درباره این نقطه مهم از تاریخ معاصر ایران، کتابهایی زیادی نوشته که از زوایای گوناگون این موضوع را بررسی و واکاوی کردهاند. کتاب «کار من بود» نوشته محمد رحمانی از مجموعه «روزگار ایران» به این موضوع میپردازد که چگونه مشروطهخواهی در ایران به کودتا ختم شد. نویسنده در این پژوهش تنها از منابع معتبر و تا حد ممکن کاملا دسته اول استفاده کرده و تمام توان خود را بهکار گرفته که همە منابع قابل اعتنا را ببیند و چیزی را از قلم نیندازد.
گفتوگو با محمد رحمانی؛ نویسنده کتاب «کار من بود» را در ادامه میخوانیم.
درباره سیر پژوهش و تدوین این کتاب و دلایل نگارش آن بفرمایید.
طی سالها تحقیق و پژوهش در حوزه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همیشه خلأیی در این زمینه حس میکردم. در واقع در این حوزه آثاری که همزمان هم روایت روانی داشته باشند و هم از منابع دست اول به خوبی استفاده کرده باشند، وجود ندارد. طی جلساتی که با سفارشدهنده این اثر یعنی موسسه «خاکریز» داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که خصوصا در روایت دوره پهلوی اول و دوم، این نقص وجود دارد. به فرمهای مختلف فکر کردیم که چه روشی میتواند بهترین نتیجه را داشته باشد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که یک روایتی داشته باشیم که بیشتر به روایت رجال شاخص که در آن مقطع زندگی کردند و حضور داشتند تکیه داشته باشد و بعد هم اسناد و مدارک دسته اول را مورد بررسی قرار دهد و البته بتواند مخاطب آن را با خود بکشاند؛ یعنی یکسویه نباشد و وقتی مخاطب کتاب را در دست میگیرد، در یک فرصت یک هفتهای بتواند کتاب را مطالعه کند.
برای تألیف این اثر از بیش از 70 منبع دست اول استفاده شده است که جزو منابع مهم تاریخ معاصر کشور هستند. فارغ از اینکه از شخصیتهای تاریخی بخواهیم اهریمن یا قدیس بسازیم، سعی کردیم به آن واقعه تاریخی نزدیکتر باشیم.
منطق این کتاب و ویژگی بارز آن از نظر شما چیست؟
ویژگی بارز و اولین نکتهای که کتاب دارد این است که حقیقتا برای مخاطب عمومی ارائه شده است. وقتی میگوییم مخاطب عمومی، منظور عوامزدگی نیست، در واقع دامنه مخاطب میتواند از یک دانشجوی رشته مرتبط یا حتی غیرمرتبط با تاریخ باشد؛ یعنی برداشتهای مختلف میتوان از این کتاب داشت.
ویژگی دیگر کتاب این است که سراغ روایتهای مستقیم رجال رفتهایم. برخی از روایتها بهطور مفصل در کتابهای دیگر آمده و ما در این اثر سعی کردیم روایتها را گلچین کنیم و حتی اگر جایی تناقضی وجود دارد، بدون اینکه به افراد تهمت بزنیم، اینها را کنار هم چیدهایم و خوشبختانه در چند ماهی که کتاب منتشر شده و مورد مطالعه قرار گرفته، بازخوردهای خوبی داشته است.
پشتوانه این پژوهش چه کسانی بودند؟
حین تدوین این اثر با خیلی از اساتید حوزه تاریخ گفتوگو داشتیم و نظر آنها را جویا شدیم و کار نگارش که تمام شد، کتاب به اساتید با سلایق مختلف ارائه شد و خوشبختانه مورد تأیید و استقبال قرار گرفت.
درباره منابع نیز بهخاطر اینکه کتاب بهعنوان یک اثر متقن باشد، سعی کردیم 90 درصد کار از منابع دست اول باشد. با توجه به اینکه کتاب حجم زیادی داشت، اما ما سعی کردیم که سراغ روایتهایی که کمتر بیان شده برویم و بهدنبال روایتهای رسمی یا روایت روشنفکرانه از تاریخ نرفتیم. یعنی در واقع خودمان را از یکسری چارچوبهای سیاسی خارج کردیم.
متأسفانه بخش عمدهای از تاریخنگاری در کشور ما دست دو جریان است که بهنظر میرسد رقابت سیاسی دارند و تاریخ را بهمثابه ابزار برای نبرد سیاسی خود میبینند، اما ما دنبال این مسأله نبودیم. اگرچه کتاب را نشر فرهنگ انقلاب حمایت کرد تا به چاپ برسد، اما هیچ تأثیری روی نویسندگان کتاب نداشتند، حتی سراغ منابعی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان گفتمان حاکمیت مطرح میشد نرفتیم، چون میخواستیم دست روی منابعی بگذاریم که دوست و دشمن و همه جریانها بر مستدل بودن آن همعقیده باشند.
در مدت انجام این کار با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
این کتاب برای من داستان عجیب و غریبی داشت. در مسیر نگارش این اثر، چالشهای شخصی برای من بهوجود آمد. یک بار این کتاب را تا 90 درصد پیشبرده بودم که متأسفانه منزلم دچار آتشسوزی شد و تمامی نوشتهها و رایانهام از بین رفت و دوباره از صفر شروع کردم و دفعه دوم وقتی کار را شروع کردم، این بار سارق همه وسایل الکترونیکی منزل را برد و برای سومینبار شروع به نوشتن کتاب کردم که موفق شدم به سرانجام برسانم.
نکته دیگر که وجود دارد این است که برخی از منابع که در این کتاب استفاده شده، ترجمههای مختلف دارد. بههمین منظور سعی کردیم از تکمنبع استفاده نکنیم، چون وقتی دو ترجمه را مقایسه میکنیم، میبینیم به نکات متفاوت اشاره شده است، بنابراین مجبور بودیم در رابطه با یک موضوع واحد به دو ترجمه متفاوت ارجاع دهیم. این هم چالش دیگر بود و سعی کردیم همه منابع را در پایان فصل بیاوریم که اگر مخاطبی بخواهد مطالعه دقیقتر داشته باشد به آن کتاب رجوع کند.
با توجه به اینکه اختلافنظرهای مختلفی راجع به مشروطه وجود دارد، اگر بخواهیم دستهبندی از این نظرها داشته باشیم، به چه صورت است؟
این کتاب مستقیما به مشروطه نمیپردازد. در واقع به این سوال پاسخ میدهیم که چرا بعد از انقلاب مشروطه ما به کودتایی رسیدیم که از دل آن کودتای رضاخانی بهوجود آمد که مهره جدیدی از کودتا در تاریخ معاصر ایران است. برای پاسخ به این سوال باید برگردیم به شرایط زمانی و مکانی که در آن مقطع وجود داشته و آن دوران را بهدرستی تبیین کنیم. اگرچه در نظام ارزشگذاری امروز، دیکتاتوری یک کلمه منفی محسوب میشود، اما در آن مقطع بر خلاف نظام ارزشگذاری امروز ما، کشور دچار هرج و مرج بوده و دیکتاتوری بهعنوان یک واژه مثبت بهکار میرفته است.
در این کتاب نمیخواستیم وارد دعواهای تئوریک از مشروطه شویم، چون ما بیشتر از اینکه بهدنبال ارائه یک اثر تئوریک در حوزه اندیشه سیاسی باشیم، در پی ارائه یک اثر روایی و اجتماعی بودهایم و میخواستیم بگوییم که شرایط اجتماعی که در آن عرصه وجود داشته به بیان رجال و فعالان آن مقطع چه شرایطی بوده، البته از شرایط سیاسی هم غافل نشدهایم. بهعنوان مثال ما اسناد بریتانیا را بررسی کردیم و توانستیم اختلافات موجود در نظام تصمیمگیری آن دوران را در این اثر انعکاس دهیم و اما در کل سعی کردیم وارد روایتهایی که دعوای سیاسی دارد، نشویم. مثلا درباره شیخ فضلالله به همینقدر بسنده کردیم که در زمانی که دعوای مشروطه و مشروطهخواهان در اوج بود، قراردادی بسته شد که ایران را به دو منطقه تحت پوشش روسیه و انگلستان تقسیم کردند؛ یعنی در سایه اختلاف داخلی، یک اتفاق تلخ روی داد، درحالیکه همه درگیر آن دعوای پربسامدتر بودند.
با توجه به اینکه انقلاب مشروطه یک برهه تاریخی غیرقابل حذف در ایران است، ولی بهنظر میرسد کمتر مورد توجه بوده و بهنوعی همواره مورد غفلت تاریخی قرار گرفته است، دلیل این غفلت را چه میدانید؟
هر آنچه امروزه در جامعه ما بهعنوان مردمسالاری وجود دارد، سنگ بنایش در مشروطه گذاشته شده است؛ در جنبش مشروطه شاهد این بودیم که حاکمان جایگاه الهی داشتند؛ یعنی بهعنوان موهبت الهی دیده میشدند، ولی از آن جایگاه به پایین کشیده شدند و بهعنوان پادشاه مشروطه مطرح شدند، اما این که چه اتفاق تلخی افتاد که مشروطه ناکام ماند، دلیلش فقدان امنیت جامعه و عدم مدیریت مناسب جامعه بود که کار را به جایی رساند که مردم افسوس میخوردند و میخواستند همان دیکتاتوری برگردد و به امور سامان دهد و متأسفانه در این بستر به جای اینکه شاهد بلوغ جامعه باشیم برعکس هم نخبگان و هم عوام یک اشتباه تاریخی انجام دادند و نتیجه آن دیکتاتوری تمامعیار پهلوی اول بود.
نظر شما