هادی خورشاهیان، شاعر برگزیده نوزدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین گفت: آزادی نیز یک سلول است و گاهی ما باید از این آزادی فرار کنیم. منظورم این است که این آزادی در نهایت خودش یک نوع سلول است و ما هرچقدر هم که آزاد باشیم، باز تحت سیطره چیزهایی قرار میگیریم.
هادی خورشاهیان در توضیح مجموعه غزل «سلول آزادی» گفت: کتاب «سلول آزادی» از 36 غزل تشکیل شده که بیشتر غزلهای آن مربوط به آثاری است که سال 96 و 97 سرودهام. بیشتر شعرهای این کتاب مذهبی و آئینی است؛ اما در میان آثار، غزل سیاسی، اجتماعی و عاشقانه هم دیده میشود و به موضوعاتی مثل شهدای منا، شهدای آتشنشان، معضلات اجتماعی و اهل بیت (ع) پرداختهام.
این شاعر در توضیح نام این کتاب اظهار کرد: من قبل از این کتاب، اثر دیگری به نام «سلام بر زندان» داشتم که آن کتاب هم نامزد جایزه قلم زرین شد. آن کتاب حالوهوایی بین جبر و اختیار داشت و در آنجا بیان میشود که خود آزادی نیز یک سلول است و گاهی ما باید از این آزادی فرار کنیم. منظورم این است که این آزادی در نهایت خودش یک نوع سلول است و ما هرچقدر هم که آزاد باشیم، باز تحت سیطره چیزهایی قرار میگیریم.
وی افزود: این شعرها برای اواسط پنجمین دهه عمرم است و فکر میکنم در زمان نگارش آنها 45-46 سال داشتم. آن روزها دورهای بود که دوست داشتم در آن اتفاقی بزرگ برایم رخ دهد؛ یک اتفاق مهم؛ اما متاسفانه این اتفاق مهم در جامعه رخ نداد و سالهای آرامی بود.
خورشاهیان که کتابهای متعددی در حوزه داستان و شعر دارد و در هر دو بخش نیز جوایزی را کسب کرده است، در پاسخ به این سوال که خود را شاعر میداند یا نویسنده، اظهار کرد: من از دهه 60 که شروع به نوشتن کردم، هم شعر مینوشم و هم داستان؛ اما نخستین آثاری که از من چاپ شد، شعر بود؛ چراکه شعر تریبون بیشتری داشت و شاعر میتوانست در شب شعرها شرکت کند یا شعر برای روزنامهها و مجلات بفرستد. در آن زمان خاطرم هست که اگر شعری را برای روزنامهای میفرستادیم بهراحتی چاپ میشد؛ اما چنین اتفاقی برای داستان رخ نمیداد.
وی ادامه داد: بنابراین باید بگویم که در اوایل دهه 70 بیشتر به عنوان شاعر فعالیت میکردم و تقریبا در آن دوره همه روزنامهها و مجلات از من شعر کار میکردند. با این حال در حال حاضر از نظر حجم کاری 11 رمان و 10 مجموعه داستان بزرگسال دارم؛ همچنین 15 رمان نوجوان نیز از من چاپ شده است. این را گفتم تا بگویم که من در گستره داستان نیز به اندازه حوزه شعر فعالیت داشتهام و در هر دو عرصه نیز موفقیتهایی کسب کردم؛ در نتیجه برایم اهمیتی ندارد که من را به عنوان نویسنده یا شاعر بشناسند؛ حتی برایم فرقی ندارد که شاعر و نویسنده بزرگسال باشم یا کودک و نوجوان.
برگزیده نوزدهمین دوره جایزه قلم زرین با اشاره به میزان تاثیرگذاری جوایز ادبی در فروش و دیدهشدن کتابها گفت: زمانی جوایز تاثیرگذار بودند؛ من خودم هر زمان که میخواهم برای دوستان مثال بزنم، کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» اثر زویا پیرزاد را میگویم؛ کتابی که در سال 81 چهار جایزه گرفت و تا امروز بالای 100 بار زیر خط چاپ رفته است. آن موقع هم البته برای همه کتابها این شرایط اتفاق نمیافتاد و این وضعیت شامل حال بعضی کتابها میشد.
وی در پایان گفت: این نکته را هم باید بگویم که جوایز در حوزه شعر چندان به این حوزه کمک نمیکند؛ اما در حوزه داستان کم و بیش تاثیرگذار است و حداقل این است که توجه داستاننویسان و علاقهمندان جدی داستان را به سمت خود جلب میکند. در نهایت کارکرد جوایز ادبی را مثبت میبینم؛ اما تعدد جوایز هم کار را کمی سخت کرده؛ چراکه امروز در هر استانی یک یا چند جایزه در حال برگزاری است. همین موضوع باعث شده تا جوایز در یک سطح باشند.
نظر شما