به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، بعد از حدود یک سال وقفه در جلسات رونمایی کتابِ شهر کتاب اردیبهشت، نخستین کتاب هامون شیرازی، کارگردان و منتقد سینما روز گذشته، جمعه 31 اردیبهشت‌ماه در فضای باز حیاط این مجموعه با طرفیت محدود رونمایی شد.
وی در ابتدای این نشست گفت: در این لحظه که می‌خواهم از کتابم بگویم حس کردم که چقدر گفتن و نقد کتاب برایم سخت‌تر از نقد فیلم و شرکت در جلسات نقد و بررسی فیلم در جلسات پاتوق فیلم کوتاه و انجمن سینمای جوان است.
شیرازی ادامه داد: من سال‌هاست که شعر می‌گویم اما با پیشنهاد چندین نفر از دوستانم به چاپ آنها فکر کردم و مجموعه برایم جدی شد و رنگ کتاب به خود گرفت. شعرها از سال‌های تا نوشته شده‌اند و همه آنها زمان و مکان مشخصی در خاطرم دارند.
این کارگردان سینما افزود: اکثر شعرها در پانویس توضیح دارد و آنها را به یاد خاطره‌ای یا شخصی نوشته‌ام که دیگر در خیالم هم نیست و یا دوستانی که حضوری پررنگ در زندگی‌ام داشتند و حضورشان در قالب کلمات شعر شدند.
وی در پاسخ یکی از مخاطبان رونمایی از کتاب درباره شاعر مورد علاقه‌اش گفت از جوانی شهیار قنبری را دوست داشتم و رد پایی از او در بعضی از شعرها دیده می‌شود.
وی در ابتدای این نشست گفت: در این لحظه که می‌خواهم از کتابم بگویم حس کردم که چقدر گفتن و نقد کتاب برایم سخت‌تر از نقد فیلم و شرکت در جلسات نقد و بررسی فیلم در جلسات پاتوق فیلم کوتاه و انجمن سینمای جوان است.
شیرازی ادامه داد: من سال‌هاست که شعر می‌گویم اما با پیشنهاد چندین نفر از دوستانم به چاپ آنها فکر کردم و مجموعه برایم جدی شد و رنگ کتاب به خود گرفت. شعرها از سال‌های تا نوشته شده‌اند و همه آنها زمان و مکان مشخصی در خاطرم دارند.
این کارگردان سینما افزود: اکثر شعرها در پانویس توضیح دارد و آنها را به یاد خاطره‌ای یا شخصی نوشته‌ام که دیگر در خیالم هم نیست و یا دوستانی که حضوری پررنگ در زندگی‌ام داشتند و حضورشان در قالب کلمات شعر شدند.
وی در پاسخ یکی از مخاطبان رونمایی از کتاب درباره شاعر مورد علاقه‌اش گفت از جوانی شهیار قنبری را دوست داشتم و رد پایی از او در بعضی از شعرها دیده می‌شود.
بر اساس همین گزارش، در یکی از شعرهای کتاب که اسمی ندارد، می‌خوانیم:
...
آذین بسته‌اند
خیابان‌ها را
کوچه‌ها را و سایه‌ها
زیر نور چلیپاها بی‌رنگ شده‌اند
مسیح
حوالی این نورها اعجازش را برپا می‌کند
اما نمی‌داند
نورهای روشن بیت‌اللحم (نام کلیسایی در اصفهان)
نذر دلریخته (ترانه‌ای از شهیار قنبری)هایی است
که از دلتنگی‌ها آب شده‌اند
و شعری دیگر از کتاب اینگونه آغاز می‌شود:
ع
وقتی تو را دیدم باران می‌بارید
وقتی عاشقت شدم برف می‌بارید
حالا که دارمت نه باران ارزشی دارد نه برف،
که هر گاه می‌بارند تو را به یاد من می‌آورند
تمام شعرهای کتاب با نام حروف الفبا نامگذاری شده‌اند و یا شعری کوتاه نیز در صفحات آخر کتاب هست که نامی ندارد و بر پشت جلد کتاب نیز حک شده است:
...
تمام خاطراتم زیر باران آتش گرفت...
پس از پایان جلسه رونمایی کتاب، برنامه امضای کتاب با حضور جمعی از اهالی سینما و رسانه اصفهان برگزار شد.
یادآوری می‌شود، کتاب «دلتنگی‌های شاعری که می‌خواست عاشق باشد» از سوی نشر ایجاز در 300 نسخه و 61 صفحه منتشر شده است.
نظر شما