بچههایی که امیر دلیر فومنی شاد با آنها در ارتباط بوده، آسیبها و دردهایی داشته و دارند که بیگمان کتاب، نمیتواند اولویت اول آنها در زندگی باشد؛ مسئلهای که احتمالا طبیعی به نظر میرسد. انسان پس از برآورده شدن نیازهای اساسی به دنبال نیازهای دیگر مثل ارتقای سطح آگاهی و فرهنگی خود میرود.
مرکز حمایتی- آموزشی «کودک و خانواده» فعالیت خود را تحت نظارت سازمان بهزیستی استان گیلان و با حمایتهای مردمی شروع کرده است و کودکانی را تحت پوشش و حمایت دارد که دغدغههایی مهمتر و اساسیتر از خواندن کتاب دارند و همین امر ورود آنها به حوزه کتاب را سختتر و البته ارزشمندتر میکند.
به گفته این تسهیلگر منتخب، فضایی که در میان بچههای مرکز وجود داشت، بیشتر نشان از علاقمندی آنها به مقوله بازی بود. درواقع بازی برای آنها یک نردبان بود برای گذر از رنجها و کودکیکردن. بسیاری از بچههای مرکز علیرغم قرارگرفتن در ذیل میانگین سطح زندگی کشوری، باز هم به موضوع بازی اشتیاق فراوانی نشان میدادند و همین امر باعث شد که به نحوی از ظرفیت بازی برای کمک به کودکان کار استفاده کرد و با ظرافت خاصی که به ورطه اجبار کشیده نشوند؛ در کنار بازی، آنها را با امر مطالعه آشنا کرد؛ آشنایی که به تدریج اتفاق افتاد.
بازی، دریچهای برای ورود به دنیای کتاب
این تسهیلگر حوزه کتاب و کتابخوانی از طریق ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان و همچنین از طریق دوستان کتاببازی که در کتابخانه عمومی سیار استان، به خصوص کتابخانه سیار قاصدک، فعالیت داشتند، با جشنواره باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان آشنا شد و امسال سومین سالی بود که آنها با نام «بچههای کتاب» در جام باشگاههای کتابخوانی شرکت کردند که با توجه به همهگیری بیماری کرونا، با رعایت مسائل بهداشتی و همچنین با خلاقیت، کوششهای قابل توجهی در این مورد داشتند. از سوی دیگر، تجربه این بچهها به دلیل دشواریهای زندگی، تا پیش از این با کتابخوانی به شکل پیوسته و نظاممند، اندک بود و این مسئله، کار را سختتر میکرد.
فومنی شاد در پاسخ به این سوال که کرونا چه تاثیری بر روند کاری آنها در باشگاهها کتابخوانی گذاشته است و جلسات را به چه شکلی برگزار میکنند؟، اینگونه پاسخ میدهد: حفظ سلامت کودکان مهمترین نکتهای بود که باید در اداره جلسات لحاظ میشد. با توجه به اینکه طبق نظر کارشناسان امروزی، هدف کرونا افرادی است که از سیستم ایمنی پایینتری برخوردارند - و این میتوانست خانوادههای طبقات آسیبپذیر اجتماعی را با توجه به سبک زندگی و رژیم غذایی نامناسب، بیشتر مورد حمله قرار دهد - در نتیجه سعی کردیم که نگرشهای خودمان را تغییر دهیم.
وی در توضیح بیشتر این مسئله عنوان میکند: اگر تا دیروز یکی از دریچههای همدلیمان، ارتباط نزدیک و چهره به چهره بود، باید برای گذر از این بازه تاریخی حساس، تمهید دیگری میاندیشیدیم. این بود که اقدامات تقریبا خلاقانهای را پیاده کردیم؛ یکی اینکه در جلساتی که در فضای باز، تمرین فوتبال داشتیم، پیش از آن جلسه، کتابخوانی ما برگزار میشد. بچهها در این جلسات که با بازی همراه بود، انرژی دوچندان داشتند. این باعث میشد کیفیت توجه و مشارکتشان در بحث کتابخوانی هم افزایش پیدا کند. رسیدن به بازی از خوان کتاب میگذشت؛ آن هم بدون سَمبَلکاری.
باشگاه کتابخوانی «بچههای کتاب» متشکل از افراد گروه سنی 10 تا 18 ساله است که البته بچههایی خارج از ثبت نام اولیه در باشگاه نیز، در جلسات آنها حضور پیدا میکرد؛ اما، بیشترین بازه سنی بین کودکان 10 تا 14 سال است و به گفته این تسهیلگر، برای تهیه کتابها از ظرفیت مشارکتهای مردمی و همچنین تخفیف برخی کتابفروشیها استفاده میکردند. به علاوه اینکه خود کتابخانه عمومی سیار در شهر رشت به دلیل ارتباطی که با مرکز داشت، کتابهایی را در اختیار باشگاه قرار میداد که در مجموع میتوانست حمایت خوبی برای تیم باشد.
این مددکار اجتماعی که با کودکان کار ارتباط نزدیکی دارد، معتقد است: فرهنگ یک واژه کلی است که میتواند بسیاری از هنجارهای زندگی را در بر بگیرد و ما طی سالهای اخیر یا نتوانستیم یا نشد که به مقوله فرهنگ، آنطور که شایسته است و ضرورت دارد، توجه کنیم. این را میشود در بودجههای فرهنگی و به ویژه کتابخوانی، مشاهده کرد. شاید این تفکر رایج که میگویند «کسی که به دنبال کتابخوانی است دل سیری دارد»، بیراه نیست! حاصل کتابخوانی در کشور باید منتج به دانایی باشد و از دانایی و آگاهی، رفاه و آرامش زاییده شود. اگر این خطِ سیر اتفاق نیفتد و کودکان و نوجوانان ما ببینند که کتابخوانهای ما به قول معروف هشتشان گرو نُهشان است و دستاوردی غیر از تنهایی و پس افتادن از سودای زندگی ندارند، میروند در جستجوی پاداشهای آنی زندگی.
مطالبهگری، درس بزرگ باشگاه کتابخوانی برای کودکان کار
به گفته دلیر فومنی شاد، یکی از کارهایی که آنها در باشگاه کتابخوانی انجام دادند، آشنایی بچهها با حقوق خودشان است. کودکی که آشنا به حقوق خودش باشد، میتواند آن را مطالبه کند و مطالبهگری باید از کودکی به فرد آموخته شود. این تجربه کشورهای موفق دنیاست که اجازه میدهند کودک نسبت به حقوقی که دارد مابهازاء خارجی آن را، مورد کالبدشکافی قرار دهد و دادخواست کند. این دادخواست میتواند از خانواده و مدرسه آغاز شود و به جامعه بینجامد. چنین کودکانی آینده جامعه را میسازند.
فومنی شاد ادامه میدهد: کتابهایی را که در جلسات دنبال کردیم، حتی خارج از چهارچوب از پیش تعیین شده و به صورت کاربردی بود. اینکه کودک بداند بازی و تحصیل حق اوست و بسیاری از دانستنیهای دیگر - که در نهادهای آموزشی و جامعه مورد توجه قرار نمیگیرد و آموزش داده نمیشود. ما تمام تلاشمان را کردیم تا با مقوله کتاب و کتابخوانی، نگرش و دید تازه و متفاوتی به کودکان و نوجوانان انتقال دهیم.
در ادامه از این تسهیلگر کتابخوانی، درباره ادامه فعالیت باشگاه کتابخوانی «بچههای کتاب» پرسیدیم که میگوید: ما هرگز به برگزیده شدن فکر نکرده بودیم. یعنی فعالیتهای کتابخوانی خودمان را منوط به بُرد و باخت نکرده بودیم. ما به دنبال لذتِ آگاهی، مشارکت و افزایش همدلی بودیم. این شاخصها را هدف قرار داده بودیم و برایمان شعار نبود. در کنار این جستارها آرامش خاطر، تمرکز، افزایش دامنه لغات، دوری از استرس و خیلی منافع دیگر هم ایجاد میشد و بچهها سیر صعودی ارتقای خودشان را درک میکردند که البته این درک ارتقاء و اندازهگیری آن برای بعضی از نهادهای متولی فرهنگسازی، قابل احصاء و مورد تقدیر نیست.
هدف این باشگاه کتابخوانی برای آینده، ایجاد اشتیاقی بیشتر به مطالعه کتاب در بین کودکان کار است. این اشتیاق با مهجوری بسیاری از نهادهای فرهنگی و اجتماعی دیگر در تضاد است و نباید در این مسیر تنها بود. به نظر این تسهیلگر، نهاد خانواده در مهجوریت با کتاب است چراکه بیشتر با مسایل معیشتی درگیر است و پایههای فرهنگی لازم در این زمینه میان خانوادهها چیده نشده است. همچنین دیگر نهادهای متولی امر مثل مدارس نیز نقش کمرنگی در این مسیر دارند.
امیر دلیر شاد فومنی اشاره میکند: حالا که در این دوره از باشگاههای کتابخوانی توانستیم رد پایی از خودمان را به اصحاب فرهنگ استان و کشور نشان دهیم، بسیار خوشحالیم و انرژی بیشتری داریم. البته در رسانهها دیدم که کسانی در استانهای دیگر در همین باشگاههای کتابخوانی مدارجی را به مراتب کمتر از کودکان کار ما و باشگاه «بچههای کتاب» طی کردند و مورد توجه و تقدیر متولیان امر قرار گرفتند، اما تمرین میکنیم که موانع و بیتوجهیها باعث بیانگیزگیمان نشود و در این راه تابآوری بیشتری داشته باشیم.
وی در پایان از همکارانش در طی کردن این راه دشوار سپاسگزاری میکند: باید از همکاران خوبم در مرکز حمایتی - آموزشی «کودک و خانواده» شهر رشت، آقای مصلح فتاحپور، مددکار متعهد و نیز خانم شفیعی، روانشناس محترم، قدردانی فراوان بکنم که اگر همکاری و حمایت بیدریغ این عزیزان نبود، نمیتوانستیم با کیفیت بهتری نسبت به دورههای گذشته در جام باشگاههای کتابخوانی حضور پیدا کنیم.
نظر شما