رامسری با تاکید بر اینکه فروش کتاب با تخفیف بالا، در طولانی مدت روی سلیقه مردم تاثیر میگذارد و مخاطب کتاب را سطحیخوان میکند، ابتذال در روند تولید کتاب و مطالعه آن را نتیجه ادامه این روند عنوان کرد.
صالح رامسری، مدیر انتشارات معین فروش کتاب با تخفیف بالا را از طرف سازمانها و نهادهایی دانست که امکانات و رانت دارند و کاغذ در اختیاراتشان قرار میگیرد. به گفته او به دلیل کیفیت پایین کتابهایی که به این روش چاپ میشوند، راهی جز فروش با تخفیف بالا یا خمیرکردن کتاب، وجود ندارد.
تکرار و تداوم تخفیفها در بازار کتاب چه تاثیری روی مخاطب خواهد داشت؟
عادت به خرید و فروش کالا با تخفیف فقط در حوزه کتاب مطرح نیست، این خواسته در وجود ما ایرانیان است. فرد برای هر چیزی که میخواهد بخرد، تخفیف میخواهد. این مساله پیچیدگیهایی دارد؛ ممکن است نهادی که تخفیف ارائه میدهد به این دلیل باشد که کتابش مدت زیادی در انبار باقیماندهاست. در هر صورت بعد از مدتی ممکن است فرهنگ خرید کتاب با تخفیف نهادینه بشود و عدهای به آن عادت کنند. این مساله در دراز مدت نتیجه بدی خواهدداشت؛ به صورتی که برخی بدون تخفیف حاضر به خرید کتاب نمیشوند.
در نمایشگاه کتاب بارها دیدم که ناشران عمومی کتاب را با تخفیف 50 درصد میفروختند. وقتی از آنها درباره چرایی این مساله سوال کردم، به من گفتند که این کتابها در انبار ماندهاست و راهی برای خلاصی از آن وجود ندارد. حتی برخی مجموعه -پکیج- درست کردهبودند؛ بهصورتی که اگر هزینه کتابهای خریداری شده به 100 هزار تومان میرسید، به میزان 50 هزار تومان کتاب هدیه دادهمیشد. پشت پرده تخفیف مسائل دیگری هم هست که باید آن را در نظر داشت. بهنظرم رسانهها باید روی این موضوع بررسی کنند تا سطح آگاهی در جامعه افزایش پیداکند.
در شرایطی که قیمت کاغذ همواره افزایش پیدا میکند و ناشران نمیتوانند کتابهایشان را چاپ کنند، چگونه برخی کتاب را با تخفیف بالا میفروشند؟
سازمانها و نهادهایی که تخفیف ارائه میدهند، امکانات و رانت دارند و کاغذ در اختیاراتشان قرار میگیرد، در نتیجه کتابهایی چاپ میکنند اما کسی آنها را نمیخرد. پس این ناشران مجبورند کتابهایشان را خمیر کنند یا با تخیفیفهای بالا کتاب را به فروش برسانند و خواننده را به این شکل ترغیب کنند تا کتابهایشان را بخرند.
این درحالی است که اگر ناشر کتاب خوب داشتهباشد، حتی اگر تخفیف ندهد، مردم کتاب را میخرند. مثالی از یکی از تجربیاتم بیان میکنم؛ خیلی از ناشران، عادت ندارند حقالتالیف پرداخت کنند و به همین دلیل، عناوین کتابهایی که حقالتالیف ندارد، چاپ میکنند؛ مانند دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی و از این دست کتابها، و به همین خاطر، کتاب را زیر 50 درصد میفروشند. در کنار آن ناشری کتاب حافظ با تصحیح سایه –هوشنگ ابتهاج- یا حافظ با تصحیح بهاالدین خرمشاهی را منتشر میکند. ممکن است کتاب ناشر نخست با تصحیح درستی کار شدهباشد، اما مخاطب دنبال تصحیحهای بهتر است و دیوان حافظ با تصحیح پرویز ناتل خانلری، سایه یا خرمشاهی را بدون تخفیف میخرد. این نشان میدهد مخاطب کتاب را میشناسد و مردم کتابی را میخرند که رویش کار شدهباشد.
در روزهای گذشته سایتی مانند دیجیکالا اعلام رکوردشکنی در فروش کتاب داشت، درحالی که کتاب را با تخفیف ۵۰ تا ۸۰ درصدی میفروخت. این میزان از تخفیف و تاثیرات آن را چطور ارزیابی میکنید؟
دیجیکالا به بهانه انبارگردانی، تخفیفهای بالا ارائه میدهد. دیجیکالا تعدادی کتاب دارد، از انتشارات معین هم در طول سال کتاب میگیرد. بعد از مدتی مثلا از یک عنوان فقط یک جلد و از یک عنوان سه جلد باقیمیماند. همه این کتابها را شامل تخفیف 50 درصدی و به بهانه انبارگردانی همه را یکجا رد میکند. خواننده کتاب باید بداند که این کتابها انباری است و به این بهانه، با این تخفیف بهفروش میرسد.
فراموش نکنید؛ افرادی که اهل کتاب و مطالعه هستند، شعور بالایی دارند و فقط دنبال کتابی هستند که میخواهند. حتی اگر کتاب دیگری با تخفیف 80 درصد بهفروش برسد، اگر فردی به آن کتاب احتیاج نداشتهباشد، کتاب را نمیخرد.
ضرر فروش با تخفیف در سایتی مانند دیجیکالا را ناشر پرداخت میکند یا صاحبان سایت؟
ناشران کتاب را با تخفیف 30 درصدی به دیجیکالا میفروشند. دیجیکالا در طول سال سودش را از فروش کتاب کردهاست. آنچه در انبار باقیمانده را در پایان سال با تخفیف میفروشد. صاحبان این سایت از جیب ضرر میکند تا نگاهها را متوجه خود کنند؛ در نتیجه دیجیکالا باز هم ضرر نمیکند، بلکه سود میکند.
مثالی دیگر بیان میکنم؛ یک پخش از من کتاب را با تخفیف 30 درصد میخرد، نشر معین کتاب را به کتابفروشی با تخفیف 25 درصد میفروشد، زیرا کتابفروش یک یا دو نسخه کتاب میخرد، اما شرکت پخش 50 نسخه کتاب را یکباره خریداری میکند. درحالی که شرکت پخش کتاب را با تخفیف 30 درصد گرفته، به یکی از شهرهای کتاب با تخفیف 32 درصد ارائه دادهاست. واحد فروش معین به آنها اعتراض کرد، ابتدا انکار کردند اما در نهایت مشخص شد برای اینکه شرکت پخش بتواند با یک شهرکتاب یا یک فرهنگسرا ارتباط خوبی داشتهباشد، آنها را جذب و برای خود مشتریسازی کند، چنین اقدامی کردهاست.
نتیجه فروش کتاب توسط شرکت پخش با تخفیف بالا این است که آن شهرکتاب یا فرهنگسرا از نشر معین تخفیف 32 درصد مطالبه میکند و در صورت رد درخواستش، از ناشر کتاب نمیگیرد و فقط با شرکت پخش همکاری میکند. در چنین شرایطی وقتی کاغذ گران میشود و از طرفی ناشر مجبور به ارائه تخفیفهای بیشتر است، ناشر برای اینکه بتواند حقالتالیف را بپردازد و از پس هزینههای نشر برآید، هزینه اضافی را از جیب مصرفکننده در میآورد.
گفته میشود که ناشران نمیتوانند قیمت پشت جلد کتاب بالا ببرد، زیرا در آن شرایط مخاطب کتاب را از آن ناشر نمیخرد، بلکه از ناشر کتابساز که تخفیف 50 درصد به بالا ارائه میدهد، کتاب تهیه خواهدکرد و در نهایت این روند منجربه از بین رفتن ناشرانی خواهدشد که برای کتاب زحمت کشیدند و حقالتالیف، هزینه ویراستاری، صفحهآرایی و ... را تقبل میکنند. نظر شما در اینباره چیست؟
بله، در دراز مدت ناشری که کار کیفی میکند، ضرر میکند؛ زیرا این روند باعث میشود که خواننده سطحی شود. مانند این است که همواره موسیقی کوچه-بازاری گوش بدهد، یا فیلمهای سینمایی زرد و سریالهای عامهپسند تماشا کند؛ کمکم این سلیقه فرهنگسازی میشود و مخاطب کتاب بهمرور سطحیخوان میشود و ابتذال شکل میگیرد. در نهایت فرهنگ جامعه آسیب میبیند و مردم دنبال کتابهای جدی نخواهندبود.
فکر میکنید روند ارائه تخفیف از کدام حلقه در بازار نشر باید قطع شود؟ یا مسئولان و نهادهای دولتی باید دست به این اقدام بزنند؟
باید اقدامی هماهنگ و سراسری شکل بگیرد. موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، همراه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشران باید دست در دست یکدیگر بدهند. از مردم نمیتوان انتظاری داشت.
نظر شما