوده است. در پایان از مسئولان فرهنگی استان به خاطر تلاششان در مسیر اعتلای فرهنگ و ادبیات خوزستان که نمونه آن برگزاری جشنواره شعر خوزستان است، قدردانی میکنم و امیدوارم ادبیات خوزستان همچون گذشته پرچمدار ادبیات در کشور و شاعران این استان بسانِ قبل در تاریخ ادبیات ایران اسلامی خوش بدرخشند.
نظر شما