چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۹
شخصیت چندبعدی و آتش‌به‌اختیار محمد بلباسی کتاب «برای زین أب» را خواندنی کرده است

نویسنده کتاب «برای زین أب» گفت: شهید بلباسی و شهید کابلی شخصیت‌هایی هستند که وجوه مختلفی دارند و همین شخصیت چندبعدی محمد بلباسی و آتش‌به‌اختیاربودن ایشان، کتاب «برای زین أب» را خواندنی و قابل توجه کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خان‌طومان، نام روستایی است در «جبل سمعان» استان حلب که فاصله ۱۰ کیلومتری با بزرگراه حلب - دمشق دارد که همین موضوع یکی از دلایل مهمی است که خان‌طومان را مورد توجه قرار داده است.
 
سال 1395 در حالی که این منطقه تحت تسلط نیرو‌های جبهه مقاومت بود، آتش بسی کوتاه بین دو طرف داده می‌شود. در همین حین تروریست‌های تکفیری از فرصت پیش آمده سوء استفاده کرده و منطقه را پس از بمباران و به شهادت رساندن تعدادی از رزمندگان مدافع حرم مازندرانی، تصرف می‌کنند.
 
پس از آن همچنان درگیری‌ها ادامه پیدا کرد تا اینکه تنها چند روز پس از به شهادت رسیدن سردار حاج قاسم سلیمانی مجاهدان اسلام توانستند برای همیشه خاک این منطقه را از لوث وجود تکفیر‌های وهابی پاک کنند و این قطعه از خاک سوریه در تاریخ گواه خون‌های پاکی باشد که رویش به زمین ریخت.
 
انتشارات شهیدکاظمی ناشر جهادی و پیشرو در حوزه مدافعان حرم، به صورت ویژه درباره واقعه خان‌طومان و شهدای خان طومان کتاب‌های متعددی را به چاپ رسانده و به همین مناسبت در ادامه به معرفی یکی از این کتاب‌ها با عنوان «برای زین أب» و گفتگو با نویسنده آن پرداخته‌ایم که از نظرتان می‌گذرد.
 
این کتاب به قلم سمیه اسلامی به نگارش درآمده و به خاطرات زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی، از کودکی تا شهادت می‌پردازد. محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان‌طومان» سوریه حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از چندین سال به تازگی به وطن بازگشته است.
 
وی، متولد ۱۳۵۷ و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید، اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در عملیات مستشاری در خان‌طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست، ولی دیدگان او نظاره‌گر این طفل از آسمان‌ها است.
 
چه شد که تصمیم گرفتید درباره شهید بلباسی بنویسید؟
در سال 1395 وقتی حادثه خان‌طومان رخ داد، در مجموع 16 مدافع حرم از استان مازندران به شهادت رسیدند و تنها در 16 و 17 اردیبهشت سال 95 یعنی در فاصله زمانی 16 ساعته، 13 مدافع حرم مازندرانی را از دست دادیم. بعد از آن بالطبع خیلی عادی به نظر می‌رسد که هم‌استانی‌ها این دغدغه را داشته باشند که این شهدا را به دیگران بشناسانند بخصوص که بعضی از آنها شاخصه‌های شخصیتی خاصی داشتند و در وجوه مختلفی می‌شد از آنها صحبت کرد و شهید بلباسی یکی از این شهداست که نه تنها پاسدار و مدافع حرم بود، بلکه یک نیروی جهادی و فرهنگی به شمار می‌آمد و در بحث خیریه و خانواده حرف‌هایی برای گفتن داشت و سردار رستمیان، فرمانده وقت آن زمان لشکر 25 کربلا که حکم پدر این رزمندگان و شهدا را داشت از همان سال 96 دغدغه این را داشت که کتابی درباره این شهدا نوشته شود و نوشتن از این شهدا از همان جا کلید خورد و در قالب یک جمع سه چهار نفره هریک کار نوشتن از چند شهید بزرگوار را قبول کردیم و من تألیف کتاب شهید محمد بلباسی و شهید رحیم کابلی را پذیرفتم که پیکر شهید کابلی هنوز به وطن بازنگشته اشت.
 


نگارش «برای زین أب» چقدر به طول انجامید؟
از زمان آغاز پژوهش تا انتهای تدوین کتاب، نزدیک به 2 سال و نیم زمان برد تا به خروجی درستی رسید، چون حجم مصاحبه‌ها خیلی زیاد بود، زیرا هم شهید بلباسی و هم شهید کابلی شخصیت‌هایی هستند که وجوه مختلفی دارند و همین شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است.
 برخی شهدا و رزمندگان فقط پاسدراند و از کار و خانواده آنها می‌توان نوشت، اما این دو شهید واقعا در حوزه‌های مختلفی فعال بودند و طبیعتاً نمی‌شد با 10 یا 20 مصاحبه کتاب را به اتمام برسانم. برای همین کتاب مربوط به شهید بلباسی، 160 مصاحبه را در دل خود دارد و تقریباً می‌توانم با اطمینان بگویم که اولین بار است که درباره یک شهید اینقدر کار پژوهشی صورت می‌پذیرد و مصاحبه انجام می‌شود.
 
خاطرات بیان شده در کتاب «برای زین أب» چند درصد بر اساس واقعیت و چه مقدار بر پایه تخیل شما استوار است؟
هیچ موضوع و مطلبی مبنی بر تخیل نویسنده در کتاب «برای زین أب» وجود ندارد، البته در حدی که قلم ادبی نویسنده باید به‌کار گرفته شود، پردازش صورت گرفته است، اما تخیل وجود ندارد و هر آنچه از شهید بلباسی در کتاب ذکر شده، شخصیت خود شهید است.
 


درباره جنگ تحمیلی هم اختلاف نظرهایی است. برای مثال روایت‌هایی می‌شود که بعد‌ها عده‌ای می‌گویند این روایت تاریخی درست نیست و سند می‌خواهند. درباره مدافعان حرم هم این مشکلات دیده می‌شود؟
اگر اختصاصاً درباره کتاب شهید بلباسی بخواهیم صحبت کنیم باید بگویم این مشکل به هیچ عنوان در این اثر وجود ندارد. به دلیل اینکه مصاحبه‌ها در حجم زیادی انجام شده و سعی کرده‌ام درباره تمام اتفاقاتی که یک فرد درموردش صحبت می‌کند با افراد دیگر نیز بررسی کنم؛ یعنی عملاً هر واقعه‌ای که در کتاب نوشته می‌شود، چند نفر آن را تأیید کرده‌اند و کتاب سیر روایی دارد. مثلاً من به عنوان نویسنده شروع می‌کنم قصه ازدواج شهید را توضیح دهم و قصه به این صورت است که نفر اول شروع می‌کند و نفر دوم سخن نفر اول را ادامه می‌دهد و نفر سوم ادامه خاطرات نفر اول و دوم را ادامه می‌دهد؛ یعنی کتاب سیر روایی دارد و اصلاً نمی‌توانیم بگوییم که بخشی از مطالب کتاب صحت ندارد، چون افراد مختلف پشت سر هم این ها را روایت می‌کنند.
 
اما اگر بخواهیم این اتفاق را به‌طور کلی مطرح کنیم، ممکن است مصداق داشته باشد، چون اساساً بخش عمده‌ای از اطلاعات که از زمان وقوع یک حادثه مهم در جهان اتفاق می‌افتد، با توجه به اینکه محرمانه محسوب می‌شود تا 30 سال قابلیت انتشار وجود ندارد و چون نمی‌شود درمورد همه زوایا صحبت کرد ممکن است پراکنده‌گویی هایی اتفاق بیافتد که شائبه ایجاد کند، اما به‌نظر من این سوءتفاهم همه واقعیت نیست. فرض کنید فیلمی را نگاه می‌کنید. از زوایه دید خودتان درمورد فیلم می‌توانید صحبت کنید و دوست شما اگر فیلم را ببیند از زاویه دید خودش به فیلم نگاه می‌کند و نظر می‌دهد و جمع‌بندی این نظرات می‌شود شخصیت آن واقعه که در واقع اتفاق افتاده است. پس به‌نظر من اگر تناقضی به دید دیگران می‌آید، ناشی از پراکنده‌گویی‌هایی است که ممکن است صحت داشته باشد و ممکن است فقط زاویه دید باشد و اگر قرار باشد درمورد واقعه‌ای چندین نفر که در واقعه دخیل بودند صحبت کنند، قصه به گونه دیگری توضیح داده می‌شود.
 


اگر قرار باشد عصاره کتاب را در یک جمله جمع و در آن جمله شهید بلباسی را معرفی کنید، چه می‌گویید؟
خیلی‌ها محمدبلباسی را با کار جهادی می شناسند و درست هم هست، چون واقعاً اردوهای جهادی در استان مازندران مدیون حمایت های چند نفر است که مهمترین آنها شهید بلباسی بود که استارت این کار را زد. شاید مهمترین قسمت شخصیت این شهید، این بود که منتظر هیچ امر، دستور، خواهش و التماسی نبود و هرجا احساس می‌کرد باید وارد میدان شود و یک باری را بردارد وسط میدان بود و این اصطلاحی که مرسوم شده با عنوان «آتش به‌اختیار»، محمد بلباسی واقعا آتش به‌اختیار بود. مثال شاهد این ادعا اتفاقی است که چندسال پیش در مازندران افتاد و گاز مازندران قطع شد. متأسفانه در این شرایط قیمت چراغ نفتی به طرز زیادی بالا رفته بود و حتی چون نانوایی‌ها نمی‌توانستند نان بپزند، قیمت نان هم بالا رفته بود و محمد بلباسی با ماشین خودش به تهران رفت و از کارخانه‌ای که این چراغ‌ها را تولید می‌کرد، تهیه کرد و در قائم‌شهر به قیمت کارخانه در اختیار مردم قرار داد. بنابراین به نظر من خوب است که جهاد شهید بلد شود، اما من در این شهید «آتش به‌اختیار» بودن را برجسته‌تر می‌بینم.
 
اگر همه این شخصیت را از شهید یاد بگیرند که منتظر هیچ دستور و خواهشی نباشند و هرجا احساس کردند مشکلی هست خودشان باری از روی زمین بردارند شخصیتی شبیه محمد می‌شوند.
 
این روز‌ها برای شهدای مدافع حرم و به‌خصوص خان‌طومان چه کار باید کرد؟
از همگان می‌خواهم که این روزها نمک روی زخم خانواده شهدا نپاشند. این روزها در مازندران خیلی دلتنگ هستیم و همین‌که مردم و مسئولان با کارها و رفتارهایشان که رقم می‌زنند به همه افرادی که به این وقایع مربوط هستند، خانواده رزمندگان و شهدا که تعدادشان کم نیست، لطف کنند با رفتارشان نمک به زخم خانواده‌ها نپاشند خیلی کار بزرگی کرده‌اند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها