اینکتاب که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، خاطرات و روایتهای 64 تن از بانوان اندیمشکی درباره فعالیتشان در بخش رختشویی البسه رزمندگان دفاع مقدس را شامل میشود که فاطمهسادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتیپور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی، تحقیق و گردآوری آنها را بر عهده داشتهاند.
در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان به همراه تصاویری از فعالیتهای این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک بهعنوان محل رختشویی البسه رزمندگان آمده است.
در ادامه گفتوگوی ایبنا با فاطمهسادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را نیز برعهده داشته، میخوانیم.
از کتاب «حوض خون» برایمان بگویید، چطور شد که به نگارش این کتاب اقدام کردید؟
اولین مصاحبه کتاب، 21 تیرماه 1394 انجام شد، البته این مصاحبهها با هدف تألیف کتاب نبود، بلکه برای یک مجله انجام میشد. در سال 1395 تصمیم گرفته شد که اختصاصی در رابطه با فعالیتهای بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک بهعنوان محل رختشویی البسه رزمندگان پژوهش شود.
اندیمشک شهری بود که دشمن تا 15 کیلومتری مرکز شهر رسیده بود و مردم این شهر در همان روزهای اول با جنگ درگیر میشوند. بااینحال بسیاری از بانوان در این شهر میمانند و کار پشتیبانی و کمکرسانی به رزمندهها ازجمله بافندگی، نان پختن، شستشوی لباسها، امدادگری و غیره را برعهده میگیرند. همچنین در روزهای اول جنگ که هنوز بیمارستان جدید راه نیفتاده بود، بانوان اندیمشکی بهصورت داوطلب در بیمارستانهای صحرایی حضور مییافتند و از شستشوی لباس تا امدادگری و بسیاری از فعالیتهای دیگر را برعهده میگرفتند.
حتی زمانی که بیمارستان شهید کلانتری در سال 1360 راهاندازی میشود با اینکه زمین آنجا هنوز خاکی بود، اما بانوان روی همین زمینها، لباسهای رزمندهها را میشستند و بعد از مدتی کمکم برای آنها رختشویخانه درست میکنند.
کتاب «حوض خون» به چه برههای از سالهای جنگ میپردازد؟
این کتاب خاطرات روزهای اول جنگ تحمیلی تا دو سال پس از آن را دربر میگیرد. خاطرات تقریبا طولانی هستند، زیرا غیر از خاطرات مربوط به رختشویی، باید موقعیت آنها بهصورت کامل شرح داده میشد. مثلا خانمی که در حال شستن لباس رزمندگان است، ناگهان صدای آژیر میشنود و میبیند از شهر دود به آسمان میرود، این خانم با دیدن این واقعه نگران فرزندش میشود که در خانه تنهاست و نمیداند وقتی برگردد چه اتفاقی برای فرزندش افتاده است.
ساختار این کتاب به چه شکل است؟ آیا ساختاری پیوسته دارد یا هر بخش به موضوعی مستقل پرداخته است؟
ساختار کتاب را بهصورت پیوسته براساس چگالی محتوا در قالب متن نیمهبلند تنظیم کردیم. در این اثر، غیر از خاطرات بانوان از شستشوی لباس رزمندگان به فعالیتهای دیگر آنها ازجمله بافندگی، خیاطی، نظافت بیمارستانها، دیدار با خانواده شهدا، سرپرستی فرزندان و رسیدگی به امور خانواده پرداخته شده است.
درباره حضور بانوان در دوران دفاع مقدس کتابهایی نوشته شده، اما بهنظر میرسد آنطور که باید به نقش زنان در این دوران پرداخته نشده و یا زنان در حاشیه دیده شدهاند، درحالیکه بانوان نقش تأثیرگذاری در دوران جنگ تحمیلی داشتهاند. شما بهعنوان نویسنده فکر میکنید چرا این اتفاق افتاده است؟
متأسفانه در آثار مکتوب آنطور که باید به نقش بانوان در دوران دفاع مقدس پرداخته نشده و کتابهایی که به این موضوع پرداختهاند نیز بهصورت تکبعدی زندگی این بانوان را مورد بررسی قرار دادهاند. «حوض خون»، اولین کتابی است که حضور بانوان در جنگ تحمیلی را در ابعاد مختلف بررسی کرده است. درحالیکه با تحقیقاتی که صورت گرفته مشخص شده در شهرهای مختلف از تهران تا شهرهای جنگی، بانوان نقشهای مختلفی در زمینه پشتیبانی از رزمندگان ایفا میکردند و با توجه به تحریمهایی که وجود داشت، بانوان در شهرهای جنگی، کارهای خیاطی مثل دوخت لباس و ملحفه را انجام میدادند.
متأسفانه به این نقشها پرداخته نشده و این خلأ بزرگی است و اگر هم پرداخته شده، بهصورت تکبعدی بوده است. مثلا در مورد خانم امدادگر، فقط مسأله امداد مورد توجه قرار گرفته و اینکه در چه شرایطی این کار را انجام میداده، اینکه زندگی را ترک نکرده و در کنار پذیرش این مسئولیتها نقش مادری و همسری را هم بهخوبی انجام میداده، مورد توجه قرار نگرفته است.
گاهی لازم بود خانمهایی که در رختشویخانهها فعالیت میکردند، 3 روز در محل بمانند، اما اینقدر مدیریت خوبی در زندگی داشتند که این فعالیت آنها، آسیبی به زندگی خصوصیشان وارد نمیکرد.
بهنظر شما عدم پرداختن به نقش زنان در دوران دفاع مقدس، متوجه چه نهاد یا چه کسانی است؟
ما همیشه بهدنبال سوژههای مطرح و شناختهشده هستیم. بهنظر من بیشتر اینگونه بوده که برای پرداختن به موضوع جنگ بهدنبال فرماندهها و سردارها رفتهایم. اگر در حوزه پشتیبانی بوده به وجهه مردانه آن پرداخته شده و اگر موضوع امدادگری مطرح بوده، ممکن است اشارهای کوتاه به نقش بانوان شده باشد، درحالیکه لایههای دیگری از پشتیبانی در جنگ داریم که سردارها و فرماندهها ممکن است از آن بیاطلاع باشند. برای آگاهی بیشتر در این زمینه باید در بین مردم برویم و خاطرات آنها را بشنویم. مثلا مجروحی که به بیمارستان میآمد با پزشک و پرستار مواجه بوده، با خانمی که لباسها را میشسته و پارگی آنها را رفو میکرده سروکار نداشته و آنها را نمیدید، بنابراین در روایتها هم به آنها پرداخته نشده است. کسی که کار پژوهش انجام میدهد، باید به لایههای زیرین جنگ بپردازد.
اهمیت اندیمشک در دوران دفاع مقدس فقط در بحث حضور فعال مردم نیست. این شهر با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی که دارد، برای دشمن از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در روزهای اول جنگ، دشمن تا 15 کیلومتری مرکز شهر میرسد، چون میداند اگر اندیمشک را تصرف کند، شهرهای دیگر را بهراحتی میتواند از آن خود کند.
معمولا رزمندهها برای اینکه به جبهه بروند از از اندیمشک عبور میکردند و مردم این شهر درب منازل خود را بر روی رزمندگان باز میگذاشتند و تلفنها را در خیابانها قرار میدادند تا از حال خود به خانوادههایشان خبر دهند. پاتوق خانوادهها ایستگاه راهآهن بود. روستاییها درحالیکه هر لحظه در معرض اصابت گلوله بودند، خانههای خود را ترک نمیکردند و برای رزمندهها غذا طبخ میکردند. اینها هیچکجا نوشته نشده، چون بهدنبال موضوعات دمدستی و روتین هستیم. اگر بخواهیم به جنگ بپردازیم به معنایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند، خیلی ناگفتهها وجود دارد. باید به سراغ موضوعاتی که کار نشده برویم.
ساختار کتاب شما براساس مصاحبه بوده یا به نقل از راوی است؟
ساختار کتاب براساس یک رصد کاملا میدانی بوده و خانه به خانه به واسطه همسایه، دوست و آشنا انجام شده و کاری پژوهشی است و هفت نفر محقق روی این کتاب کار کردند. روند انجام برخی مصاحبهها دو سال طول کشید. بیش از 200 ساعت مصاحبه انجام شد. پس از تجمیع کتاب، مطالب برای مصاحبهشوندهها ارسال شد، برخی اضافات انجام گرفت و با نظر خودشان کار پیشرفت.
کار نوشتن کتاب چقدر بهطول انجامید؟
پیگیری مصاحبهها بهصورت جدی از سال 1395 آغاز شد و تا سال 1397 طول کشید. سال 1397 کار تدوین انجام شد و روند چاپ اثر تا اسفندماه 1399 بهطول انجامید.
فکر میکنید انتشار این کتاب چه تأثیری در حمایت جامعه و حتی نهادها نسبت به تولید آثاری از این دست دارد؟
این اثر شروع خوبی در این زمینه است. اندیمشک، شهر ظرفیتهاست. شهری که حداقل 35 پادگان نظامی در دوران جنگ در آن مستقر میشوند و قطعا اگر مردم آن موقع شهر را ترک میکردند و میرفتند، پادگانها بهراحتی نمیتوانستند آنجا دوام بیاورند. چون آنها دیگر برای تهیه امکانات حتی خوراکیهایشان باید به شهر دیگری میرفتند. حتی در این شهر سینما دایر بود. شهری که مدام موشکباران میشد و شهید میداد، اما زندگی در آن جریان داشت و این در روحیه رزمندگان خیلی تأثیر داشت.
همچنین اندیمشک با توجه به رودخانههایی که دارد، آموزش غواصی نیز در آنجا انجام میشد. مقر آموزش غواصهای عملیات کربلای 4 و 5 در اندیمشک بود. اما متأسفانه به این موضوع پرداخته نشده و اگر پرداخته شده، آدرس دیگری داده میشود. مساجد این شهر نیز پاتوق رزمندهها بود که با مینیبوس میآمدند.
آیا راویهای این کتاب همه خانم بودند؟
بله همه خانم بودند. از بین خاطرات، دو خاطره مربوط به دو نفر از آقایان است که برای رزمندگان جبهه پتو میآوردند که متأسفانه فوت کردند و نتوانستم با آنها مصاحبه کنم، ولی از زبان بانوان به این موضوع پرداخته شده است.
فعالیت این بانوان پس از جنگ تحمیلی نیز با حمایت و پشتیبانی از رزمندگان سوریه و همچنین در دوران شیوع بیماری کرونا با تولید ماسک و گان همچنان ادامه دارد و هر جریانی در کشور بهوجود آید، پیشقدم هستند. اگر میخواهیم الگو معرفی کنیم باید به سراغ عموم جامعه برویم، تکبعدی به این موضوع نگاه نکنیم. بانوان دوران دفاع مقدس از لحاظ مادر بودن، شخصیت و باورهایی که داشتند، بهترین الگوها هستند.
نظر شما