در جلسه داوری کتابهای حوزه حکمرانی جایزه «روایت پیشرفت» مطرح شد؛
فضا برای نوشتنِ روایت پیشرفت مناسب نیست
مسعود دیانی با بیان اینکه در فضای امروز کشور ما خلق روایت پیشرفت، شدنی نیست و حتی کتابهای دفاع مقدس دیگر حرفی از پیشرفت نمیزنند، گفت: متأسفانه برخی نویسندگان درک درستی از مقوله پیشرفت ندارند و برای رفع این مشکل باید به حوزه آموزش توجه ویژهای داشته باشیم.
در این جلسه داوران درباره ایده «روایت پیشرفت» و کتابهایی که در این بخش داوری شدند، گفتوگو کردند. کتابهای «محرمانههای اقتصاد ایران»، «زندهباد جهاد»، «رسم جهاد»، «بزرگ مریخی، کوچک ونوسی»، «الف تا ی»، «خروج از خیابان سئول»، «راه سوم»، «نماینده تامالاختیار» و «یک روایت معتبر درباره همهپرسی جمهوری اسلامی»، کتابهای راهیافته به مرحله داوری نهایی بخش حکمرانی این جایزه هستند.
مسعود دیانی در این نشست گفت: اصولا در فضای امروز کشور ما خلق روایت پیشرفت، شدنی نیست. اگر کسی پیشرفت را روایت کند یا روایت پیشرفت بنویسد، ایثار بزرگی کرده است. چون جامعه منتظر شنیدن روایت پیشرفت نیست و در این اتفاق هم همه مؤثرند. براساس پژوهشی که در چند سال اخیر درباره ادبیات داستانی کشور داشتهام، معتقدم که اگر نویسندهای بخشی از پیشرفت ایرانیان یا توانایی ایرانیان را در هر حوزهای بنویسد، آن نویسنده ابتدا از سمت دوستان خودش طرد میشود، بعد از سمت دستگاههای مسئول در جامعه و بعد از طرف مردم! ما حتی از پرافتخارترین وقایعی که داشتهایم، نمیتوانیم روایت کنیم، چون نمیخواهیم و نمیگذاریم!
این پژوهشگر حوزه روایت و دینپژوهی، ادامه داد: حتی در همین حوزه هنری که این جلسه برگزار میشود، در آثاری که تولید میکنند، دیگر روایت پیشرفت نمیبینیم، روایت نِق میبینیم. حتی در حوزه دفاع مقدس، دیگر کتابها حرفی از پیشرفت نمیزنند، تقریبا همه معتقدند که ما در جنگ اشتباه کردیم! حتی اگر تعارفات را کنار بگذارند یا منتقدان بهطور جدی با آنها صحبت کنند، برخی معتقدند ما در انقلاب هم اشتباه کردیم! ما بعد از اشتباه هم اشتباه کردیم! ما در همهچیز اشتباه کردیم! جناحهای سیاسی هم بههم میگویند در این سالها جز خوردن، بردن، اختلاس، ضعف مدیریتی و آنچه جناحها در ایام انتخابات بههم منتسب میکنند، چیزی نداریم. از طرفی هم هجمهها ضد انقلابها را داریم. آنها با شعار کاری ندارند، روایت را هدف گرفتهاند. آنها سعی میکنند پرافتخارترین کارهای انقلاب اسلامی را هم به نقطه ضعف تبدیل کنند؛ مثل اتفاقی که امروز در مورد واکسن، در حال رخ دادن است.
وی اظهار کرد: این اتفاقی است که در ایران در حال رخ دادن است. حتی اگر کسی در یک حوزه کوچک مانند زندگی خانوادگی، مسیر شغلی و مانند اینها بگوید راه را درست رفتهام و شد و توانستم!، این حرفها دیده نمیشوند. حتی در برخی کتابهایی که در همین جایزه مورد توجه داوران قرار گرفتهاند هم به دلیل نقدهایی که در آن داستان نسبت به یک حرکت در کشور بیان شده، مقبول واقع شدهاند! مسأله دیگر این است که این کتابها را چه کسی میخواند!
دیانی گفت: ما در ایران مدیریتهایی بسیار قوی داشتیم. حتی زمانی دغدغه رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بود، تعبیر ایشان این بود که هر دو جناح با تضعیف مدیریت به نظام خیانت میکنند. ولی اگر گفته شود، در فلان بخش کشور دستاورد، شگفتی یا پیشرفت داشتهایم؛ کسی به آن توجه نمیکند. در جامعه ما هنوز کتاب «هوندا»؛ (داستانی از کامیابی مدیریت ژاپنی در آمریکا) اثر رابرت شوک خوانده میشود؛ این همه خلاقیت در جنگ و بعد از آن انجام شد؛ ولی روایتی از آنها برای خواندهشدن وجود ندارد. فضا برای نوشتن روایت پیشرفت مناسب نیست. تمام توان عدهای در داخل و دشمنان خارجی این است که القا کنند که ایرانی از سال 1357 به بعد اشتباه کرده است. در چنین فضایی خلق آثار روایت پیشرفت جای دست مریزاد دارد. ولی تا چیزهایی تغییر نکند، نمیتوان به این حرکت امید داشت.
این پژوهشگر حوزه روایت و دینپژوهی با بیان اینکه در این سالها بسیاری از آثاری که در «جایزه جلال» که جایزه بزرگ ما در حوزه ادبی است، جایزه گرفتهاند، ضد ایران و ضد پیشرفت و ضد اعتماد به نفس ملی هستند، افزود: اگر در کتابی از موفقیت یک فرمانده در دفاع مقدس گفته میشود، آن فرمانده باید فقط و فقط شهید باشد و عدهای هم معتقدند بسیاری از شهدا در اثر اشتباهات فرماندهان جنگ به شهادت رسیدهاند؛ اگر چنین حرفهایی در اثری نباشد، خوانده نمیشود! باید ضعف خودی و ناامیدی را گفت وگرنه کار دیده نمیشود. این چالشی است که اگر این انجمن قصد دارد در عرصه روایت پیشرفت کاری جدی کند، باید فکری برایش داشته باشد. با توجه به اینکه فضا برای نوشتن روایت پیشرفت مناسب نیست، نویسندههای آثار این حوزه یا نویسنده محفلی میشوند و از فضای کلی ادبیات و هنر کشور بیرون میمانند و به آنها وصله تبلیغاتچی چسبانده میشود و بعد در جامعه خوانده نخواهد شد. باید برای خوانده شدن این آثار فکری کرد و کار به شکلی پیش نرود که نویسنده اثر متهم شود که کار روابط عمومی یک نهاد دولتی را انجام داده است.
متخصصان برای روایت حکمرانی در کشور وارد شوند
وی همچنین از آثار داوری شده انتقاد کرد و گفت: بیشتر آثاری که از طرف گروه انتخاب آثار در اختیار ما قرار گرفت ویژگیهای روایت را نداشتند، بسیاری از این آثار ماقبل داوری بودند. اگر دوستان واژه روایت را به درست انتخاب کرده باشند، بعضی از آثار روایت نبوده و شبیه بولتن گزارشی یا گزارش کار بودند، گزارش کارهایی که ویژگی روایت را نداشند. روایتی که مبتنی بر تجربه و دارای فراز باشد. تجربه فردی یا تجربه یک جمع هویتیافته، الگو داشته باشد و به مثابه یک متن ادبی نوشته شده باشد. به نظر میرسد برخی کتابها اصلاً به نیت کتاب شدن، نگاشته نشده و بعدا کتاب شدهاند. در بین کتابها فقط یک کتاب بهنظر من میتوانست مخاطب را جذب کند که تجربه یک مدیر را از روزهای آغاز انقلاب تا دورههای مختلف مسئولیت بیان کرده بود. آثاری هم ویژگی ادبی یا مبتنی بر تجربه بودن را داشتند.
دیانی ادامه داد: سطح آثار، این را به ما یادآوری میکند که لزوما هر کسی که در حوزه خودش متخصص است، متخصص روایت آن حوزه نیست. برخی از آثار به این دلیل ضعیفاند که نویسندهها کار غیر تخصصی خودشان را انجام دادهاند. اگر نیاز به روایت پیشرفت کشور داریم و قصد داریم این روایت به کار ما و آیندگان بیاید، باید از متخصصان روایت استفاده کنیم. گرچه خیلی هم متخصص روایت و تاریخ شفاهی در کشور نداریم، و نقدهایی به آثار آنها هم وارد است، ولی لازم است برای روایت حکمرانی در کشور ما این متخصصان روایت همراه شوند و این تجربهها را به گونه مناسبی به رشته تحریر درآورند.
پژوهشگر حوزه روایت و دینپژوهی، اظهار کرد: اگر این جایزه بخواهد در سالهای بعد حرفی برای گفتن داشته باشد، باید به حوزه آموزش توجه ویژهای داشته باشد. آموزش دوطرفه، هم برای نهادهای و سازمانها که نسبت به نیاز و ملاحظات نویسندگان توجیه شوند و درک کنند که نویسندگان روابط عمومی آنها نیستند، قرار نیست فقط جنبههای مثبت کار آنها را گزارش کنند و هم نویسندگان ما با جنبههای مختلف پیشرفت اجرا شوند. گاهی نویسندگان ما این مشکل را دارند که درک درستی از مقوله پیشرفت نداشتند و نمیتوانند نقاط برجستهای که در تاریخ ما هست را به خوبی روایت کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که روایت از نظر شما چیست؟، گفت: روایت یعنی قصه گفتن. دو پرسش اصلی داریم. چه اتفاقی افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ روایت در مورد چگونه اتفاق افتادن است. قرار نیست بگوییم ما در کجا ایستادهایم. باید بتوانیم قصه بگوییم از روزی که چیزی نداشتیم تا روزی که به موفقیتی در یک عرصه رسیدهایم. تعریف کردن چگونگی یک اتفاق، مهم است.
دیانی با اشاره به کتاب برتر از نظر خودش، توضیح داد: ویژگی این اثر این بود که ما را با خودش همدل و همراه میکرد و حس همزادپنداری با شخصیت کتاب را در انسان ایجاد میکرد. روایت باید بتواند چیزی را یاد بدهد. همه بعد از شنیدن صحبتهای مقام معظم رهبری از لزوم بیاثر کردن تحریمها حرف میزنند. اما چگونه باید تحریم را بیاثر کرد؟ اگر کسی قصه چگونگی بیاثر کردن تحریم را بگوید اثرگذار است، آن هم قصهای که در سطح نماند و با لایههای انسانی گره بخورد. هر کس در زندگی خودش با موانع مختلفی برای پیشرفت مواجه است، با خواندن یک روایت باید بتواند فرد صاحب تجربه، در لایههای مختلف چگونه از سد این موانع گذشته است. دانشمند یا نخبه ما چگونه با موانع در زندگی خانوادگی در اقتصاد در عواطف شخصی خودشان داشتهاند، اگر قرار است یک تجربه برای جوانی که قرار است راه را ادامه دهد، بیان شود، باید این خرده روایتهایی که پایش روی زمین است، گفته شود. چیزهایی که با زندگی مردم گره میخورد.
کتابها باید ما را به لایههای زیرین اتفاقات ببرند
این پژوهشگر حوزه روایت همچنین بیان کرد: کتابها باید بتوانند ما را به لایههای زیرین اتفاقات ببرند. در بسیاری از روایتها فقط به چهرههای سیاسی پرداخته شده است. گرچه یک روایت خوب میتواند چگونگی شکلگیری یک دیدگاه در یک شخصیت سیاسی را هم بیان کند، ولی اگر صرفا موضعگیری چهرهها بیان شود، روایت نیست. اینکه نویسنده متخصص باشد یا نه، خیلی مهم نیست؛ ولی باید یک ویژگی دیگری داشته باشد که آن ویژگی یک دستاوردی برای دیگران داشته باشد. بهنظر من آقای هاشمی رفسنجانی در بین همعصران خود بهعنوان یک نویسنده یا پژوهشگر ویژه به حساب نمیآمده، ولی تمام تاریخ معاصر ما متأثر از یادداشتهای ایشان است؛ این بهخاطر استمراری است که ایشان در این کار داشته است. همه ما در زمینی که ایشان تعریف کردهاند بازی میکنیم؛ میتوانیم روایتی را که ایشان از یک واقعه بیان کرده، بپذیریم و یا رد کنیم. بهنظر من بیشتر کتابهایی که داوری کردیم، اگر بهصورت یادداشتهای روزانه یک مدیر نوشته شده بودند؛ اثربخشی بیشتری داشتند. ولی وقتی تبدیل به گزارش کار یا بولتن میشود برای هیچکس قابل استفاده نیست.
وی افزود: بهنظر من ادبیات یا زبان، سس اضافه یک اثر نیستند که مثلاً بگوییم یک اثر وجود دارد و بخواهیم آن را با افزوده زبان یا ادبیات هم بیاراییم. اتفاقا وقتی یک اثر میخواهد مایههای ادبی را بهعنوان یک چیز اضافی به خود اضافه کند، به چیزی زننده تبدیل میشود. اینطور نیست آثاری که زبان نشاندار ندارند و مسجع نوشته نشده و در آنها از آرایه ادبی استفاده نشده است، اثر ادبی نباشد. از یک متن کوتاه 70 کلمهای تا اثری 40 هزار کلمهای، هر نقطهای که فرم در آن رعایت نشود، به شدت توی ذوق میزند و اصلا اجازه نمیدهد خواننده سراغ آن اثر برود. وقتی ما که بهعنوان داوری که تعهد دادهایم، مجبوریم یک کتاب را بخواینم، حوصله نکنیم کتاب را تا انتها تمام کنیم؛ خوانندهای که مجبور نیست، به هیچوجه کتاب را نخواهد خواند. درست است که در مورد آثار سختگیری نکردیم، ولی اگر بنا بر سختگیری بود، به جلد کتابها تا شیوه انتشار تا صفحهآرایی و ... کتابها میشد انتقادهای زیادی مطرح کرد.
تأکید بر روایت تجربههایی با جنبه اجتماعی یا نهادی پررنگتر
حسین قرایی؛ فعال فرهنگی و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی نیز در ادامه این نشست داوری، با تشکر از توجه به مسأله روایت، آثار مورد داوری را به سه دسته تاریخ شفاهی، خاطره و گزارش تقسیم کرد و از دبیر جایزه پرسید تا چه حد میتوان اعتماد کرد که همه کتابهای این حوزه توسط کمیته انتخاب بررسی شدهاند؟
نمازی در پاسخ به این سؤال، گفت: ما از چند راه آثار را انتخاب کردیم. نخست معرفی آثار توسط چند نفر از فعالان حوزه روایت پیشرفت شامل نویسنده و ناشر و محقق. دوم اعلام فراخوان و سوم جست و جو در بانکهای اطلاعاتی کتاب از جمله بانک کتابخانه ملی ایران بر اساس موضوع کتاب.
دبیر علمی جایزه «روایت پیشرفت»، افزود: ما در بانک اطلاعاتی کتابخانه ملی براساس موضوع کتابها جستجو کردیم. فهرست موضوعات جستجو شده براساس جمعبندی و حذف موارد مشترک در موضوع کتابهایی که مطمئن بودیم روایت پیشرفت هستند انجام شد. یعنی ما حدود 50 موضوع را در بانک کتابخانه ملی جستوجو کردیم. البته در دوره اول این جایزه، کتابهایی که تجربه یک فعالیت شخصی بودهاند را در بین کتابها وارد نکردیم. بنابراین بسیاری از کتابهایی که روایت یک تجربه شخصی کارآفرینی در صنایع مختلف هستند، در این جایزه داوری نشدهاند؛ زیرا اولویت ما بر روایت تجربههایی بوده که جنبه اجتماعی یا نهادی در آنها پررنگتر بوده است.
حوزه زنان یا هنر؛ بخشهایی که باید به آنها پرداخت
قرایی نیز گفت: روزنوشت برخی شخصیتهای سیاسی میتواند از آثار روایت پیشرفت باشد. احساس من این است که به خیلی از حوزهها هنوز پرداخته نشده است. مثلا روشنفکرها کتابهای زیادی درباره روایت پیشرفت دارند که شاید میشد در این جایزه آنها را وارد کرد. با صرف توان بیشتر میتوان کارهای بهتری در این حوزه انجام داد. حوزه زنان یا هنر میتواند از بخشهای قابل توجهی باشد که میشود به آنها پرداخت.
وی افزود: بهنظر من خیلی از کتابهای مورد داوری قابل توجه هستند و ارزش یک بار خوانده شدن را دارند. برخی کتابها خوب نوشته شده و خوب هم ویرایش شدهاند. در بعضی از کتابها اینکه راوی اهل سانسور نبوده قابل توجه هستند.
نمازی با اشاره به تقسیمبندی قرائی درباره شیوههای روایت، بیان کرد: این جایزه یک جایزه ادبی نیست. هدف و دغدغه اصلی ما روایت چگونگیهاست. لذا شاید تقسیمبندیهای تخصصی و حرفهای در حوزه روایت یا تاریخ شفاهی در برخی از این آثار بهطور دقیق رعایت نشده باشد.
قرایی گفت: نکته مهم این است که بهتر است نویسندهها اگر وارد این حوزه شدند، این کار را ادامه دهند و اینطور نباشد که یک کتاب بنویسند و سپس این کار را رها کرده و سراغ کار دیگری بروند. نویسندگان این آثار باید در کنار بزرگان روایت باشند و از آنها آموزش ببینند.
بخش قالبی از این آثار، کتاب نیستند
مصطفی زمانیان؛ مدیر پژوهشکده سیاستگذاری آیندگان در بخش پایانی این نشست، اظهار کرد: واقعا باید به چنینکاری که با همت چند جوان انجام شده، غبطه بخوریم. بحثهای خودم را بهطور دستهبندیشده براساس عبارت نخستین جایزه کتاب «روایت پیشرفت» بیان میکنم. اول اینکه آیا جایزه خوب است یا نه؟ من زمانی برای ارائه یک مشورت به سازمان اوقاف درباره مسابقات قرآن، پژوهشی کردم که آیا در سیره اهلبیت(ع)، مسابقه وجود داشته یا نه که به این جمعبندی رسیدم که اصل تسابق وجود داشته، ولی اینکه بعد از مسابقه به عدهای گفته شود آری و به عدهای نه، درست نیست. در نخستین جایزه حیف است که به کسانی که به هر دلیلی وارد این حوزه شدهاند، دست رد به سینهشان بزنیم. باید از هر کدام از این بزرگواران به اندازه ظرفیتشان حمایت کرد. حمایت میتواند از راههای مختلف مثل هدایت، توانمندکردن، آموزش نویسندگی و ... انجام شود.
وی افزود: در حال صحبت درباره جایزه کتاب هستیم. بهنظر من بخش قالبی از این آثار، کتاب نیستند. بخشی از این آثار کتاب نبودند، بلکه گزارش یک پژوهش بودند. بنابراین یا نباید چنین آثاری در جایزه حاضر باشند و یا باید اطلاق «کتاب» از این جایزه برداشته شود تا شامل گزارش پژوهش هم بشود. من متخصص حوزه روایت نیستم، ولی تلقی من این است که روایت فقط محدود به تاریخ شفاهی یا مصاحبه نیست. در برخی کتابها حتی مصاحبه به یک متن منقح تبدیل نشده است. وقتی از پیشرفت صحبت میکنیم، بدیل آن لزوماً پسرفت نیست. میتوان از بسیاری از پسرفتها درسهایی آموخت که پیشرفتهای آتی را برای ما فراهم کند. لذا تجربههای شکست خورده میتواند برای ما قابل استفاده باشد.
انتخاب موضوع در کتابها خیلی مهم است
زمانیان در ادامه با اشاره به چند نکته از منظر حکمرانی، بیان کرد: لزوما هر مسأله بزرگی مسأله حکمران نیست. تجربه هر حکمران، تجربه حکمرانی نیست. بنابراین بهنظر من روزنوشتهای آقای هاشمی رفسنجانی، تجربه حکمرانی نیست. وقتی درباره مسأله حکمرانی صحبت میکنیم. تلقی ما یک مسأله سیاستی در طراز حکمرانی است. انتخاب موضوع در کتابها خیلی مهم است. در برخی کتابها زحمت پژوهشگر و نویسنده برای موضوعی صرف شده است که اساساً قابلیت عبرتآموزی و تکرار ندارد.
وی ادامه داد: بهنظر من یکی از شاخصهای نانوشته این بود که باید موضوع مورد مطالعه، انتصاب مشخصی به زیستبوم انقلاب اسلامی داشته باشد. وگرنه برخی از موضوعات کاملا مستقل از انقلاب اسلامی هستند و هر جای دیگری هم نوشته شوند، شاید تفاوت چندانی با تجربه ما نخواهند داشت. اصولا ما در ساختارهای بروکراتیکمان نمیتوانیم راه و روش پیشرفت را بیابیم. ما روایت این تجربهها را برای فهم نقشه راه یا شیوه عملکرد شخصیت، تجربه نمیخوانیم. به تعبیر استراتژیستها، سویه استراتژی حاکم بر نگاه صاحب تجربه مهم است. گاهی در آثار اینگونه نوشته شده که به سمت اتفاقات شخصی و اقدامات قدمبهقدم صاحب تجربه پیش رفته است.
مدیر پژوهشکده سیاستگذاری آیندگان، گفت: کاملا با دیدگاه شما موافقم که نظامهای توسعهای براساس تجربهها خلق میشوند. تا هزار سال از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، روش پیشرفت در نخواهد آمد. چون کسانی در حال نگارش الگوی پیشرفت هستند که از میدان عمل دورند. خودم تا یکی دو سال قبل چنین عارضهای داشتم. سالها پژوهشگر توسعه بودم، ولی درگیری میدانی نداشتم. کنار مجموعههای مختلف ایستاده بودم و حرف خودم را میزدم. روش تحقیقهای امروز علوم انسانی هم میگویند، تحقیق خوب باید مبتنی بر کشف واقعیتهای میدان باشد. مثلا یک محقق از آلمان به یک روستا در گرمسار میرود تا رابطه ارباب ـ رعیتی را کشف کند و همین باعث میشود که کتاب او در این زمینه ماندگار شود وگرنه از نظریهپردازی و نثر مسجع نوشتن، متن سیاستی تولید نخواهد شد.
لزوم توجه به فرم در روایتگری
زمانیان با توجه به نقد دیانی درباره ضعف ادبی کتابها، اظهار کرد: اگر میخواهیم مخاطب بخواند و ببیند باید الزامات انتقال محتوا در عصر حاضر را بپذیریم. روایتگری غیر از اینکه اقتضائات خاص خودش را دارد، گاهی انتخاب یونیفرم و فرم هم اهمیت پیدا میکند. مثلا اگر در همین انجمن روایت پیشرفت فرم دیگری علاوه بر کتاب انتخاب شود، شاید به بیشتر شنیده شدنش کمک کند. آدمهای زیادی هستند که روایت پیشرفتشان از منظری برای خیلیها قابل شنیدن باشد. مؤسسات که در دهه هشتاد شروع کردند به انتشار کتابهای مدیریت، تجربه جالبی داشتند.
وی افزود: در مقطعی، مدیریت بهعنوان یک علم معرفی میشد و کتابهایی مثل کتابهای مبانی و اصول مدیریت دکتر الوانی تدریس میشد. مردم در آن عرصه از مدیریت میترسیدند. گاهی کسی مدیر یک کارخانه بزرگ بود، ولی نمیتوانست کتاب دکتر الوانی را بخواند و بر اساس آن مدیریت منابع انسانی را یاد بگیرد. کسی مثل خانم فریبا لطیفی پیدا شد و گفت، مدیریت یک تجربه زیستشده است. نهضت ترجمهای راه انداختند و کتابهایی مانند «سنگفرش هر خیابان از طلاست»، «قورباغهات را قورت بده» و ... منتشر شد. همزمان دوره MBA در دانشگاه شریف راه افتاد. این دوره در دنیا برای مدیرانی ایجاد شده بود که مدیر بودند و دوست داشتند با استفاده از تجربههای مدیریتی دیگران، دانش مدیریتی خودشان را ارتقا دهند.
مدیر پژوهشکده سیاستگذاری آیندگان، در پایان گفت: بنابراین مردم با خواندن مدیریت منابع انسانی جک ولش، رئیس و مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک، خیلی راحتتر از کتاب دکتر سعادت، استاد تمام دانشگاه تهران، ارتباط برقرار میکنند. مردم دوست دارند تجربههایی مثل تجربه مستر تیستر را هم بشنوند. مقصود روایت پیشرفت باید مستقل از مصداقهایش دیده شود. مرحوم فضلی، بنیانگذار گلرنگ و افق کوروش باید دیده شود. این آثار قبل از اینکه توسط ما که اصلا به معنایی جزئی از جامعه نیستیم، دیده شود، باید برای جامعه جذاب شود. امروز سخنرانی TED بیشتر از کتاب دیده میشود.
نظر شما