در این میان، تعداد زیادی هم به خواندن کتابی چون «طاعون» تمایل پیدا کردند؛ چون تقریبا راوی وضعیت مشابهی از پاندمی یک بیماری جانکاه در جهان بود تا با همذاتپنداری با چنین داستانی بتوانند در مقابل این بلای نازلشده میزان تحملشان را بالا ببرند و رفتارها هیجانی و ترسها و اضطرابهای خود را مدیریت کنند.
بدیهی است به همان اندازه که جنگها آثار ویرانکنندهای بر جسم و جان و روان آدمیان بر جای گذاشتهاند، وقوع بلاهای طبیعی مثل بیماریهای مسری و اپیدمی و زلزله و سیل و ... نیز پیامدهای فراوانی برای سلاله آدمی به همراه داشته و دارد.
در این رابطه، سیدهفاطمه یاحسینی، نویسنده و مترجم جوان بوشهری با نگارش کتاب «آنفولانزای ۱۹۱۸ در آمریکا و ایران» در صدد برآمد تا با تبیین آن دوره بحرانی در سده پیش به روشنگری در زمینه بیماریهای مسری و اپیدمیشده جهان و وضعیت روانی و بحرانی مردم در آن برهه بپردازد.
به گفته این مترجم، «قبل از شیوع جهانی کرونا، مُهلکترین مرض قرن که بشر و جهان دچارش شده بود، آنفلوانزای اسپانیایی بود که بهمدت دو سال و در فاصله ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ میلادی، میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و نابود کرد. مورخان آمارهای متعدد و متنوعی از میزان تلفات این بیماری کُشنده بینالمللی ذکر کردهاند؛ از بیست تا پنجاه میلیون انسان.
اما عجیب این است که درباره این همهگیری جهانی چنانکه شاید و باید مطالعاتی انجام نشده است. حتی تا دهها سال مدخل و موضوع آنفلوانزای اسپانیایی در منابع تاریخی، دایرهالمعارفها و تکستهای پزشکی نیز وارد نشده بود! در ایران نیز آنفلوانزا توجه مورخان را برنینگیخت و بهجز یک مقاله در باب شیوع این بیماری در فارس و شیراز، هیچ مطالعه مستقل و مستندی انجام نشد. تا همین امروز نیز این خلأ مطالعات تاریخی در این باب وجود دارد که امیدوارم به همت محققان ایرانی و مترجمان جبران و پُر شود.»
سیدهفاطمه یاحسینی متولد هشتم خرداد ۱۳۷۰ در بوشهر و دختر سیدقاسم یاحسینی، نویسنده، پژوهشگر و مورخ اجتماعی نامآشنای جنوب کشور است. وی دانشآموخته رشته مدیریت صنعتی از دانشگاه خلیج فارس در مقطع کارشناسی ارشد است. این مترجم تاکنون چهار اثر به فارسی برگردانده است و در کارنامه علمی خود نگارش پنج مقاله تخصصی در رشته مدیریت صنعتی را ثبت کرده است.
با وی در ادامه گفتوگویی را پیرامون جدیدترین اثر ترجمهای خود به نام «آنفولانزای ۱۹۱۸ در آمریکا و ایران» صورت دادهایم که از نظر شما مخاطبان میگذرد.
به عنوان سوال نخست، برای ما بگویید که چطور شد که این بار برای ترجمه سراغ کتاب «آنفولانزای ۱۹۱۸ در آمریکا و ایران» رفتید؟
ترجمه این کتاب که درواقع ترجمه دو مقاله در حوزه تاریخ پزشکی است، قصه نسبتا مفصلی دارد که مایلم آن را در اینجا بهطور اختصار شرح بدهم: اواخر آبانماه 1399 بود که پدرم (سیدقاسم یاحسینی، نویسنده و مورخ اجتماعی خطه جنوب) از طریق فضای مجازی سه مقاله درباره تاریخ شیوع آنفلوانزای اسپانیایی در اواخر جنگ بینالمللی اول (بهار 1918م.) برایم فرستاد تا یکی از آنها را انتخاب کرده و از انگلیسی به فارسی برایشان ترجمه کنم. پس از مشورت پدرم با استاد کاوه بیات تصمیم گرفته شد مقاله خوب و عمیق خانم مارگارت همفریز (MargaretHumphreys) با عنوان «آنفلوانزای 1918؛ دیدگاهی تکمیلی در زمینهی تاریخی»،(The influenza of 1918, Evolutionary perspectives in a historical context) را بهفارسی ترجمه کنم.
خانم همفریز چنانکه خودش نوشته است، متخصص تاریخ علم و مسلط بر علومی چون بیولوژی و پزشکی است. رویکرد او در این مقاله، تاریخی- پزشکی و با تکیه بر آرشیو، اسناد پزشکی و روش کتابخانهای است. او در این مقاله با رویکرد تاریخی- تحلیلی و ضمنا مستند، کوشیده تا ماهیت، تاریخ و چگونگی شیوع پاندمی (همهگیری جهانی) آنفلوانزای 1918 میلادی و منشاء آن را که یکی از ایالات آمریکا بود، با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی و تحقیقات جدید، شرح داده و روشن کند.
مقاله دوم هم مقالهای است از دکتر امیرارسلان افخمی، مورخ و پزشک که با دید و نگاهی میانرشتهای، تاریخ ورود و شیوع آنفلوانزای 1918 به برخی از شهرهای ایران را شرح داده است. ترجمه این مقاله را هم پدرم به من توصیه کردند. در مجموع این دو مقاله، چشمانداز جالب و بدیعی درباره تولید و شیوع آنفلوانزای 1918 در آمریکا و تاریخ این مرض در ایران به دست داده است. البته کار دکتر افخمی صرفا یک کار اولیه و در حد طرح مطلب است. امیدوارم مورخان و محققان ایرانی با استفاده از منابع محلی و بومی، کاری عمیق، همهجانبه و فراگیر در این باره انجام دهند.
آیا با توجه به اینکه کتاب قبلی شما درباره قحطی بود و اثر جدیدتان هم درباره آنفلوانزا، بین این دو اثر ارتباطی وجود دارد؟
هم بله و هم نه! کار قبلی در واقع ترجمه یک سفرنامه بود که سفرنامهنویس برحسب اتفاق در دوران قحطی و خشکسالی گذارش به ایران افتاده بود. طبیعی است که مشاهدات خود از گرسنگی و مرگومیر ایرانیان را نوشته باشد؛ اما کتاب دوم من، ترجمه تحقیقی است عامدانه در باب یک بیماری همهگیر و خطرناک به نام آنفلوانزای 1918 م که به غلط به «آنفلوانزای اسپانیایی» مشهور شده است. بهتر است با توجه به تحقیقات جدید، این مرض را «آنفلوانزای آمریکایی» بدانیم و بنامیم؛ زیرا این ویروس برای نخستینبار در یکی از پادگانهای نظامی آمریکا جهش پیدا کرد و شیوع یافت و از آمریکا خیلی سریع به فرانسه، اروپا، آسیا و آفریقا گسترش یافت. بنابراین ترجمه اول ربط چندانی به ترجمه دوم ندارد، اما هردو در باب مصائب و بیماری و مرگومیر در ایران هستند.
هسته سخت این کتاب کدام بخش آن را شامل میشد؟
در پاسخ به پرسش قبلی هسته سخت کتاب را گفتم. مقاله اول تاریخ پیدایش و شیوع ویروس آنفلوانزا در یکی از پادگانهای نظامی آمریکا است و مقاله دوم تاریخی فشرده و مختصر از ورود و شیوع این بیماری به ایران و کشتار مردم این کشور. این نخستین تجربه من در ترجمه یک متن علمی با رویکرد تاریخ پزشکی است. ممکن است معادلی دقیق نباشد یا احیانا متن را درست درنیافته باشم و در نتیجه صحیح ترجمه نکرده باشم. از اینرو، از متخصصان فن تقاضا دارم اگر به چنین مواردی برخوردند، از طریق نشانی ناشر به بنده تذکر دهند. بهقول بزرگمهر حکیم: «همه چیز را همگان دانند و «همگان» هنوز از مادر زائیده نشده است!»
برای ترجمه این متن پزشکی با مشکل روبهرو نشدید؟
البته که مشکل و سخت بود! مقاله اول یک متن کوتاه و آکادمیک است که سرشار از کلمات و اصطلاحات تخصصی پزشکی، سلولشناسی، میکروب و ویروسشناسی، بیولوژیکی، ژنومشناسی، مطالعات بالینی، پاتولوژیکی (آسیبشناسی) و انواع بیماریهای عفونی است. اگر چه تخصص شخصی من چنین علوم و قلمروی نیست، اما کوشیدهام با مراجعه بهمنابع معتبر متعدد، معادل و برابر نهادهای فارسی آن واژگان و اصطلاحات علمی و تخصصی را یافته و در ترجمه خود بهکار برم. در همین راستا در مواردی برای ترجمه یک پاراگراف کوتاه، دو تا سه روز مشغول جستوجو در منابع بودم. از این روی به خوانندگان تفننی تذکر میدهم که خواندن این مقاله برایشان چندان آسان نخواهد بود. مقاله در سال 2018م و بهمناسبت صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول در اروپا و آمریکا بهنگارش درآمده است.
ترجمه مقاله دکتر افخمی نیز اگرچه فنی و تخصصی بود، اما چون بیشتر صبغه تاریخی داشت و من هنگام ترجمه مقاله اول کمی ورزیده شده بودم، نسبتا آسان بود. البته ترجمه مقاله دوم نیاز به برخی اطلاعات تاریخی نیز داشت که در این مرحله پدرم به من یاری کردند که فرصت را مغتنم شمرده و از ایشان تشکر میکنم.
از دید شما ضرورت انتشار این گونه آثار در چیست؟
ما روزها، هفتهها و ماههای سختی را سپری میکنیم. بیماری و ویروس «کووید19» کل زندگی بشری در تمام کره زمین را تحت تاثیر قرار داده و موجب ابتلای میلیونها نفر به این بیماری و مرگومیر بسیاری شده است؛ اما وقتی بهگذشته و تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم ویروس کرونا در مقابل مثلا آنفلوانزای 1918م و یا طاعون مشهور به «سال سیاه» که در قرون وسطی اتفاق افتاد، چیزی نیست! بر اساس تحقیقات جدید فقط در هندوستان ویروس آنفلوانزای 1918 بین پانزده تا بیست میلیون نفر را به کام مرگ کشید. همچنین در کل جهان، این ویروس جهش یافته، حدود صد میلیون قربانی گرفت. آمار دقیقی درباب ایران وجود ندارد، اما قطعا میلیونها نفر ایرانی طعمه چنگان این مرض شده و از بین رفتند. این در حالی بود که طبق تحقیقات دکتر افخمی علاوه بر خشکسالی و قحطی، امراضی چون وبا، طاعون، کمخونی، مالاریا و همچنین شیوع استعمال افیون نیز در ایران رواج کامل داشته است.
مردم وقتی چنین اطلاعات تاریخی پیدا کنند، متوجه میشوند که وضع آنان نسبت بهنیاکانشان خیلی بهتر بوده و هست و سرانجام این مرض نیز بهتاریخ خواهد پیوست! تجربه آنفلوانزای 1918 و شیوع جهانی آن، درسهای بسیار خوبی در باب پیشگیری، جدی گرفتن بیماری، رعایت فاصلهگذاری، استفاده از ماسک و جدی گرفتن وضعیت بهداشت و درمان از سوی دولتها را نیز گوشزد میکند. قطعا توجه دولتها به بودجهدهی برای سلامت و بهداشت در جهان، چیزی و رقمی نخواهد بود که قبل از شیوع کرونا بوده است. سیاستمداران و برنامهریزان اجتماعی حتما تغییر نگاه عمیقی پیدا خواهند کرد. در زمان شیوع آنفلوانزای آمریکایی 1918 نیز چنین شد.
کدام مقاله وقت و انرژی بیشتری از شما گرفت؟
البته که مقاله اول. سرشار از اصطلاحات فنی پیچیده در چند رشته در حوزههای فیزیولوژی، پزشکی، پاتولوژی، ژنومشناسی و خونشناسی بود. گاه ساعتها برای معادل درست فارسی یک واژه وقت صرف میکردم. تلاشم هم این بود که درنهایت، متنی ساده و روان بهدست دهم که به کار غیرمتخصصان هم بیاید. کاری سخت، اما برای خودم تجربه تازه و شیرینی بود.
امیدوارم این کتاب، علاوه بر اطلاعات ناب و جالبی که در زمینه تاریخ پاندمی آنفلوانزای آمریکایی در آمریکا و ایران در فاصله اواخر جنگ بینالملل نخست تا حوالی بهار 1920م. بهخوانندگان میدهد، بتواند الگوی مناسب و درسآموزی برای پژوهشگران داخلی، که مشغول تحقیق در رشته تاریخ پزشکی نظامی و بیماریهای فراگیر در تاریخ هستند نیز باشد.
چرا در ایران چنین پژوهشهایی کمرونق است؟
والله، دلایل و عوامل زیادی وجود دارد که در ایران چنین کارها و پژوهشهایی کمرونق، بلکه بیرونق باشد. اول از همه، چنین پژوهشهایی چندرشتهای، میان رشتهای و بینرشتهای است و نیاز بهدانش، برنامهریزی، تخصص و آگاهیهای زیاد و متعددی دارد. در ایران تحقیقات چندرشتهای و میانرشتهای رونق چندانی ندارد. دوم، عدم سرمایهگذاری نهادهای دولتی در زمینه چنین مطالعاتی است. سوم، تنبلی و کمتحرکی ما ایرانیها هم بیتاثیر نیست. چهارم، عدم رونق مطالعه و سطح بسیار پایین اقبال به کتاب و پژوهش است. البته عوامل دیگری هم وجود دارد که جای پرداختن به آن در این مجال کوتاه نیست.
کار بعدی شما حول چه موضوعی میچرخد؟
در حقیقت من چندین پروژه دارم که در حال انجام آنها هستم. بهتازگی مجموعه مقالاتی را در باب فلسفه نوین تاریخ و مکتبهای تاریخنگاری و تاریخنگری از پایین و مباحثی چون «تاریخ از پایین»، «تاریخ خُرد»، «تاریخ روزمره» و ... ترجمه کردهام ولی برای طبع و انتشارش هنور به ناشر خاصی مراجعه نکردهام. همچنین با همکاری پدرم یک کتاب درباره راه شاهی بوشهر به شیراز و راهآهن بوشهر به برازجان در زمان پایان جنگ جهانی اول هم کار کردهایم که آماده چاپ است. افزون بر این، نزدیک یک سال است که بهتوصیه دوست محترم دکتر ویلم فلور سرگرم ترجمه یک سفرنامه دو جلدی مهم مربوط به عصر قاجار و ناصرالدینشاه قاجار هستم که تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. در این میان، در این بازه زمانی فرصت را مغتنم شمردم و چند مقاله پراکنده هم برای تحقیق پدرم ترجمه کردم.
یادآوری میشود، کتاب «آنفولانزای ۱۹۱۸ در آمریکا و ایران» با ترجمه سیده فاطمه یاحسینی در ۱۲۵ صفحه با قطع رقعی و با قیمت ۶۰هزار تومان به همت انتشارات «هامون نو» در بهار ۱۴۰۰ منتشر شده است.
نظر شما