در گفتوگو با شقایق قندهاری مطرح شد؛
«آخرین سفر جوجهاردک زشت» ما را وارد ذهن هانس کریستین اندرسن میکند
مترجم رمان «آخرین سفر جوجهاردک زشت» -که به زندگی و چگونگی خلق داستانهای هانس کریستین اندرسن میپردازد- معتقد است؛ این رمان علاوهبر جذابیتهایی که دارد، میتواند به برقراری ارتباط بسیار عمیقتر مخاطب با مجموعه افسانههای این نویسنده دانمارکی کمک مؤثری کند.
کتاب «آخرین سفر جوجهاردک زشت» نوشته استیگ دالاگر -که به بخشهایی از زندگی هانس کریستین اندرسن میپردازد- چندی قبل با ترجمه شما از سوی نشر ثالث منتشر شده است. کمی درباره این اثر، ویژگیهایش و چند و چون آن بگویید.
خب راستش میشود خیلی مفصل درباره این اثر صحبت کرد؛ شاید برای شروع بتوانم بگویم که ترجمه بسیار پرچالش، متفاوت و البته بسیار آموزندهای برای خودم بود؛ ضمن اینکه تصور میکنم مطالعه این اثر ادبی برای تمام علاقهمندان هانس کریستین اندرسن جذاب باشد و تجربه تازهای را برایشان به ارمغان بیاورد. نشر ثالث چند سال پیش ترجمه این اثر را به من پیشنهاد کرد و من به دلیل تعلقخاطری که به افسانههای اندرسن داشتم، با علاقه ترجمه را شروع کردم، اما خب به دلایلی پس از چند ماه ترجمه را کنار گذاشتم، و دوباره پس از وقفهای طولانی به سراغ ادامه ترجمه رفتم و اینبار بیش از یک سال با این رمان زندگی کردم تا سرانجام ترجمه نهایی شد.
دربازه زمانی که این رمان در آن شکل میگیرد، اندرسن در بستر بیماری است و به همینخاطر، فضای رمان قدری سنگین است. این مساله بر روحیه خود من خیلی اثر گذاشت و گاهی واقعا نمیتوانستم سر ترجمهاش بنشینم و مجبور بودم از آن فاصله بگیرم. ولی خلق فضایی که حین ارائه تصویری واقعبینانه از مرگ، تلاش حیرتانگیز، امید و ناامیدیهای مستمر این شخصیت فراموشنشدنی را ترسیم میکند، آن را به اثری منحصر به فرد بدل کرده است. فکر میکنم پس از مطالعه این کتاب نگاهمان به افسانههای خالقشان هم تغییر کند و اینبار با نگاه ژرفتری هریک از افسانههای هانس کریستین آندرسن را بخوانیم.
اندرسن در طول رمان، در بستر مرگ و درگیر رویا و توهم حاصل از مصرف مورفین برای کاهش دردهای فراوانش است. اینجاست که دالاگر در سفری اعجابانگیز واکاوی در زندگی نویسنده دانمارکی را آغاز میکند. با توجه به اینکه کتاب درباره زندگی شخصیتی حقیقی و در فضایی حقیقی است، دالاگر از چه ویژگیهایی برای روایت، شخصیتپردازی و فضاسازی داستانش بهره برده است؟
دالاگر با ظرافت، مهارت و استادی از عناصر داستاننویسی بهره برده است؛ برای مثال میتوانم به رفت و برگشتهای زمانی-به عنوان یکی از ارکان اصلی این اثر- اشاره کنم. اگرچه روایت این سفر در واپسین روزهای زندگی آندرسن آغاز میشود، و همین امر با حس اندوهی عمیق همراه است؛ دالاگر موفق شده فضایی را خلق کند که در آن به خوبی تجربههای خوب و بد، امیدواری در حین ناامیدی، کوشش بیوقفه در حین نداشتن چشماندازی روشن، و ایمان به کسب موفقیت در لایههای زیرپوستی داستان به تصویر کشیده شده است. به نظرم دالاگر با یک طرح داستانی منسجم و روشن، و اشراف به ابعاد مختلف زندگی اندرسن، این اثر داستانی را نوشته است؛ رمانی که باورپذیر است و بسیار اثرگذار، تصویرهای ماندگاری را در ذهن مخاطب به وجود میآورد و تا مدتها خواننده را درگیر خودش میکند. شخصیتهایی که بر روند زندگی اندرسن تأثیر داشتهاند- خواه اثری مثبت و سازنده و خواه اثری منفی- به شیوهای ملموس و باورپذیر و همهجانبه توصیف شدهاند که همین امر باعث میشود این افراد دیگر صرفاً در حد شخصیتهای داستانی باقی نمانند و حضورشان معنای دیگری پیدا کند.
اغلب مخاطبان آثار هانس کریستین اندرسن، کمتر اطلاعی از زندگی شخصی او دارند. دالاگر در این کتاب تا چه میزان به مخاطبان در شناخت اندرسن کمک میکند؟
ما در «آخرین سفر جوجهاردک زشت» با روند خلق برخی از افسانههای مطرح او آشنا میشویم که همین از ویژگیهای جذاب این رمان است. در این کتاب مخاطب به شناخت کاملاً تازهای از نویسندهای میرسد که پیش از این فقط با افسانههایش آشنا بود؛ و تصور میکنم همین موضوع موجب میشود نگاه خواننده به افسانههای اندرسن- بهخصوص آنهایی که در این رمان به آنها اشاره شده- تغییر کند و با بینش دیگری افسانهها را بخواند؛ که این اتفاق مثبتی است.
دالاگر سرگذشت خلق برخی از آثار اندرسن را با جزئیات داستانی روایت کرده؛ که این امر بدان سبب جالب است که ریشه و منشأ نهان در پس شکلگیری برخی از آثار اندرسن بهخوبی آشکار میشود و من فکر میکنم با توجه به ماندگاری جهانی و ارزش والای آثار اندرسن، این رمان حتی به برقراری ارتباط بسیار عمیقتر مخاطب با مجموعه افسانههای او کمک مؤثری کند.
استیگ دالاگر با اتکا به مغزی که حالا دیگر متوهم شده، داستانش را روایت میکند. نویسنده از چه فاکتورهایی برای جذابیت، خلاقیت و داستانپردازی رمان بهره برده است؟
درست است که مغز اندرسن متوهم شده، اما با توجه به سیر روایت داستانی که با رفت و برگشتهای زمانی مستمر همراه است، دالاگر با دقت و با جزئینگری عجیبی به زندگی آندرسن و خاطراتی که -با تمام تلخیها و شیرینیهایشان- اکنون مدام به ذهنش هجوم میآورند، میپردازد، که همین امر باعث شده ما با یک داستان ساده خطی ملالآور مواجه نشویم؛ ضمن اینکه اتفاقاً به خاطر همین ساختار روایی، آندرسن بخشهای برجسته و تعیینکننده زندگیاش را بهتر به یاد میآورد. همچنین دالاگر موفق شده ما را وارد ذهن و خصوصیترین افکار اندرسن کند تا تصویر روشنی از دنیای درونی، روحیه بسیار حساس و ایمان و اعتقادش داشته باشیم و در نهایت با ابعاد گوناگون زندگی این فرد در دوره زندگی پر فراز و نشیبش آشنا شویم.
آیا میتوان این رمان را علاوه بر آنکه اثری داستانی است، به عنوان رمانی در حوزه زندگینامه معرفی کرد؟
بله، منتقدان برجسته دنیا هم این اثر را در میان رمانهایی معرفی کردهاند که موفق شده ابعاد خاصی از زندگی آندرسن را به تصویر بکشد. در واقع بسیاری از منتقدان باور دارند که این رمان بهترین اثر داستانی است که تاکنون زندگی آندرسن را به صورت جامعی روایت کرده است. گویا پیش از این نویسندگان دیگری هم کوشیدهاند در قالبی زندگی آندرسن را شرح بدهند، اما به نظر میرسد که تاکنون، و طبق گفته بسیاری از منتقدان جدی، این اثر حق مطلب را درخصوص آندرسن به خوبی ادا کرده است و به زندگی وی پرداخته است.
دالاگر نویسنده و نمایشنامهنویس پرکاریست که چندین اثر از او در سطح بینالمللی ترجمه و یا روی صحنه رفته است. «آخرین سفر جوجه اردک زشت» تا چه میزان مورد توجه مخاطبان جهانی قرار گرفته و چه تاثیراتی داشته است؟
به نظر میرسد بسیاری از مخاطبان حرفهای ادبیات داستانی، و بهطور مشخص کسانی که از دوره کودکیشان خاطراتی از نویسنده دانمارکی و مطرح افسانههای جاودان جهانی دارند و به هر شکلی با این افسانهها مأنوس هستند، با شیفتگی و علاقه این اثر داستانی را مطالعه کنند؛ چون همیشه آشنایی با زندگی شخصی و خصوصیات افرادی که به هر طریق و بهانهای میشناسیم، جذاب است و البته این رمان هم به خوبی توانسته کنجکاویهای خوانندگان را در این مورد برطرف کند و حتی به بسیاری از سوالها و ابهاماتی که درباره چگونگی خلق آثار و زندگی نویسنده مطرح بود، با جزئیات پاسخ بدهد؛ و بدیهی است که وقتی این اتفاق به واسطه یک اثر داستانی رخ میدهد، اثرگذاری بهتری دارد و خواننده هم با علاقه بیشتری اثر پیش روی خود را میخواند و تحت تأثیر قرار میگیرد.
نظر شما