علیاصغر سعدآبادی، ظرفیت استارتاپها در ایجاد تحول در صنعت نشر را با توجه نقش سازنده آنها در دو صنعت نفت و فولاد بسیار بالا ارزیابی میکند و معتقد است، یکی از دلایل بیتوجهی به نقش استارتآپها در نشر، غفلت از ظرفیتهای درآمدزایی بازار کتاب است.
سعدآبادی که عضو افتخاری مرکز نوآوری اجتماعی استنفورد، پژوهشگر نوآوری اجتماعی در پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی نیز است، در ایبنا از شکلگیری رویداد تخصصی «کتاب و کودک» که با هدف افزایش سرانه مطالعه گروه سنی کودک در ایران تدوین شده، گفت. او یکی از دلایل بیتوجهی به استارتآپها بهعنوان را غفلت از ظرفیتهای درآمدزایی و بازار این حوزه ارزیابی میکند و تاکید دارد «استارتآپها از ظرفیت بالایی برای ایجاد تحول در صنعت نشر برخوردارند.»
نخستین رویداد تخصصی «کتاب و کودک» در مرکز نوآوری علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی برچه اساس شکل گرفت؟
ایده اصلی، از نتایج یک پایاننامه مقطع کارشناسیارشد شکل گرفت؛ براساس این پژوهش علمی، با جامعه آماری 350 نفری مشخص شد، سرانه مطالعه کودک در ایران، حدود 30 ثانیه است. درحالیکه این میزان مطالعه کودک یا برای کودک، در تایلند حداقل 50 و در ترکیه حداقل 20 برابر ایران به ثبت رسیده است. بنابراین با هدف افزایش سرانه کتابخوانی کودک ایرانی، البته با تاکید بر رویکردی نو، فراخوان ارائه ایدههای استارتآپی در قالب رویداد تخصصی «کتاب و کودک» منتشر و 78 طرح نوآورانه دریافت شد. ایدهها، براساس معیارهایی مانند موضوع، مهارت و توانایی اعضای تیم برای عملیاتی کردن ایده، قابلیت ایده برای جذب سرمایه بررسی شدند. در نهایت 24 تیم برای راهیابی به مرحله شتابدهی انتخاب و در این مرحله ۱۴ تیم برای ورود به مرحله سوم برگزیده شدند و در نهایت ۶ تیم به مرحله نهایی رسیدند.
یکی از معیارهای مهم در بررسی طرحهای استارتآپی، ظرفیت طرح پیشنهادی برای حل مساله است؛ بهعبارت دیگر ایده باید، توانایی حل مساله مبتلابه یک جامعه بزرگ را داشته باشد یا خسارتهای سنگین ناشی مساله که لزوما در حد وسیع گریبانگیر نیست را از بین ببرد. بهطور خلاصه، ایده نوآورانه استارتآپها، کدام مشکل پُراهمیت را حل میکند؟
شاخصهای بررسی طرحهای نوآورانه که اشاره کردید، به معنای ضرورت اشراف طراحان ایدههای استارتآپی به حوزه نشر است. برای تحقق هدف رویداد تخصصی «کتاب و کودک»، صاحبان ایده چقدر به حوزه نشر و چالشهای کتاب کودک و مساله کتابخوانی این گروه سنی اشراف دارند؟
اشراف به مساله برای به نتیجه رسیدن اهداف، نکته بسیار مهمی است؛ بنابراین علاوهبر انتشار فراخوان عام، برای جلب مشارکت مادی و معنوی نهادهای فعال در عرصه کتاب کودک، ازجمله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برخی ناشران خصوصی و حتی صداوسیما، دانشکده علومتربیتی و دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی فراخوان منتشر کردیم. نهادهای دخیل در حوزه کتاب کودک، بیش از کمکهای مادی، با ارائه مشکلات خود از رویداد تخصصی «کتاب و کودک» حمایت معنوی کردند. این نوع کمکخواهی در دنیای استارتآپها به معنای شناسایی مساله، دستهبندی آنها و در نهایت تعریف راهحل ازسوی ایدهپردازان است. این فرآیند براساس اهداف رویداد تخصصی «کتاب و کودک» در تعامل با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان طی شد؛ بنابراین برخی ایدهها براساس حل مسائل واقعی سازمانها شکل گرفت.
درباره شناسایی و دستهبندی مسائل بیشتر توضیح دهید.
بهطور کلی، در حوزه کتاب کودک، دو مشکل شامل «محتوا» و «تجاریسازی» به معنای صرف هزینه مادی و یا معنوی وجود دارد. مشکل نخست، دارای دو زیرمجموعه «فرم» و «متن» و مشکل دوم نیز شامل «فرم» و «نوآوری» است. برای حل مشکل محتوا دو راهحل وجود دارد؛ یکی از راهها تولید محتوای جدید براساس ذائقه کودک امروزی و دیگری، ضرورت تغییراتی در قصههای قدیمی مثل «کدو قلقلهزن» است. براساس همین ضرورتها، یکی از استارتآپها، دستگاه نمایش تصاویر داستانهای الکترونیکی از گوشی همراه طراحی کرده است. این گجت به پشت تلفن همراه نصب و هنگام مطالعه قصه، علاوهبر روایت صوتی، تصاویر آن روی دیوار نمایش داده میشود. در مرحله تجاریسازی تلاش میشود، بهترین راههای عرضه کالاهای خلقشده شناسایی شود. بهعنوان مثال طراحی نرمافزار جستجوی مرتبط با موضوع «کتاب کودک» و یا «خواندن برای کودک» براساس هوش مصنوعی، از دیگر ایدههای رویداد تخصصی «کتاب و کودک» است؛ بهعبارت دیگر این نرمافزار، از بین بیشترین جستجوها در فضای مجازی، محتواهای مرتبط با مطالعه و خواندن برای کودک را برای خانوادهها ارسال میکند. ایده دیگر استارتآپی رویداد تخصصی «کتاب و کودک» تولید یا خلق مشارکتی کتاب براساس کنار هم قرار دادن امکانات مالی و مهارتها است.
با توجه به ایدههایی که مطرح کردید، ایدههای استارتآپی در حوزه کتاب، چطور بر افزایش سرانه مطالعه تاثیرگذارند؟ و آیا ظرفیت تسریع اثربخشی برنامههای ترویج کتابخوانی که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان نهاد متولی درامر کتاب را دارند؟
یادآوری میکنم، فلسفه وجود استارتآپها، حداکثر کردن سرمایه است؛ البته این موضوع موجب جبههگیری برخی صاحبنظران علوم انسانی میشود چراکه تاکید دارند، از بسیاری حوزههای علوم انسانی، نمیتوان درآمدزایی کرد؛ درحالیکه عکس این دیدگاه در نتیجه ورود استارتآپها به حوزه علوم انسانی وجود دارد. فعالان استارتآپها با توجه به اینکه بعد از ورود به هر عرصه، مجبور به خلق ثروت هستند، تلاش میکنند بهاصطلاح بازی را طوری بچینند که فعالیتشان، دنبالهدار، پایدار و اثربخش باشد.
میدانیم برنامه و رویدادهای کوچک بزرگ دولتی در حوزه کتاب و کتاب خوانی با هدف تقویت بازار کتاب و در نهایت افزایش سرانه مطالعه، سالهاست که در سراسر کشور برگزار میشود. آیا میتوان برای استارتآپها در ایجاد انگیزه، ذوق و توجه به کتاب نقشی قائل شد و بهعنوان یک ماموریت برای فعالان این عرصه تعریف کرد و امیدوار بود با ایدههای نو استارتآپها، میزان توجه به کتابخوانی و در نهایت سرانه مطالعه افزایش پیدا کند؟
باید توجه داشته باشیم، هدف طراحان ایدههای نو که پیشتر چند نمونه از آنها را مثال زدم، درآمدزایی است نه ایجاد ذوق برای کتابخوانی؛ با این وجود بعد از به نتیجه رسیدن ایدهها، تشویق به کتابخوانی نیز شکل میگیرد، چراکه یکی از مسیرهای تجاریسازی و خلق بازار، ایجاد ذوق در مشتری بالقوه است؛ بهعبارت دیگر تشویق به خرید، ترویج و فرهنگسازی، در ذات تجاریسازی محصول وجود دارد.
اگر با ارفاق از حرفه نشر در ایران، بهعنوان «صنعت نشر» یاد کنیم بلافاصله باید بگوییم صنعتی که مدرن نشده و سنتی باقی مانده است. مقاومت قابل توجه بسیاری از فعالان این عرصه در بهرهمندی از ابزارهای نوین، حتی رایانه یا استفاده نکردن از ظرفیتهای فضای مجازی، مصادیقی روشن از سنتی ماندن این صنعت در ایران است. سنتی ماندن صنعت نشر در ایران، گویا در تعریف فعالان این حوزه از نشر کتاب، ریشه دارد. مقدس و فرهنگی دانستن حرفه نشر که به معنای پرهیز از نگاه درآمدزایی است، مانع از رشد و حرفهای شدن صنعت نشر ایران شده است. استارتآپها در تغییر این نگاه موثر هستند؟
در ایران از ظرفیتهای درآمدزایی نشر کتاب غافلیم، درحالیکه بنگاههای بینالمللی نشر با فناوریهای نوین و اجرای ایدههای جذاب، بهشدت رشد کردهاند؛ بهعنوان مثال دانشجویان باتوجه به فناوریهای نوین تولید کتابهای درسی، قادرند با مولف کتاب که بهعنوان مثال استادتمام دانشگاه هاروارد است، در تعامل باشند. همانطور که گفتم، در ایران از ظرفیتهای درآمدزایی نشر کتاب غافلیم، چراکه بازار آن را درک نمیکنیم.
استارتآپها از ظرفیت بالایی برای ایجاد تحول در صنعت نشر برخوردارند؛ چراکه این نقش پیشتر در حوزه صنعت نفت و یا فولاد و حتی صنایع نرم به نتیجه رسیده است. ایدههای استارتآپی با ویژگیهایی مانند جوانی، پرشوری، پایداری و اقتصادی، مشابه رودخانه خروشان عمل میکند؛ بنابراین با ورودشان به عرصه نشر با توجه به اینکه هدفشان درآمدزایی است، توانایی ایجاد تغییر و تحولات بسیاری دارند؛ بهویژه اینکه در این عرصه شکافهای قابل توجهی وجود دارد.
برای ایجاد پیوند بین فعالان عرصه نشر و استارتآپها چه نقشی برای دولت قائل هستید؟
دولت را فقط و فقط، یک سیاستگذار میدانم.
نظر شما