دبیر جایزه کتاب سال دفاع مقدس:
«هویت ملی» در ادبیات داستانی دفاع مقدس به سمت «هویت دینی» سوق داده شده است
دبیر جایزه کتاب سال دفاع مقدس گفت: هویت ملی در ادبیات دفاع مقدس در سه شاخص «هویت شیعی» و «هویت اماممحور» و «ولایتمحور» خودش را نشان داده است، یعنی در ادبیات داستانی دفاع مقدس، هویت ملی به سمت هویت دینی سوق داده شده و هویت دینی به سمت هویت شیعی حرکت میکند و از میان ابعاد مختلف هویت ملی، آنچه که در ادبیات داستانی دفاع مقدس تداوم فرهنگی پیدا کرده، بحث شیعهبودن است.
محمدقاسم فروغی، دبیر جایزه کتاب سال دفاع مقدس در ابتدای این مراسم با اشاره به سلسله جلساتی که تاکنون درباره «هویت ملی و انتشار آثار فاخر در حوزه دفاع مقدس» برگزار شده و قرار است پس از این نیز برگزار شود، گفت: این نشستها در راستای انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس برنامهریزی شده که از سوی بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس برگزار میشود و امیدواریم این نشستها به بررسی کارکردها و نقش ادبیات دفاع مقدس در شکلگیری هویت ملی و تبیین آن کمک کند و برای سیاستگذاران حوزه فرهنگی، نویسندگان، ناشران، منتقدان و کارشناسان مفید واقع شود.
وی با اشاره به بخشهای این نشست اظهار کرد: این نشست سه بخش دارد. در بخش اول، چکیده بحث ارائه میشود، بعد استدلالها را در مورد آن مسئله و نکتههایی که به آنها رسیدهایم بیان کرده و در پایان نتیجهگیری میکنیم. در رابطه با بخش اول برای رسیدن به تعریف توافقی از هویت ملی، جلسات تخصصی از سوی متخصصان این حوزه مورد نیاز است، تلقی و برداشتی که یک تفاهم و توافقی صورت بگیرد و در مورد آن صحبت کنیم. به نظر من هویت ملی شاخصههایی است که میتوانیم ملتی را با آن بنامیم و ملتی را با آن بشناسیم و تمایز آن ملت را با ملتهای دیگر برجسته کنیم.
لزوم بررسی هنر و ادبیات کشورها برای شناخت ملتها
فروغی عنوان کرد: در میان ابعاد مختلف هویت ملی، معمولاً ابعاد ششگانهای را در نظر میگیرند. مثلاً ابعاد سرزمینی یا جغرافیایی که مشهورترین بعد هویت ملی هست. ابعاد دیگر هم ابعاد اجتماعی، سیاسی، دینی و بالاخره فرهنگی است و صاحبنظران و کارشناسان میان ابعاد مختلف درباره هویت ملی صحبت میکنند ولی آنچه که مد نظر من هست، تغییراتی است که در سه دهه اخیر در دنیا اتفاق افتاده، بهخصوص در دو دهه گذشته و آن بحث تأثیر جهانیشدن و فناوریهای نو بر هویت ملی و جامعه جهانی است. درواقع هویت فرهنگی یعنی هویتی که تولید معنا میکند و معناها را برای ملتها میسازد؛ یعنی معنای مرگ، زندگی، خانه، خانواده و کاشانه را برای ملتها میسازد و هویت ملی به نوعی همان هویت فرهنگی است. کما اینکه مرحوم روحالامینی در یکی از آثار خود میگوید که «هویت ایرانی، همان هویت فرهنگ ایرانی است» و بهنظر من هم مهمترین بعد هویت ملی، هویت فرهنگی است، با این توافق اگر بحث را شروع کنیم، میتوانیم بگوییم فلسفه هویت ملی همان هویت فرهنگی است و در یک توسعه مفهومی میتوانیم هویت ملی را تحت هویت فرهنگی بررسی کنیم و اما در هویت فرهنگی آنچه که مؤلفهمحوری هست، بحث هنر و ادبیات است به خاطر همین در مطالعات فرهنگی طی سه، چهار دهه اخیر به خصوص میبینیم که برای شناخت ملتها عموماً به بررسی هنر و ادبیات آن کشور میپردازند.
دبیر جایزه کتاب سال دفاع مقدس افزود: «هویت ملی» در اینجا به نوعی مصداق و ملاک است و در هنر و ادبیات دیده میشود. نکته دیگر اینکه از نظر بنده ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات دفاع مقدس ما در سه شاخص خودش را نشان داده است، اولین زمینهای که میتوانیم در مورد ظهور هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس بررسی کنیم، «هویت شیعی» و «هویت اماممحور» و «ولایتمحور» است؛ یعنی در ادبیات داستانی دفاع مقدس ما هویت ملی به سمت هویت دینی سوق داده شده و هویت دینی به سمت هویت شیعی حرکت میکند و از میان ابعاد مختلف هویت ملی، آنچه که در ادبیات داستانی دفاع مقدس برجسته و بازنمایی شده و تداوم فرهنگی پیدا کرده است، بحث شیعهبودن است.
وی در ادامه به «هویت عاطفی بودن» و «هویت شاعرانگی ایرانیان» اشاره کرد و گفت: بحث، بحث شیعی، عارفانه، عاطفی یا شاعرانگی ایرانیان است. حال میخواهیم بدانیم به چه شکلی ادبیات داستانی دفاع مقدس، هویت ملی ما را در این سه بعد و زمینهای که بیان شد به نوعی هدایت میکند. در واقع میشود گفت که ظهور و بروز عاطفی هویت ایرانی ما در تفسیر مسائل سیاسی، خانوادگی، اجتماعی و مسائل تاریخی تبیین شده و ما به نوعی میتوانیم بگوییم که ماهیت جنگ ما را در دوران دفاع مقدس شکل میدهد و تفسیر میکند.
در ادامه این نشست، احمد شاکری، نویسنده و پژوهشگر و منتقد شناخته شده در عرصه ادبیات با بیان اینکه طرح این موضوع یک دایره موسع از موضوعات قابل بیان هست و زمان ما اندک، گفت: اولین نکتهای که میخواهم متذکر شوم، این است که منظور از عنوان «هویت ملی» چیست؟ نکتهای که وجود دارد این است که این مسئله از کجا آمده؟ بهنظر من این یک مسئله نیست و یک کلان موضوع است. تعریفی که ما از مسائل علمی داریم این است که روش علمی معین دارند و تا حد مقدور اینقدر خرد شدهاند و تفصیل پیدا کردهاند که بشود ادلهاش را جستجو کرد. موضوع اینجاست که جنس بحث هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس اینقدر موفق است که به تعبیری چیزی از مسائل باقی نمیماند، مگر اینکه در ذیل این عنوان قرار گرفته باشد. نکتهای که وجود دارد این است که این مسائل از کجا میآید؟ درواقع مسائل انتخابی نیستند، کشفی هستند و ما تعیین میکنیم که این مسئله ادبیات داستانی دفاع مقدس هست یا خیر؛ یعنی مبانی نظری در این باره داریم و بر اساس این مبانی نظری و بر اساس انتظارات این را کشف می کنیم.
وی با طرح سؤالی مبنی بر اینکه آیا در مورد ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس تا به حال پژوهش انجام ندادهایم؟ عنوان کرد: بهنظر میرسد الیماشاالله پژوهش انجام شده، نه اینکه در مورد هویت ملی لزوماً پژوهش انجام شده باشد. ولی وقتی شما در گستره هویت ملی مؤلفهها را در نظر بگیرید، میبینید مجموعهای از پژوهشهای دانشگاهی، غیر دانشگاهی، پرسشهایی که مطرح بوده، میزگردها و اختراعاتی که شده، شاید بشود گفت عموم اینها، بلکه همه اینها در ذیل هویت ملی است. ممکن است عنوان هویت ملی را نگرفتند، ولی همین را میخواستند تأمین بکنند، لذا این سؤال وجود دارد اصلاً طرح این مفهوم چقدر علمی است؟ آیا اساساً در طرح مسائل از کلیات به سمت جزئیات باید برویم؟ یا اینکه جزئیات را انجام دادهایم و میخواهیم فارغ از جرئیاتی که انجام شده، یک مفهوم کلی بیرون بیاوریم و در مورد آن صحبت کنیم؟
شاکری اظهار کرد: نکته دیگر که وجود دارد این است که آیا مبادی و مقدمات این مسئله اساساً تحقق پذیرفته یا خیر. مسئله یا موضوعی که در این جلسه مطرح میشود به شدت به سمت کلان موضوع سوق پیدا میکند، لذا به شدت مقدمات این مجهول نیاز به کار بینرشتهای سنگین دارد. ادبیات داستانی یک هندسه معرفتی است. تقلیلی که خیلی از پژوهشگران را به بیراهه برده است، این است که تصور میکنند، ادبیات داستانی یعنی تولید خلاق، در حالیکه داستان خودش که محقق نمیشود، پس چه چیزی به داستان هویت میدهد؟ خود داستان هویتش را از پژوهش و نقد میگیرد. داستانی که مبانیاش در فضای دانشگاه تأیید و تفسیر نشود، هویت پیدا نکرده است. یکی از دلایلی که ادبیات داستانی ما فاقد هویت دقیق و کامل ملی است، این است که تئوریپردازی نشده و یکی از دلایلی که این ادبیات در جهان و غرب جاافتاده و صاحب مکتب است، این است که تئوریپردازی میشود. متأسفانه جریان نقد به معنای واقعی کلمه نداریم. چگونه ادبیات میتواند هویت داشته باشد؟ این نکته مهمی است پس ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات، اولاً در تولید نیست، ثانیاً ادبیات، این هویت را از چیز دیگری میگیرد؟
ادبیات داستانی صدها کتاب، نمونه و مصداق در کرانههای هندسه معرفتی است
وی بیان کرد: ادبیات داستانی صدها کتاب، نمونه و مصداق کنش در کرانههای هندسه معرفتی است. هویت نیز دال بر چیستی و چگونگی است و مراتبی هم دارد. اسلام در هویت فردی، هویت جمعی و هویت ملی محقق میشود. متعلقهای متعددی برای هویت برشمرده شده است. کسانی که در بحث هویتشناسی اندیشه کردهاند، این کرانههای متعدد را میتوانند بررسی کنند و آنچه مطرح میکنند این است که هویت ملی، فراتر از هویت فردی و جمعی است. حتی میتوانیم بگوییم هویت ملی، فراتر از هویت ایرانی، زبانی و غیره است و این خودش قابل بحث است. حال سؤال این است که آیا قرار است ادبیات، هویت ملی را نشان دهد یا خیر؟ همچنین موضوع ادبیات چیست؟ ادبیات موضوع شخص و فرد است و هر چیزی که در ارتباط با آن است جزء هویت فردی اوست و داستان به صورت اولی و به صورت ذاتی اتفاقاً این هویت فردی را منتقل میکند، چون موضوعش فرد است. در ادامه این سؤال به ذهن متبادر میشود که اصلاً داستان هویت چه چیزی را در چه سطحی نشان میدهد؟ پاسخ این است که ادبیاتی که مخاطب ملی ندارد، نمیتواند هویت ملی ایجاد کند. ادبیاتی که معرفی نمیشود تا مخاطب همگانی داشته باشد، نمیتواند ظهوری در هویت ملی داشته باشد، حتی اگر هویت ملی را نمایش دهد.
منتقد عرصه ادبیات افزود: اگر حوزه روایتگری دفاع مقدس را گسترش دهیم، علیالقاعده در بستر و زمینه کار هم موفق خواهیم شد و مصادیق پیچیدهتر خواهیم داشت و در این زمینهها باید وارد بحث شویم. وقتی میگوییم ادبیات داستانی دفاع مقدس، مرادمان مشخص است؛ یعنی با رمان، داستان بلند، داستان کوتاه و احیاناً قالبهای دیگر داستانی کار داریم. اگر بخواهیم از ادبیات دفاع مقدس بگوییم، شاخههای ادبی وارد میشوند. مثلاً خاطرهنگاشتهها، زندگینامهها و شاخههای دیگر مستندنگاری هم وارد میشوند و در مرحله بالاتر در زمینه هنر دفاع مقدس، سینما و فیلم دفاع مقدس، فیلمهای مستند و داستانی وارد خواهند شد. باید به این جوانب توجه داشت و آنها را در نظر گرفت. به تعبیری الان مراتبی و درجاتی از هویت ملی در دفاع مقدس ساخته شده و مؤلفههایی از آن هویت را در جوامع داریم و میتوانیم بگوییم عوامل متعددی در شکلگیری و بازتاب یا توسعه این هویت و تثبیت مؤلفههای آن در جامعه ما وجود دارد، اما این عوامل بسیار متنوع هستند، یعنی نمیتوانیم مصادره به مطلوب کنیم، تنها میتوانیم دایره بحث را باز کنیم که باز چیزی را حل نمیکند.
ادبیات داستانی دفاع مقدس تحت تأثیر هویت ملی است
وی عنوان کرد: هویت ملی یک امر چارچوببندی شده و و منضبط است و حتماً ضدی دارد. نکتهای که وجود دارد این است که اگر در تاریخ سیر کنیم، میبینیم مؤلفههای تشکیلدهنده هویت ملی در ادوار مختلف تغییر میکنند. درواقع وقتی ما از ادبیات داستانی دفاع مقدس یاد میکنیم، خود این یک سیر زمانی داشته و خودش هم تحت تأثیر هویت ملی است. اگر به اصطلاحشناسی که در این زمینه صورت گرفته نگاه کنید، متوجه میشوید که در اوایل عنوان «جنگ» مطرح بود، دفاع مقدس مطرح نبود، بعدها ساخته شد و همینطور پیش رفت تا به ادبیات پایداری رسید؛ یعنی این اصطلاح گزینیها مهم است که مادر چه ساحتی ذیل چه عنوانی موضوع را تعریف میکنیم.
شاکری تصریح کرد: هنوز ادبیات داستانی ما به لحاظ فنی و به لحاظ تعریف تئوریک، واجد هویت ملی نشده است. یعنی ادبیات داستانی ما به شدت جنبه ترجمهای دارد و هنوز نظریهپردازی و تبیین تئوریک نشده، لذا این نکته مهم است که وقتی در مورد زمینه و ظرف داریم به موضوع نگاه میکنیم و انتظار داریم هویت ملی در آن انعکاس پیدا کند، باید راجع به خود آن ظرف که یک عنصر هویتساز است، ببینیم تعلق به هویت ملی ما دارد یا خیر؛ یعنی از صد و اندی سال پیش که ادبیات داستانی به کشور ما وارد شد، آیا آن بایستهها و مؤلفهها که در ادبیات و هویت ماست در ساختار، بطن و قالبهای آن نفوذ پیدا کرده و ابزار مناسبی برای بازتاب هویت ملی ما شد یا خیر؟ پس ما باید متوجه باشیم که علیالقاعده توجه به یک گونه انحصار در نتیجهگیری را موجب نشود.
نظر شما