1. محمدسرور رجایی را بارها در حسینیه هنر دیده بودم و با هم احوالپرسی کرده بودیم. میدانستم که کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را تدوین کرده است. از زمانی که در حوزه هنری مسئولیت گرفتم، به دلایل نیاز کاری چند باری کتاب را تورق کردم، اما فرصت نشد بادقت کامل بخوانم. فوت ایشان باعث شد با دقت بیشتری کتاب را بخوانم و حسرت فراوان خوردم که چرا قبلا این کتاب را نخواندم.
2. فصل اول کتاب با عنوان «خون شریکی» شروع شده است که یک گزارش تاریخی درباره مواجهه افغانستان با کمونیسم، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. در فصل دوم هم خاطرات رزمندگان و مجاهدان آمده است. هرچند زیرتیتر کتاب «خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس» است، اما در انتهای فصل اول خاطرات شهید احمدرضا سعیدی از شهدای ایرانی جهاد افغانستان است؛ خاطراتی که نشان دهنده پیوند روحیه مقاومت بین مردم ایران و افغانستان است.
3. کتاب دیگر محمدسرور رجایی، «مأموریت خدا» نام دارد که در بخشی از مقدمه اثرش چنین نوشته است: «این کتاب نام این کتاب را نه منِ نگارنده، که خود شهید انتخاب کرده است. در وصیت نامۀ خود نوشته است: «… مأموریتی که نامش را مأموریت خدا می گذارم.» این کتاب حاصل سالها پژوهش است. حاصل سال های بسیار و پر از خاطرههای تلخ و شیرینی که شیرینیهایش برایم بیشتر از تلخیهایش بوده و هست.
از برکت این کتاب، وقتی به دنبال کودکی های احمدرضا به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) رفتم، با شهدای بسیاری آشنا شدم. از همان جا پابهپای خاطرات احمدرضا راه افتادم و از مرز گذشتم. به زادگاهم کابل رفتم. راهی درهها و کوه ها شدم تا زائر مزارش باشم. این کتاب ما را به افغانستان میبرد. مجاهدانی را معرفی میکند که با تفنگهای قدیمی، هواپیماها و تانکهای پیشرفتۀ اتحاد جماهیر شوروی را از کار انداختند.
روزهایی را به یادمان میآورد که مجاهدین شیعه و سنی در کنار هم در برابر دشمنان مشترک مبارزه کردند. مهمتر از همه، در این کتاب میخوانیم که احمدرضا سعیدی چه کسی بود، چگونه به افغانستان رفت، چگونه شهید شد و مزارش کجاست.
این کتاب هم تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران است و هم تاریخ شفاهی جهاد مردم افغانستان؛ البته با محوریت شهادت جوانی 18ساله به نام احمدرضا سعیدی، متولد تهران که چهل سال پیش، در بهسود افغانستان به شهادت رسید و زندۀ جاوید شد.
4. کتاب دیگر محمدسرور رجایی «در آغوش قلبها» است که نمونه کوچکی از عمق علاقه آزادگان جهان به امام خمینی (ره) است؛ کتابی که در آن خاطراتی از خادم تا سربازان او در افغانستان گردآوری شده است و شامل 34 قطعه از خاطرات فرهنگیان و فعالان ادبی و فرهنگی افغانستان و 55 قطعه سروده از شاعران این کشور است. سرودهها در قالبهای مختلف غزل، مثنوی، نیمایی و ... به نظم در آمده که همگی بیانگر ارادت شاعران به امام (ره) است. همچنین مجموعهای از تصاویر مربوط به برگزاری جلسات رحلت امام (ره) در روستاها و شهرهای افغانستان از دیگر موضوعات پرداخته شده در این کتاب است.
5. آثار محمدسرور رجایی ظاهرا کتاب تاریخ شفاهی است اما به نظر من محصولات راهبردی برای مسائل مرتبط با روابط بین مردم ایران و افغانستان است. وقتی این کتاب را با دقت بررسی کردم تازه به عمق نگاه راهبردی محمد سرور رجایی پی بردم. از این منظر کمتر به ابعاد شخصیتی این هنرمند نگاه شده است. هنرمندی که سالها وقت خود را برای تولید یک محصول راهبردی صرف کرده باشد.
6. وظیفه اصلی مدیریت هنری همین است که این توانمندیها را کشف کند و برای رشد و ارتقای آن تلاش کند. اصلی ترین روش هم برای این رشد و ارتقا، برنامه ریزی مشترک با اینگونه هنرمندان برای تولید محصولات هنری و ادبی راهبردی است. شناختن محمدسرور رجاییها در عرصه هنر و ادب بسیار سخت است اما شدنی است. حمایت و فراهم کردن زیرساختهای لازم برای تولیدات هنری ماندگار تنها با شناختن اینگونه هنرمندان میسر میشود.
«گلهای باغ کابل» (مجموعه شعر کودکان) و «در آغوش قلبها» (مجموعه شعر و خاطره)، «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس، «ماموریت خدا» هفت روایت از احمدرضا سعیدی شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان، کتاب «در آغوش قلبها» اشعار و خاطرات مردم افغانستان از امام خمینی و مجله «باغ» ویژه کودکان افغانستانی آثار منتشرشده از رجایی است. همچنین کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسوی گردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که به دست عوامل داعش ترور شد، دیگر محصول تلاشهای محمدسرور رجایی است که به زودی منتشر خواهد شد.
نظر شما