شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۹
عاشقانه‌های تاریخی در ظلمت شب یلدا

امین فقیری می‌گوید خودش مطالعه‌ام را در ده‌یازده‌سالگی با کتاب‌های تاریخی شروع کرده و آثاری چون «ده مرد رشید»، «دلیران شوش»، «ده قزلباش»، «سه‌ تفنگدار» و... باعث شد حس وطن‌دوستی در او ریشه بگیرد، برای همین همیشه آرزوی نوشتن رمانی تاریخی را داشته است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ «ظلمت شب یلدا» کتابی است که به‌تازگی از سوی نشر آفتابکاران منتشر شده است. نویسنده این کتاب «امین فقیری» محقق، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس که خود زاده شهر شیراز است، داستان را در همین شهر، با بهره‌گیری از گویش محلی و حتی با استفاده از برخی شخصیت‌های مشهور شهر شیراز نوشته است. «ظلمت شب یلدا» داستانی عاشقانه میان عیسی و یلدا است که با وجود رقیب‌ها و خطرهای بسیار از شیراز آغاز می‌شود و در بستری تاریخی، در هندوستان ادامه می‌یابد. به بهانه انتشار این کتاب گفت‌وگویی با امین فقیری ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


 
آقای فقیری از بازه زمانی و مکانی داستان شروع کنیم. چه شد که تصمیم گرفتید این داستان را در شیراز و در بازه زمانی قرن گذشته روایت کنید. چه ویژگی‌هایی درباره این زمان و مکان بود که نظر شما را به خودش جلب کرد؟

چند سال پیش داستانی 78صفحه‌ای درباره تاج‌محل نوشته بودم که به علت‌های مختلفی چاپ نشد. چون آن داستان در قرن دهم روایت می‌شد، برای گسترش بیشتر تصمیم گرفتم از شیراز شروع کنم و بعد به هندوستان برسم. در نهایت ساختار آن نوشته کاملا به هم ریخت و با شخصیت‌‌های جدید و حواشی‌ای که یکسره از تخیل من نشات می‌گرفت، ساخته و پرداخته شد. یکی از ویژگی‌ها پرداختن به هنر سنگ‌تراشی و در نهایت مجسمه‌سازی بود. ویژگی مهم دیگر مسئله عشق بود.
 
ایده اصلی نوشتن این کتاب از کجا آمد؟
 
واقعیت این است که من مطالعه‌ام را در ده‌یازده‌سالگی با کتاب‌های تاریخی شروع کردم. «ده مرد رشید»، «دلیران شوش»، «ده قزلباش»، «سه‌ تفنگ‌دار» و... . این‌ها باعث شد که حس وطن‌دوستی در نهادم ریشه بگیرد. بدین‌خاطر همیشه آرزوی نوشتن رمانی تاریخی را داشتم. هم‌اکنون هم نوشتن کتاب «آریوبرزن» را در دست کار دارم که متاسفانه نیمه‌کاره مانده است. می‌دانیم که اگر در جریان نوشتن مطلبی وقفه افتاد، همتی مضاعف برای ازسرگیری‌اش لازم است.
 
 
داستان ظلمت شب یلدا شبیه به قصه‌های عامیانه ادبیات فارسی است. آیا خودتان از این موضوع عامدانه این قالب را انتخاب کردید یا این سبک در جریان نوشتن داستان شکل گرفت؟

اساتید داستان‌نویسی که این کتاب را خوانده‌اند، اشاره‌ای به عامیانه بودن داستان نکرده‌اند. البته من راحت و روان نوشته‌ام، چون سبک نوشتاری‌ام این‌چنین است. هیچگاه عامیانه نوشتن برای من اصل نبوده است. اما ساده و روان نوشتن تا خواننده در هزارتوی نثر کتاب سرگردان نشود، اعتقاد قلبی من است.
 
یکی از ویژگی‌های اساسی این رمان که آن را ارزشمند می سازد استفاده از واژه‌های محلی و کهن شیرازی است. برای تالیف این بخش‌های کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟

سعی کردم در این کتاب آن‌گونه صحبت کنم که مردم کوچه و بازار صحبت می‌کنند. در این راه از حافظه خودم کمک گرفتم. شهر شیراز که در آن رشد و نمو پیدا کرده‌ام و بالیده‌ام را انتخاب کردم تا تا بتوانم قسمتی از واژه‌های مصطلح بین مردم را از نابودی نجات دهم.
 
وقتی کتاب ظلمت شب یلدا را می خوانیم احساس همذات پنداری زیادی با آن می کنیم و این از وجوه موفقیت این کتاب است راز این موفقیت را در چه می‌دانید؟

می‌توان گفت شخصیت‌های داستان برای خوانندگان ملموس هستند. شاید عنصر فضا و مکان، گفت‌وگوها و مسائلی که در رمان به آن‌ها اشاره می‌شود، این‌چنین بر خواننده اثر می‌گذارد که خود را در جاهایی در لباس یکی از قهرمانان مثبت کتاب می‌پندارد که به آن هم‌ذات‌پنداری می‌گوییم.
 
شخصیت اصلی این کتاب یعنی عیسی ویژگی‌های چند تن از شخصیت‌های معروف ادبی و دینی را دارد به عنوان مثال نام او عیسی است و همانند عیسی نبی به مردگان جان می‌بخشد چنانکه در بخش‌های متعدد داستان می‌بینیم که یلدا و ماهی مجسمه‌ها را جاندار می‌خوانند، و مانند فرهاد کوه‌کن در داستان «خسرو و شیرین» سنگ‌تراش است و مانند مجنون در داستان «لیلی و مجنون» عاشق است. نظر خودتان چیست؟

علت اصلی این مسئله مطالعه متون کهن است که مستقیم و غیرمستقیم بر ذهنم اثر گذاشته است. البته عیسی‌نامی در شیراز در ساخت اثری هنری در تاج‌محل سهیم بوده است.
انتخاب نام عیسی بیشتر قدردانی از آن شخصیت است. من هیچگاه به فکر زنده کردن مرده نیفتاده بودم. البته خواننده آزاد است که برداشت‌های گوناگونی از یک شخصیت داشته باشد. در مورد پرتاب سنگ به وسیله قلماسنگ داستان‌های حضرت داود مد نظرم بوده است. توجه کنید پس از نوشتن این صحنه به این فکر افتادم که از قصه‌های قرآن بهره‌ گرفته‌ام. باید توجه داشت که در روستاها از قلماسنگ برای تاراندن پرنده‌هایی که به محصول آزار می‌رساند، استفاده می‌شود. خانواده عیسی چون در یکی از روستاها آب و ملکی دارند دیدن این وسیله در دست عیسی کاملا طبیعی می‌نماید. مهم مهارت او در پرتاب سنگ است که اگر خطا می‌رفت داستان ابتر و بی‌نتیجه می‌ماند.
من کتاب‌های خسرو و شیرین و «قصص‌الانبیا» را برای نشر پارسه به زبانی ساده بازنویسی کرده‌ام. حتما گرته‌ای از این دو کتاب بر ذهنم نشسته است.
 
شخصیت ماهی نیز یکی از شخصیت‌های جالب در این کتاب است که همسر کسی نیست و در واقع دایه یلدا به حساب می آید باز هم به نظر بنده شخصیتی شبیه به شخصیت‌های کنیزان شاهنامه دارد که وصال به معشوق را برای مخدوم خودش ساده‌تر می سازد. ایده شخصیت ماهی از کجا آمد؟

خواه‌ناخواه در داستان ملک‌التجار که ثروتمند شهر است، برای دختر خانواده باید دایه‌ای وجود داشته باشد. خودم نیز ماهی را از هر نظر شخصیت کاملی می‌دانم. ایثار و فداکاری، اهل شعر و ادب بودن، آزادمنشی، زیبایی و ارتباط خاصی که با ملک‌التجار دارد او را از هر نظر متمایز می‌کند.
 
یکی از روزنامه‌نگارهایی که این رمان را معرفی کرده، معتقد است این کتاب ظرفیت‌هایی برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی یا سریال را دارد. نظر خودتان چیست، فکر می کنید این کار شدنی است؟

چون کششی که در بطن کتاب نهفته است، این مسئله را به ذهن متبادر می‌کند. البته وقتی قرار بر ساختن فیلم باشد، می‌توان صحنه‌های بسیاری را بدان افزود و شخصیت‌های تازه و اثرگذار دیگری نیز خلق کرد. شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا هنگام نوشتن این شخصیت‌ها را نیفزودم. در جواب این سوال باید بگویم من نمی‌خواستم به حواشی بپردازم و خواننده را خسته کنم.
 
به عنوان سوال آخر، چاپ این کتاب چه بازخوردهایی به همراه داشت؟

خوشبختانه مورد عنایت دوستانی که خود داستان‌نویس هستند هم قرار گرفت. ابوتراب خسروی، سیروس رومی، نیما تقوی، فرهاد کشوری، داریوش احمدی و... کسانی بودند که این داستان را خواندند و البته نقدهایی هم بر این کتاب نوشته‌اند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها