با بررسیِ نگاه و رفتارشناسی مخاطبان کتاب، اینطور بهنظر میرسد که رفع نیاز مطالعاتی به قیمت سادگی و ارزانی، هدف اصلی است؛ حتی اگر نوع خرید آنها به قیمت تضعیف و نابودی انتشاراتیها و کتابفروشیهای حرفهای تمام شود.
این روزها بخش قابل توجهی از عوامل عرضه کتاب با تخفیف، درصدهای نامتعارف و بالای 50 درصدی را در دستور کار قرار دادهاند و این امکان، عمدتا در سایه کتابسازی و کپیبرداریهای غیرمجاز برای ناشران و فروشندگان، مهیا میشود. ناشران این قبیل کتابها، برای چاپ و انتشار کتاب زمان و هزینه بسیار ناچیز و بهمراتب کمتری نسبت به ناشران اصلی و حرفهای، صرف میکنند؛ بدون نیاز به پرداخت حقالتالیف، حقالترجمه، دستمزد ویراستار، صفحهآرا و دیگر مواردی که برای تولید کتاب باید هزینه بشوند، آنها بهراحتی از پروفروشهای بازار کپیبرداری میکنند، با تغییراتی جزئی، کتاب را با قیمت بالاتر از قیمت کتاب اصل و با تخفیف 50 تا 80 درصد به فروش میرسانند. بهنظر میرسد این رویه منفعتطلبانه، نظم بازار کتاب و اعتماد بین مخاطب و صنعت نشر را با مخاطره مواجه کردهاست. اما در نتیجه این مناسبات و تعارضات، چه اتفاقاتی رخ میدهد و جامعه چه واکنشی دربرابر این تخفیفها دارد؟ دراینباره با چند علاقهمند به کتاب و مطالعه گپ زدیم و نقطهنظرات آنها را جویا شدیم:
تهیه کتاب از سادهترین راه
پیمان، یکی از افرادی که به مطالعه معتاد است، در ماه تعداد زیادی کتاب میخرد و همه را کامل میخواند. او سالها است مشتری دائم یک سایت فروش کتاب است که در تمام مدت سال تخفیف میدهد. به گفته خودش بارها این سایت را بهعنوان منبع خرید کتاب به خانواده و دوستانش معرفی کردهاست، زیرا در دوران همهگیری امکان خوبی برای به حداقل رساندن جابهجایی درون شهر است.
او درباره احتمال نابودی کتابفروشان محله در صورت گسترش دیدگاهش در تهیه کتاب گفت: همانطور که خرید سوپرمارکتی را از هایپراستارها انجام میدهم، دوست دارم به سادهترین شکل کتاب بخرم. این سایت مشخص همه کتابها را با کیفیت به دست مشتری میرساند.
وی ادامه داد: حتی میتوان گفت که چند پله بالاتر از ارائه خدمات اینترنتی سایر کتابفروشیها است. گاهی از سایتهای دیگری که کتاب میفروشند خرید کردهام، اما آنقدر برای دریافت بسته منتظر ماندم که کتاب از یادم رفت؛ با اینکه بهمحض سفارش، پول از حسابم کم شدهبود.
مترو محل مناسبی برای خرید کتاب نیست
سارا از افرادی است که کتاب کاغذی و الکترونیکی مطالعه میکند. او به تازگی توانسته مادرش را هم به مطالعه کتاب الکترونیک عادت بدهد. سارا از تخفیفهایی که در طرحهای فصلی ارائه میشود استفاده میکند اما فقط برای خرید رمان، زیرا به نظر او ممکن است ثبت خرید کتابش در سامانه، مانند ورود به حریم شخصیاش محسوب بشود.
با اینکه سارا هیچ وقت از مترو و بساطهای کتابفروش کنار خیابان که با تخفیف بالای 50 درصد کتاب میفروشند، خرید نمیکند، اما مادرش به توصیه یکی از دوستانش که او هم بالای 50 سال سن دارد، از مترو کتاب راهنمای آشپزی خریده است. او توضیح داد: این کتاب را نه دور میاندازیم، نه از آن استفاده میکنیم، زیرا دستور پختهایش دقیق نیست. همچنین نباید فراموش کنیم که مترو محل مناسبی برای خرید کتاب نیست.
نمیتوانم در کتابفروشی زمان بگذرانم
یکی از تفریحات الهه و کامران خرید کتاب از مغازههای بزرگ و مجهز است. آنها در یک روز کتاب میخرند، نیاز به لوازمالتحریر خود را رفع میکنند، همچنین اگر برای تولد یا اتفاقی بخواهند هدیه بخرند، از همین فروشگاهها کلیه کالاهای مورد نیاز خود را پیدا میکنند. به همین دلیل است که آنها خرید از کتابفروشیهای محلی را سالهاست کنار گذاشتهاند. به گفته کامران کتابفروشی خاصی هم در محلشان نیست. زمانی که محل زندگی کامران به خیابان انقلاب نزدیک بود، با فروشندگان چند کتابفروشی دوست شدهبود و با سرعت بیشتری کتاب میخواند.
او ادامه داد: البته این رفتارها خاص زمان دانشجویی است، وقتی از درآمد خودم کتاب میخرم، دوست دارم که از تخفیفها استفاده کنم. همچنین، اینکه برای تهیه یک کتاب مجبور به مراجعه به چند کتابفروشی نباشم، برایم مهم است.
این دو جوان کتابخوان میگویند: اگر به کتابفروشیهای انقلاب سر بزنیم، نمیتوانیم مانند قبل مدتی در آنجا بمانیم؛ زیرا از یک طرف ترس انتقال بیماری وجود دارد و از طرف دیگر برایمان مهمتر این است که زودتر به خانه برسیم.
فضای مجازی و دسترسی به کتابهای رایگان
وجود کتاب در خانه برای همسر سوسن به معنی خاک و حساسیت است؛ در نتیجه او هر کتابی را که میخرد بعد از مطالعه یا به کسی هدیه میدهد یا شب روی جعبه برق سر کوچه میگذارد تا به زنجیره کتابخوانی کمک کند. سوسن نمیتواند کتابهایش را در خانه نگهداری کند، به همین دلیل به خرید کتاب با تخفیف علاقهمند شد.
سوسن حتی از مترو و بساطی سر میدان هم کتاب خریده است و به گفته خودش، چند اشکال تایپی و مشکل ویراستاری برایش آنقدرها اهمیت ندارد که دنبال کتاب از ناشر خاص باشد.
استفاده از کتاب الکترونیک، رویکرد جدید سوسن برای مطالعه است. او گفت: به دلیل قیمت کمتر کتابها، حس میکنم همه کتابها را با تخفیف میخرم، کمکم در فضای مجازی صاحب کتابخانه شدم. از طرفی با کانالهایی در تلگرام آشنا شدم که گاهی از آنها کتاب میخوانم یا گوش میکنم، زیرا کاملا رایگان است. فضای مجازی کلیه دغدغه مکان برای نگهداری کتاب و علاقه من به خرید با تخفیف را پوشش داد.
به دلیل قیمت بالا، کتاب دست دوم میخرم
مجتبی بیشتر زمان خود را با مطالعه کتابهای تخصصی رشته تحصیلیاش پر میکند. او مدرک کارشناسی ارشد را گرفته و خود را برای تحصیل دکترا در یکی از کشورهای خارجی آماده میکند. به گفته او کتابهای تخصصی توسط یک ناشر و حتی در کتابفروشیهای خاص فروخته میشود و تا به حال نتوانستهاست آنها را با تخفیف تهیه کند.
مجتبی ادامه داد: در ماههای اخیر برخی عناوین کتابها پیدا نمیشوند، به همین دلیل در اینترنت دنبال آنها میگردم. فایل پی.دی.اف کتابهای بیشتر شناختهشده در فضای مجازی موجود است.
او بعد از فارغالتحصیلی نتوانستهاست کار دائم پیدا کند و به همین دلیل زمان زیادی برای مطالعه دارد. کتابهای غیرتخصصی مورد نیازش را از بازار دستدوم فروشها میخرد. مجتبی توضیح داد: به قدری کتاب گران است که نمیتوانم منتظر تخفیف بمانم، زیرا برخی کتابها را با تخفیف هم نمیتوان خرید. به همین دلیل کتابهای دستدوم را میخرم. دو کتابفروشی پیدا کردهام که کتابهای مورد نظر من را دارند.
کسی به فکر حلقههای نشر نیست!
در شرایطی که بحرانهای اقتصادی، مدام به کوچک شدن سبد خرید کتاب در جامعه سرعت میدهد، اینکه انتظار داشتهباشیم مردم در شناختشان از بازار و نحوه خرید کتاب، بهفکر فعالان حرفهای بازار نشر و ضرر و زیانهای آنها باشند، میتواند انتظار دور از واقعیت باشد. برای آنها، دسترسی آسان و قیمت مناسب مهمتر است تا سرنوشت ناشران و کتابفروشانی که به صورت اخلاقی و قانونی برای ادامه فعالیت تلاش میکنند.
این تمام ماجرا نیست؛ زیرا نتیجه تضعیف یا حذف ناشر و کتابفروش حرفهای، پایین آمدن کیفیت و شیوع بیشتر کتابسازیها، کپیبرداریها و کلاهبرداریهایی است. در چنین شرایطی، دلیل اقدامات گروهی از ناشران که بدون توجه به تاثیر تخفیفهای نامتعارف و مستمر بر سرنوشت صنعت نشر، به کار خود ادامه میدهند و بر این روند پافشاری دارند، جای سوال دارد. اینها مسائلیاند که رفع آنها به هماندیشی و همافزایی همهجانبه اهالی اصناف صنعت نشر، مسئولان و البته اهالی جامعه نیاز دارد.
نظر شما