شهید فرید کاویانیلرد، نخستین شهید مدافع حرم از شهرستان خلخال است که در روستای لرد در سال 1354 متولد میشود. وی کارگر آرماتوربند سادهای است که زندگی مشترک خود با همسرش عذرا شوقی را در اوایل دهه 80 در همین روستا آغاز میکند. وی که به دلیل شغل خود مرتب باید به شهرهای دیگر سفر کند، ناخواسته در همان ابتدای زندگی مشترک، واژه انتظار را در لغتنامه خانوادهاش وارد میکند و در کنار عشقی که بین او و عذرا وجود دارد، عشق و انتظار، دو رکن اصلی کتاب «راه خانهام را بلدم» را تشکیل میدهند.
شهید کاویانی سرانجام در دفاع از عقیله بنیهاشم، حضرت زینب(س) در خاک سوریه در نهم مرداد ماه 1395 شهد شهادت مینوشد.
مریم حضرتی، در مقدمه این کتاب مینویسد: «شخصیتهای کتاب، تلخ و شیرین زندگی را با هم جلو میبرند. من هم فرسنگها دور از آنها، نظارهگر خوشبختیشان هستم. چقدر قصه عاشقی خوب است و شنیدنش لذتبخش!»
نفیسه سادات موسوی، شاعر مجموعه شعرهای «بینا»، «سنگ کاغذ موشک» و «نارَنج» که این کتاب را خوانده است، در صفحه خود در «ویرگول» نوشته است: «خیلی وقت است که وقتی عنوان فرعی کتابی زندگینامه شهید یا خاطرات همسر شهید باشد با بدبینی و نگرانی از مواجهه احتمالی با یک روایت صورتی بهسراغ آن میروم، اما همین اول کار خیالتان را راحت کنم که این کتاب از آن دسته نیست».
وی ادامه میدهد: «عذرا شوقی، همسر شهید فرید کاویانی زندگی مشترک 15 سالهشان را در دو زمان روایت میکند. یکی زمان حال و دیگری اوایل ازدواج یا به عبارتی اوایل عقد و اتفاقات مربوط به آن دوران که در شکلگرفتن انس و الفت و وابستگیای که در زمان حال بینشان میبینیم، مؤثر بوده و دانستنش به همراه شدن بیشتر با مخاطب کمک شایانی میکند. کتاب، ساده و روان و خوشخوان است؛ تا آنجا که اگر درگیری و مشغولیت جانبی نداشته باشید بیش از یکی دوساعت برای خواندنش زمان لازم نیست».
در جایجای کتاب به سختیهایی که شهید فرید کاویانی در طول زندگیاش کشیده، اشاره شده است، مریم حضرتی در مقدمه با اشاره به این موضوع و شخصیت شهید مینویسد: «به فرید فکر میکنم؛ آخر چطور میشود یک نفر از بچگی غرق مشکلات باشد؛ آخرهم چمدانش را ببندد و راهی دیاری دور شود؛ آن قدر دور که هیچ ماشینی برای رفتن به آنجا حق خروج ندارد؟! چند ماه است درگیر قصه زندگی عذرا و فرید هستم. به بهشت فکر میکنم؛ با این همه خوبی که از شخصیت او در مصاحبه شنیدهام لابد الآن در بهشت است».
موسوی نیز در یادداشت خود به یک ویژگی شهید اشاره کرده است که با دیگر شهدا متمایز است: «وجه تمایز این شهید بزرگوار با بیشتر شهدای مدافع حرمی که دربارهشان در کتابها خواندهایم، علت حضورش در سوریه است. همیشه شهدای مدافع حرم را رزمنده و نیروی عملیاتی اطلاعاتی دیده بودیم و اینبار با گوشه دیگری از واقعیت جاری در سوریه یعنی بخشهای فنی و سازندگی هم مواجه شدیم. گوشهای که اتفاقا حضور قابل توجه و پررنگی هم دارند اما به دلایل مختلف کمتر به آنها اشاره میشود و صد البته متأسفانه بعد از شهادت هم کمتر رسانهها به وجوه مختلف زندگیاش ورود میکنند».
مریم حضرتی، نویسنده اثر، ترتیب زمانی را رعایت نمیکند و قلمش را مرتب از گذشته به حال و بالعکس میچرخاند. از روزهای پس از شهادت فرید شروع میکند و با خاطرات عذرا به گذشته برمیگردد و دوباره به حال میرسد و باز به گذشته برمیگردد. خواننده بهخوبی میداند عذرا با ذوق و شوق خاطراتی را تعریف میکند که اکنون با شهادت فرید رنگی از غم رویشان نشسته و همین موضوع باعث ارتباط قلبی با قهرمانان کتاب میشود.
موسوی درباره شیوه نوشتن کتاب مینویسد: «از هنر مصاحبهگر و تدوینگر مجموعه، خانم حضرتی هم نمیتوان غافل شد. روایت را به سبک داستان به رشته تحریر درآورده و همین در ابتدای امر باعث احساس راحتی بیشتر مخاطب و همراه شدن زودتر با فضای زندگی عذرا میشود».
عشق و انتظار دو رکن اصلی کتاب «راه خانهام را بلدم» را تشکیل میدهند و از ابتدا تا انتهای کتاب خواننده را همراهی میکنند. به عنوان خواننده میخواهیم بدانیم این انتظارهای طولانی کی تمام میشود و عاقبت با خبر شهادت فرید روبهرو میشویم که در روزهای گرم مردادماه 1395 با پیچیدگی خاصی به عذرا میرسد. در این زمان فرزند سومشان احمدرضا هنوز شیرخواره است.
«مریم حضرتی» نویسنده ساکن اردبیل و فارغالتحصیل رشته حقوق، از نوجوانی به نویسندگی پرداخته است. وی نوشتن را با داستان کوتاه آغاز کرد و در میانه راه به خاطرهنویسی کشیده شد. در کنار داستانهای کوتاهی که از این نویسنده جوان اردبیلی در کتابها و مجلهها چاپ شده است. مسئولیت انجمن ادبی سیمین دانشور در استان اردبیل، کسب رتبه اول جشنواره داستانی سیب، کسب عنوان سومی جشنواره خاطرهنویسی استان، دبیری و داوری نخستین جشنواره داستان کوتاه شهری شمالغرب کشور، از تجارب حضرتی در چند سال اخیر است. «راه خانهام را بلدم»، «يک شهر، يک خانه» و «برف سفید و ماجراهای خاکستری» از آثار مریم حضرتی است.
کتاب «راه خانهام را بلدم» خاطرات عذرا شوقی، اثر مریم حضرتی، با شمارگان دو هزار و 500 نسخه به بهای 20 هزار تومان از سوی انتشارات خط مقدم راهی بازار نشر است.
نظر شما