در ادامه معرفی آثار محرمی انتشارات کتاب نیستان در این نوبت سه کتاب از سه نویسنده در سه گونه متفاوت تقدیم میشود.
کتاب «زنی، مردی و دنیایی نامردی» تازهترین طبعآزمایی سیدمهدی شجاعی برای مخاطبان کودک است که در آن داستان سفر اسرای خاندان پیامبر و امام حسین (ع) پس از واقعه عاشورا به سمت شهر کوفه و حضور در مجلس ابنزیاد روایت میشود.
سیدمهدی شجاعی -که در سابقه کاری خود نوشتن برای مخاطبان کودک بهویژه بازنویسی و روایتهای شورانگیز از زندگی ائمه اطهار (ع) و فرازها و اتفاقات خاص از زندگی ایشان را دارد- در این اثر نیز سعی کرده فرازی از ماجرای اسارت خاندان عترت را پس از واقعه عاشورا به شکلی مستند تاریخی و در عین حال جذاب و کامل روایت کند.
شجاعی برای انجام این مهم در کتاب «زنی، مردی و دنیایی نامردی» خود را از بند مختصرنویسی رهانده است و در عین حال تمام روایت خود را با زبانی ساده و به دور از بافت زبانی و روایی تاریخی که خاص این داستانهاست، بازگو کرده است.
او در داستان خود از مرثیهسرایی فاصله گرفته و سعی کرده برخی از مهمترین مفاهیم فکری و اعتقادی موجود در داستان اسرای خاندان پیامبر پس از واقعه عاشورا و نوع برخورد آنها با مردم کوفه و نیز خطابه آنها در کاخ کوفه و نحوه مواجه شدنشان با ابن زیاد و عوامل او را به سادهترین و در عین حال تاثیرگذارترین شکل ممکن بازگویی کند. این اتفاق از این روایت کتابی را پدید آورده که گرچه در نگاه اول داستانی تکراری و شنیدهشده دارد، اما در واقع متنی تاثیرگذار و مستحکم را برای مخاطبان هدف خود پدید آورده که آنها را به فکر و تامل در این واقعه تاریخی وادار میکند.
کتاب همچنین وامدار تصویرسازیهای فرهاد جمشیدی است که در آن با بهرهگیری از تکنیک تصویرسازی مستند تاریخی تصویرهایی باورپذیر و رئال از مواجهه خاندان پیامبر با ابن زیاد و عواملش و نیز نوع برخورد با این خاندان پس از واقعه عاشورا بازگویی شده است.
جمشیدی در تصویرهای خلق شده در این کتاب تسلط و توان خود در خلق تصویرهای مینیاتوری را در خدمت روایت فرامتنی از داستانی بسیار شنیده شده درآورده است و در نهایت تصاویری خلق کرده که از منظر رنگآمیزی، خیال پردازی و سایر عناصر موجود در تصویرگری پابه پای متن پیش آمده و گاه از منظر تاثیرگذاری از آن پیشی نیز میگیرند و مخاطب را در جهانی فراسوی متن به سوی مفاهیم مورد نظر مخاطب رهسپار میکنند.
فصل شیدایی لیلاها
دومین کتاب فصل شیدایی لیلاها نوشته سیدعلی شجاعی در گونه رمان بزرگسال است که چاپ دهم آن در 186صفحه رقعی در دسترس علاقه مندان است.
روایت هفت راوی از حرکت حضرت حسین، از ۱۸ ذیالحجه خروج از مکه تا غروب عاشورا. آنها که کمتر میشناسیم و کمتر شنیدهایم از روزگارشان. زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبید الله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی و من. چه در کنار امام؛ چه در مقابل. آنجا که لیلاها عاشق و مجنون میشوند و گاه که سنگ هم میگرید؛ اما انسان کوچکترین رحم نمیآورد. نگاه به بعدی دیگر از عاشورا و حرکت در لایه آسمانی مسیر عاشورا. امام میداند و پیش میرود و … و لیلاها را میخواند و مرزی میشود تا قیامت برای روز و شب و نور و ظلمت…
نان خون
کتاب سوم نان خون مجموعه داستان بلندی است اثر رضا وحید که در 192 صفحه نیم وزیری از سوی انتشارات کتاب نیستان به بازار کتاب عرضه شده است.
«نان خون» عنوان مجموعهای از پنج داستان بلند رضا وحید است که با نگاهی تازه به ماجرای عاشورا نوشته شده است. این داستانها با عنوان راشن، نان خون، حسانه، راحله جراح و کفتار نوشته شده است.
مهمترین و هنرمندانهترین اتفاق در این مجموعه داستان کشف زاویه دید و ساختاری تازه برای روایت است. با وجود اینکه در نگاه ابتدایی داستان درباره موضوعی بازگو شده است که تقریبا تمامی مخاطبان آن درباره آنچه در آن گذشته اطلاعات قابل توجهی دارند؛ اما نویسنده با هنرمندی تمام توانسته درامی تازه را در دل این ماجرا خلق کند. او برای کشف و اجرایی کردن این اتفاق به سراغ کشف و خلق چهرههایی حاشیهای و نادیده مانده در بستر رمان رفته و از زاویه دید آنها ماجرار را روایت کرده است.
وحید با شناخت کلیدواژههای مناسب و صحیح برای روایت از ماجرایی چون عاشورا و آنچه در دشت کربلا بر اصحاب امام حسین (ع) و او درامش را از زاویه دید افرادی به ظاهر کماهمیت در دل این رویداد روایت میکند؛ اما همین افراد هستند که در نهایت نگاهی تازه به این واقعه را خلق میکنند و مخاطب را در پایان در بهت و حیرت فرو میبرند. شاید بتوان اوج این هنر را در روایت نخست این کتاب و از زبان یک تیمارکننده اسب دید؛ فردی که تمام زندگیاش را در کار تربیت و پرستاری از اسب گذرانده و به طمع به دست آوردن مزدی برای کابینکردن دختر دلخواهش -که او را به خاطر شکست در یک مسابقه سوارکاری از دست داده است- پایش به لشکر عمرسعد باز میشود و در آنجا طمع به ذوالجناح میبندد؛ اما در نهایت او را چیزی جز جنون حاصل نمیشود؛ جنونی ناشی از آنچیزی که در روز عاشورا از اسب و راکبش میبیند.
رضا وحید هریک از داستانهای این مجموعه را در قالب یک تکست به هم پیوسته و بلند در چند بخش روایت کرده است. هرکدام از این داستانها از منظر زاویه دید و شخصیتپردازی دارای تغییرات و استراتژی خاص و منحصر به خود هستند و وحدت موضوع محوری مورد روایت است که آنها در قالب یک مجموعه گرد آورده است.
وحید در روایت خود تلاش بسیاری به خرج داده است تا به ادبیات روایی متناسب به سال و زمان روایت این اثر دست پیدا کند و از عبارات و ساختاری برای جملهپردازی بهره ببرد که به این ساخت تاریخی نزدیک است و در عین حال کلیت داستان و فضاسازی آن به شکلی نوشته نشده که یادآور ادبیات سنگین و سختخوان تاریخی ایران باشد و مخاطب را برای درک خود دچار سردرگمی کند. از این منظر است که تلاش نویسنده برای این تلفیق، اتفاقی هنرمندانه و ستودنی از کار درآمده است و به مشتاقان داستانهای تاریخی و مذهبی نوید اتفاقی تازه در ادبیات داستانی را میدهد.
نظر شما