در طول سالهای جنگ، خیاطخانه جزئی از حیات این زنان شده بود، بچههایشان را در همین خیاطخانهها بزرگ میکردند؛ در خیاطخانهها روخوانی قرآن و سواد خواندن و نوشتن میآموختند؛ مادرها برای پسرانشان از دل همین خیاطخانهها عروس پیدا میکردند؛ جهیزیه نوعروسان نیازمند را فراهم و گرهها از زندگیها باز میکردند و... اینها فقط گوشهای از باری بود که خیاطخانهها از دوش جامعه برمیداشتند... در سالهای جنگ آن قدر عملکرد خیاطخانههای یزد گسترش یافت که در سراسر کشور، یزد به خیاطخانههایش شهره شد.
در ادامه گفتوگو با سمانه سنایی؛ محقق کتاب «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» را میخوانیم.
توضیح مختصری درباره کتاب «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» و دلایل نگارش آن بفرمایید.
تحقیقات لازم برای تألیف کتاب «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» را از اوایل شیوع کرونا آغاز کردیم و تقریبا نزدیک به سه تا چهار ماه بهطول انجامید و به خیاطخانهها، بیمارستانها، غسالخانهها و خانههایی که بانوان در آنجا فعالیت میکردند، چون شرایط حضور در خیاطخانه برایشان فراهم نبود و به همین دلیل ابزار مورد نیاز از پارچه و کش را به خانه میبردند و در همانجا کارشان را انجام میدادند، سر زدیم و تحقیقات در این مراکز صورت گرفت.
دفتر تاریخ شفاهی در سطح کشور یکسری فعالیتهایی را دنبال میکند. ما قبل از شیوع کرونا موضوعاتی که دنبال میکردیم مربوط به پشتیبانی جنگ بود که در هشت سال دفاع مقدس انجام میشده است و استان یزد یکی از استانهای فعال در زمینه پشتیبانی جنگ بوده و در زمینه جمعآوری اقلام مورد نیاز رزمندهها از لحاظ خوراک و پوشاک خیلی فعال بوده و ما در صدد این بودیم که اطلاعات و خاطرات آن زمان را ثبت و ضبط کنیم. اما مشکلی که داشتیم این بود که زمان زیادی از آن سالها گذشته و ما یکسری از آن افرادی که در آن زمان فعالیت داشتند از دست دادهایم و برخی از افرادی هم که در قید حیات هستند، خاطرات خود را کامل به یاد نمیآوردند، بنابراین ما خیلی از خاطرات را از دست دادیم و جای افسوس دارد که دیر این خاطرات را جمعآوری میکنیم و این یکی از معضلات بزرگ پروژه پشتیبانی جنگ هشت سال دفاع مقدس ما شده بود.
وقتی بیماری کرونا پیش آمد، دفتر تاریخ شفاهی بر این شد که همین اوایل کرونا که خاطرات زنده است و افرادی که فعال هستند و خاطرات را به یاد دارند و همه یکجا جمع هستند کار ثبت خاطرات انجام شود. کار در این حوزه نسبت به پشتیبانی جنگ و جمعآوری خاطرات آن زمان راحتتر بود و ارزش کاری که جهادگران در زمان کرونا انجام میدادند، ما را بر این داشت که خاطرات را ثبت کنیم. شرایط سخت بیماری که هنوز هم وجود دارد و در اوایل، بیشتر هم بود دستبهدست هم میداد که این ترس شدید شود و کسی پای کار نیاید و حالا تعدادی که پای کار آمده بودند، این اقدام آنها خیلی ارزشمند بود و ما هم خود را ملزم کردیم که با مصاحبههایی که انجام میدهیم فعالیت آنها را ثبت کنیم تا مشخص شود در این شرایط سخت که همه ترجیح میدهند در خانههایشان باشند تا درگیر این بیماری نشوند، چه اعتقادی بود که آنها را پای کار کشانده بود و نکته جالبی که به آن برخورد کردیم این بود که همه افرادی که در هشت سال دفاع مقدس بهعنوان پشتیبانی جنگ در قلعههای یزد فعالیت داشتند در شرایطی که جامعه درگیر بیماری کرونا شده نیز یا خودشان و یا فرزندان و نوههایشان در خط مقدم مبارزه با کرونا حضور دارند و این فعالیتها خیلی ارزشمند است.
کتاب «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» به عموم مردم میپردازد یا مخصوص طبقه خاصی است؟
این کتاب به عموم مردم تعلق دارد. چون سوژههای ما عموم مردم بودند و خاطراتشان هم متعلق به همه است و فقط مربوط به طیف خاصی نیست. یکی از اقدامات دفاتر تاریخ شفاهی، ثبت و ضبط خاطرات عموم مردم و بیان آنها با یک زبان ساده و شیوا است بهگونهای که همه مردم بتوانند از آن خاطرات و کتابها بهره کافی را ببرند.
آینده کرونا و ادبیات را چگونه میبینید؟ شیوع این بیماری چه آثار مثبت و منفی در این حوزه بجای خواهد گذاشت؟
بالأخره کرونا یک دوره زیادی، زندگی همه مردم را به خودش مشغول کرده و یک معضلی شده و در روابط، برگزاری مناسبتها و مراسم مختلف تأثیر گذاشته و تا زمانی که افرادی هستند که کرونا را به یاد داشته باشند در ادبیات ما هم این موضوع پابرجا خواهد بود.
نظر شما درباره بیتوجهی ادبیات در دورههای گذشته به بیماریهای کشندهای چون وبا و طاعون چیست؟
در رابطه با دوران شیوع بیماریهایی مثل وبا و طاعون هم میشود گفت شرایطی مشابه کرونا بوده، ولی چون مثل الان رسانه قوی وجود نداشته، وقایع و خاطرات آن دوران ثبت و ضبط نشده، اما اسناد اندکی که وجود دارد نشان میدهد، همین شرایط حاکم بوده مثلا در دوران شیوع این بیماریها یکسری دستمالها و پارچههایی بهعنوان ماسک استفاده میکردند و مرگ و میرهای زیادی وجود داشته است. در شرایط کنونی ما با توجه به تجربهای که از آن دوران داریم باید نسبت به ثبت خاطرات اهتمام بیشتری داشته باشیم تا مثل دوران همهگیری طاعون و وبا، تاریخ ما گم نشود.
این اثر چه ویژگی بارزی دارد؟
برای ارائه این اثر، تقریبا 450 مصاحبه گرفته شده که بعضی از مصاحبهها علاوه بر پیشمصاحبهها که در اول کار گرفته شد، چندین جلسه مصاحبه در ادامه مصاحبه قبلی گرفته شد تا بتوانیم کار را بهتر پیش ببریم و در این بین توانستیم چند سوژه اصلی برای کتابهای دیگر از جمله زندگینامه افراد پیدا کنیم.
ویژگی بارز کتاب همدلی، همراهی و اعتقادی است که توانسته بود افراد را در معضلی که در جامعه پیش آمده پای کار بیاورد. حالا از افراد به صورت تکی گرفته تا گروههای مختلف که فعالیت داشتند. اینکه با توجه به مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، هنوز هم افرادی هستند که بر اساس اعتقاداتشان پای کار هستند، واقعا ارزشمند است و باید ثبت شود. حتی من که بهعنوان محقق اثر هستم اگر سوژهها بهصورت شفاهی خاطرات را برایم تعریف نمیکردند، شاید برایم گنگ بود که چگونه این افراد توانستند در آن شرایط اینقدر ازخودگذشتگی داشته باشند و این کارهای ارزشمند را انجام دهند.
اگر خاطره خاصی در هنگام نوشتن کتاب، سراغتان آمده، برایمان بگویید.
بانوان استان یزد از دیرباز تاکنون نقش مهمی در جامعه داشتند. اگر دوران دفاع مقدس را در نظر بگیرید، در آن دوران هم بانوان استان یزد یکی از نخستین بانوانی بودند که در این عرصه فعالیت میکردند و نقش مهمی در پشتیبانی جنگ داشتند. این کتاب برای همه همکاران که درگیر پروژه کرونا بودیم، سراسر خاطره شد. بخصوص درمورد فعالیت غسالهایی که حتی برخی از آنها خانوادههایشان از این اقدام آنها اطلاع نداشتند و اینها خاطرات نابی بود.
چیزی که بهعنوان یک محقق به آن پی بردم و برایم جالب بود این بود که بانوانی که در دوران دفاع مقدس فعالیت داشتند، هنوز هم در دوران کرونا با این که سنشان بالا رفته و برای خودشان خطرناک است، اما در این شرایط به فعالیت خود ادامه دادند و این موضوع برای من بهعنوان یک محقق خیلی زیبا بود که میدیدم همچنان این افراد به اعتقادی که داشتند پایبند هستند. موردی که در ایام کرونا با آن برخورد کردم و خیلی برایم با ارزش بود این بود که خانوادهای که خودشان هم از نظر مالی شرایط خوبی نداشتند ولی پول جمع کردند تا چرخ خیاطی بخرند و خانوادگی ماسک و گان بدوزند. این اقدام، بلندفکری آن افراد را میرساند و بسیار ارزشمند است.
نظر شما