در آبان سال 1361 آنگاه که «گردان ذوالفقار» شکل گرفت، نام شیردلان و صفشکنانی را دفتر خود ثبت کرد که تاریخ هیچگاه نام و یادشان را فراموش نخواهد کرد. رادمردانی که شهاب شدند و بر آسمان تیرگیها و ناپاکیها خط بطلان کشیدند. آنانی که صاعقه شدند و بر سر دشمن دیوسیرت فرود آمدند و آرزوی لحظهای آسایش را بر دلهایشان باقی نهادند. کتاب «گردان ذوالفقار»، برگ سبزی است به آنها که قلبشان همیشه برای اسلام و انقلاب میتپد.
کوروش صادقی چلیچه؛ نویسنده کتاب «گردان ذوالفقار» با محوریت این اثر، گفتوگویی با ایبنا داشته که در ادامه میخوانیم.
توضیح مختصری درباره چگونگی شکلگیری و فعالیت «گردان ذوالفقار» که محور اصلی نگارش این کتاب است، بفرمایید.
در شهریورماه 1359 که جنگ 8 ساله بهمنظور براندازی حکومت نوپای انقلاب اسلامی به ایران تحمیل شد، همه مردم در قشرها و گروههای مختلف از سراسر کشوراحساس تکلیف میکردند که به هر طریق ممکن برای مقابله با متجاوزان بعثی کمک کنند، ازجمله حضور جوانان از اقصینقاط میهن اسلامی به جبهههای حق علیه باطل بود. اما این احساس در وجود بچههای استان چهارمحال و بختیاری بیشتر هویدا بود. آنها مردمی غیرتمند و متعصب بودند که بهواسطه همسایگی با استان مرزی و جنگزده خوزستان و قرابت خویشاوندی با آنها، وظیفه خود میدانستند که علاوه بر دفاع از انقلاب و میهن اسلامی، حق همسایگی را ادا کنند.
تنها 6 روز از جنگ گذشته بود که نخستین گروه داوطلب از جوانان استان به سرپرستی سردار شهید حسینعلی ترکی به اهواز و از آنجا به جبهه شوش اعزام شدند. با ادامه جنگ، گروه گروه از جوانان غیرتمند از نقاط مختلف استان عازم جبهههای نبرد شدند، اما از آنجایی که این استان یگان رزم مستقلی نداشت، نیروهای اعزامی بیشتر در یگانهای لشکر امام حسین(ع)، لشکر 8 نجف اشرف، تیپ 25 کربلا، تیپ 17 علیبن ابیطالب(ع) و سایر یگانها سازماندهی میشدند.
موضوع پراکندگی نیروها در یگانهای مختلف بچهها را رنج میداد و میل باطنی آنها این بود که همه بهگونهای واحد و یکپارچه در کنار هم قرار گیرند. این موقعیت فراهم نشد تا اینکه بعد از عملیات بیتالمقدس با پیشنهاد تعدادی از رزمندگان، این کار کلید خورد. چند ماهی از این قضیه گذشت تا اینکه در آبانماه 1361 بعد از عملیات محرم با تشکیل گردان مستقلی که همه رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری در آن سازماندهی شوند، موافقت شد و نام آن را «ذوالفقار» نهادند.
با اختصاص این گردان به استان موضوع فرماندهی و هدایت نیروهای شجاع، دلیر و غیوری که هر کدام به واسطه توانمندیهای خود درحد یک فرمانده بودند به میان آمد، مسأله در بین نیروها به شور و مشورت گذاشته شد که اتفاق نظر بچهها این بود تا این مسئولیت خطیر و مهم را به دوش سردار شهید سهراب نوروزی بگذارند.
آموزشها برای آمادگی نیروها بهصورت مستمر با مانورهای شبانه، گردانی، تیپی و نیز جلسات مختلف با واحدها برگزار میشد. گردان در منطقه حساسی در نزدیکی دشمن مستقر شده بود، که نیروها برای در امان ماندن از تیررس دشمن، مجبور بودند روزها چادرها را جمع کنند و در تپههای اطراف پراکنده شوند و شبها بهخاطر برودت هوا که بسیار سرد بود، چادرها را برپا کرده و استراحت کنند. آموزشها بسیار سنگین بود و نزدیکی به دشمن برای انجام این امر مشکلآفرین شده بود.
عملیات والفجر مقدماتی در پیش بود و در این عملیات قرار بود گردان ذوالفقار تحت فرماندهی سردار نوروزی در تیپ 2 مالک اشتر از لشکر 8 نجف اشرف بهعنوان یگان خطشکن عمل کند. با سازماندهی نیروها و دریافت آموزشهای لازم آماده عملیات شدند.
در این عملیات اولین محک جدی بچههای استان چهارمحال و بختیاری مورد آزمایش قرار گرفت. اما آنها کسانی نبودند که در رزم با دشمن ذرهای دلهره داشته باشند. قبل از عملیات والفجر مقدماتی، سردار نوروزی شخصا موقعیت محور عملیات را بررسی و موانع و مشکلات را شناسایی کرد. بعد بهعنوان گردان مستقل به خط زدند و توانستند اهداف از پیش تعیینشده را به تصرف خود درآورند و گردان ذوالفقار تنها یگانی بود که در این عملیات توانست به اهداف خود دست پیدا کند. بالاخره شب موعود فرا رسید و عملیات در منطقه رملی غرب ارتفاعات میشداغ، با هدف تصرف پل «غزیله» شروع شد که چنانچه این مرحله از عملیات با موفقیت انجام میشد، تصرف شهر العماره بهعنوان دومین هدف در دستور کار قرار میگرفت.
یکی از گردانهای سپاه پاسداران که در این عملیات بهکار گرفته شد، گردان ذوالفقار بود که تصرف کانون اهداف عملیات، یعنی پل «غزیله» به دوش این گردان گذاشته شد. هرچند گردان ذوالفقار توانست با پشتسر گذاشتن موانع و شکستن خط به اهداف از پیش تعیینشده دست پیدا کند، اما موانع و استحکامات سرعت لازم را از سایر یگانهای عملکننده گرفت و الحاق صورت نگرفت.
مهمترین راهی که رزمندگان برای انجام این عملیات پیشبینی کرده بودند، استفاده از تاریکی مطلق شب بود. اما به واسطه هوشیاری و اطلاع قبلی دشمن نسبت به آغاز عملیات و نیز موانع و استحکامات بهکار گرفته در منطقه، رزمندگان نتوانستند تا سپیده صبح به اهداف خود دست پیدا کنند، در نتیجه گردان ذوالفقار چهارمحال و بختیاری در محاصره کامل دشمن قرار گرفتند. اینجا بود که سردار نوروزی با درایت و شایستگی کامل توانست گردان را از محاصره دشمن نجات داده و به مقر قبلی خود برگردند.
چطور شد موضوع «گردان ذوالفقار» را برای نوشتن انتخاب کردید؟
هدف گردان ذوالفقار در عملیات والفجر مقدماتی گرفتن پل «غزیله» بود و تقریبا به هدف خود رسیده بودند، اما سایر نیروها به دلایلی نتوانستند ملحق شوند و گردان کاملا محاصره شد. فردای آن روز نیروهای عراقی که اکثرا سودانی بودند از سنگرهای بتونی نظامی چال موشی و تودرتو استفاده میکردند و بچهها را به رگبار میبستند. بعد با درایت شهید نوروزی و تاکتیکهای نظامی که بهکار گرفت، توانست نیروها را از محاصره نجات دهد. در این عملیات گردان ذوالفقار 25 شهید و 18 مفقود تقدیم کرد و 138 نفر از نیروهای آن هم مجروح شدند که در سند افتخارات استان به ثبت رسید.
بعد از این عملیات بود که در ارزیابی که بین فرماندهان ارشد جنگ صورت گرفت، سرلشکر شهید احمد کاظمی، فرمانده وقت لشکر 8 نجف ضمن بررسی نقاط ضعف و قوت عملیات در سخنانی اظهار کرد: «اگر من سه گردان مثل گردان ذوالفقار داشتم، العماره را محاصره میکردم». بعد از عملیات والفجر مقدماتی گردان ذوالفقار خمیرمایه و پایه و اساس تشکیل تیپ و به دنبال آن لشکرمقدس 44 قمر بنیهاشم(ع) قرار گرفت تا ذوالفقارعلی(ع) در دستان قمر بنیهاشم(ع) روز روشن را بر دشمن زبون تیره و تار کند و در سختترین شرایط بهعنوان یگان خطشکن وارد عملیات شود. رزم بیامان فرزندان چهارمحال و بختیاری و گردان ذوالفقار در عملیاتهای مختلف ازجمله بدر، والفجر 8، کربلای 5 و والفجر 10 فراموشناشدنی است، اما آنطور که باید در آثار مکتوبی که ارائه شده به این موضوع پرداخته نشده است به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره گردان ذوالفقار و رشادتهای رزمندگان این گردان بنویسم.
با توجه به اینکه کتاب «گردان ذوالفقار» درباره وصیتنامه شهداست، نحوه اعتبارسنجی وصیتنامهها به چه صورت بوده است؟
حوزه فعالیت من بهگونهای است که به اسناد مربوط به شهدا دسترسی دارم و آنچه مربوط به وصیتنامه شهدا در کتاب درج شده، دستخط خود شهداست، البته درنظر داشتیم تصاویر دستخط شهدا را نیز به کتاب اضافه کنیم که به دلیل افزایش حجم کتاب و به دنبال آن افزایش هزینه چاپ، این امکان فراهم نشد.
مطالبی که در کتاب آمده کاملا مستند است. برای اینکار با هفت نفر از نیروها و رزمندگان گردان ذوالفقار که یکی از آنها جانشین گردان بود، جلساتی با محوریت انجام مصاحبه در رابطه با عملکرد گردان ذوالفقار و رزمندگانی که در این گردان حضور داشتند، برگزار کردیم. نحوه انجام مصاحبهها اینگونه نبود که خصوصی از یک رزمنده مطالب را بگیریم و به همان بسنده کنیم. با انجام گفتوگوهای گروهی به این نتیجه رسیدیم که مطالبی که آورده شده، اصل موضوع است.
محورهای اصلی وصیتنامه شهدا چه بوده است؟
با توجه به اینکه فرمانده گردان ذوالفقار یک معلم بود، توانست ازنظر معنوی رزمندگان را در سطح بالا نگه دارد و این موضوع باعث شده بود رزمندگان یکی دو شب قبل از عملیات، وصیتنامه خود را مینوشتند و وقتی انسان از نظر معنوی در حد اعلی باشد، مطالبی که میخواهد روی کاغذ بیاورد، مطلب تأثیرگذاری خواهد. شرکت رزمندگان در کلاسهای عقیدتی و مطالعاتی که داشتند روی آنها تأثیر بسیاری گذاشته بود و ازنظر معنوی رزمندگان را در حد اعلی نگهداشته بود و بههمین دلیل وصیتنامهها اصولا با الگوگیری از عاشورا و حضرت زینب (س) بوده است.
بهعنوان نویسنده در حوزه دفاع مقدس، آثاری که در این حوزه چاپ میشود را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید مراقبت کنیم که تحریف صورت نپذیرد و واقعیتهای جنگ عنوان شود و نشر پیدا کند. گاهی پیش میآید که یک داستان یا خاطرهای از دوران دفاع مقدس را برای جوانی که شاید هیچ اعتقادی نداشته باشد، بیان میکنیم و آن جوان میپذیرد، این نشان میدهد وقتی حقایق عنوان میشود، از سوی جوانان نیز با هر اعتقادی که داشته باشند مورد پذیرش واقع میشود.
نظر شما