در مفاهیم بلند و استوار خان منصور و همدم غار او، شاكه، قلمرویی از اندرزگویی اخلاقی همراه با اطلاعات تاریخی - جغرافیایی مییابیم. امروزه با قوی شدن فرهنگ قومی و بازگشت به معیارهای سنتی، علاقه به ادبیات قومی در بین جوانان بسیار چشمگیر است. به هر روی، آشنایی با اشعار این شاعران با غنای درونی و مفاهیم وزین خویش میتوانند مرهمی بر دردهای بیدرمان نسل جدا مانده از نیاكان خود باشد.
وظیفه ما به عنوان كسانی كه در وادی ادبیات قدم گذاشته و طی طریق میكنیم، شناختن و شناساندن ادبیات و در محدودهای كوچكتر شعر ناب است، حال این شعر به زبان كُردی یا هر زبان دیگری باشد. در كنار ادبیات كهن فارسی، ادب كُردی و شعر کُردی نیز جایگاهی بسیار ارزشمند دارد كه پرداختن بدان ضرورتی انكار ناپذیر است.
آنچه ما را بر آن داشت تا تحقیق و پژوهش خویش را در موضوع «دیوان شاكه و خانمنصور» انتخاب کنیم، احیای ادبیات كُردی به ویژه ادبیات كُردی، گویش كلهری بود و نیز معتقدیم كه مضامین بكر و تعابیر و تصاویر در این دیوان میتواند به عنوان میراثی از ادب كُردی برای نسلهای متمادی باقی بماند، معرفی و شناختن این شاعران بیبدیل در ادب كردی به هم وطنان، از دیگر اهداف این کتاب بود. نیز شرح و تحلیل بسیاری از واژگان سخت و تركیبات و مضامین ناشناخته و مهجور كه امروزه كاربردی در گویش کلهری ندارند و تقریباً به تاریخ پیوستهاند از اهداف مورد نظر بوده است، در بحث تاریخ و ازمنهی تاریخ منطقه نیز زوایای پنهانی از تاریخ كرد و خصوصاً تاریخ ایل كلهر و ایوان و معرفی این شهر باستانی (آریوحان) كه بیشک از مهمترین مطالب این رساله میباشد، مورد نظر بوده است.
معرفی شاكه و خانمنصور به عنوان دو فرزانه ادب كردی كلهری و جایگاه خانمنصور هم در مقام شاعری و هم در مقام یك حاكم و سردار و به قول استاد «کلیمالله توحدی» اهل سیف و قلم، میتواند حائز اهمیت باشد. این چاپ میتواند جهت روشن شدن بسیاری از مطالب تاریخی و ادبی مورد استفاده قرار گیرد همچنین از جنبه زبانشناسی مورد توجه و قابل اعتنا میباشد و میتواند از طریق اشعار نغز و ناب، پیوندهای قومی را بیشتر تقویت نماید و راهنمای رسمالخط كُردی كلهری آن میتواند به هر كرد زبانی چگونه خواندن و نوشتن را بیاموزد و انتقال مضامین و صناعات ادبی این دیوان به زبان فارسی نمایانگر پر باری ادب کردی است. چاپ حاضر مجموعهای است برای آشنایی علاقهمندان از هر گروه و در هر سنی با اشعار كردی كلهری، با شرح و تفسیر ابیات به زبان فارسی و یادآوری ظرایف آنها به نوعی كه بتواند انگیزهی مطالعه و تتّبع بیشتر را در این زمینه فراهم آورد و سبب انس بیشتر با این دیوان شود.
در این چاپ مبنای كار، به روش تقسیمبندی و بررسی تک تک ابیات از سه جنبه واژەشناختی، معنیشناختی و زیباشناختی است. در قسمت واژەشناختی به معنای فارسی واژگان كردی و حتیالمقدور به آوردن ریشهی باستانی واژەها به شیوهی لاتیننگاری پرداخته و در قسمت معنی سعی كردهایم معنا و مفهوم را به زبان فارسی بیان كنیم و در پایان نیز به بررسی زیباییها و آرایههای ادبی هر بیت پرداختهایم. در برخی ابیات مقایسههای سبكی با دیگر شاعران كرد زبان یا فارسی زبان انجام شده است. در معنی واژگان از فرهنگهای متعدّدی از جمله برهان قاطع، فرهنگ معین، فرهنگ كردی-فارسی ههژار، فرهنگ كلهری خوهرههلات و فرهنگ باشوور و نیز فرهنگ فارسی عمید استفاده شده است، كه كتاب مأخذ را روبهروی توضیحات در علامت () پرانتز نوشتهایم، اگرچه در این کتاب معنی واژەها و اصطلاحات و تعبیرهای دشوار و مهجور را نوشتهایم و ابیات را هم معنی كردهایم، امّا بدان معنا نیست كه همهی دشواریها را حل كرده و تمام گرهها را گشودهایم بلكه، جاهایی كه بر حقیقت امر آگاهی نیافتهایم، یا به صراحت به معلوم نشدن آن اشاره شده است یا حدس خود را با تردید آوردهایم، و با طرح نادانستهها زمینهی جستجوهای تازه را برای دیگر محقّقین آماده كردهایم، تا با دستیابی به مآخذ جدید با هوشیاری و تیزهوشی این مجهولات را بگشایند، لازم به توضیح است كه برخی از نشانهها و اختصارات نیز در متن وجود دارد از جمله؛ *(ستاره) نشانهی شرح معنی بیت است و بعد از توضیحات واژەای آمده است،// نشانهی جدا شدن كه شرح واژەها و جملهها را از یكدیگر جدا میكند، و از علامتهای؛ ص به معنی صفحه، ج به معنی جلد معمولاً در پاورقیها استفاده شده است، در ضمن توضیحات نیز به تصحیح اشتباهات چاپی كه در دیوان منبع وجود داشت، پرداختهایم.
در روش مطالعاتی اسنادی و كتابخانهای (توصیفی-تألیفی) بر اساس منابع مكتوب و مدارک معتبر و در روش مطالعاتی میدانی از طریق مصاحبه با افراد آگاه و مطلع، اطلاعات مربوطه جمعآوری شده است.
شیوهی تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده به این صورت بوده است كه ابتدا به مطالعه و بررسی آثار مكتوب پرداخته و سپس به برداشت مطلوب و مربوط به موضوع به روش فیشبرداری اقدام گردیده است. در بخش تحقیقات میدانی پژوهش از طریق مصاحبه نسبت به ضبط و ثبت اقوال و روایات شفاهی افراد آگاه و مطلّع و مطابقت و مقایسه آنها برای به دست آوردن صحت و سقم مطالب پرداخته شده است و مطالب جمعآوری شده به ترتیب و با رعایت تقدیم و تأخیر مطالب، تهیه و تنظیم و نسبت به پاكنویس یادداشتها اقدام كردهایم در ضمن همهی اشعار كردی به زبان فارسی برگردان و تدوین شده است.
در صورت علاقه به آشنایی با زبان کُردی (گویش كلهری) دیوان شاكه و خانمنصور میتواند در زمرهی ادب کردی كلهر و به عنوان منبع و مآخذی برای پژوهشگران، دانشجویان، منبع تدریس زبان و ادبیات کردی در دانشگاهها و تحقیقات آتی مورد استفاده قرار گیرد.
زندگی نامه شاکه و خانمنصور
مقدمه
شاكه و خانمنصور نام دو تن از شاعران بزرگ كردیسرای ایلام است كه چون شیر و شكر به هم آمیختهاند و معجونی مفرّح و شگفت ساختهاند و به اصطلاح نحویین چونان «تركیبی مزجی» نمیتوان از هم جدایشان كرد (سارایی) روزگار این دو شاعر در عهد عجیبی است كه شاعران هم عهد بر خلاف امروز، با دیگر شاعران دوست و قرین و همسرا بودهاند و به یکدیگرعشق میورزیدند. خانمنصور از شاعران و شهسواران ایل بزرگ کُرد كلهر بوده، كه پس از رسیدن به سیادت و سروری، فرصتها و فراغتهایی داشته كه به كار حاكم شاعر و شادخوار و كامران و كامگاری چون او میآمده است. گشت كوههای بلند و پر از شكار مانشت و بانكول و سیر تفریجگاههای خرمی چون سراب بازان و سراب خوران از دلبستگیهای او بوده است و سخت به اینگونه زیستن كه همانا اغتنام فرصت و شاد زیستن است تعلّق خاطر داشته است. خانمنصور حاكم، یاوران و دلاورانی داشته كه در عرصهی ادارهی امور و دفع دشمنان، یاریاش میدادهاند اما او همسرا و هم سخنی در میان همنشینان نمییافته است تا با او نرد شعر ببازد و آیینههای روبهرویی برای هم باشند. تا اینکه به گفتهی معروف كه گاه با روایات مختلفی بیان میشود، همسرا و یار خود را مییابد و او شاعر دورهگردی به نام «شاكه» بوده است كه كسی طبعاً سال تولدش را به یاد نداشته و همین قدر دربارهی او نقل شده است كه از ایل «بهولی از توابع بخش چوار امروزی بوده است.
او در هیئت فروشندهی خرده پا و دوره گردی در اطراف و اكناف میگشته و كسب معاش میكرده است. شرح پیوستن شاكه به خانمنصور جالب و شنیدنی است كه در دیوان منبع آمده است امّا حاصل بحث آن است كه او فیالبداهه ابیات خانمنصور را پاسخ گفته و شگفتی او را برانگیخته است كه خود آغازی بوده است بر دوستی و برادری و همسرایی این دو شاعر خوش ذوق؛ و این واقعه مصداق این بیت طبیب اصفهانی است كه:
بنازم به بزم محبت كه آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند
4-1.شجرهنامهی شاكه و خانمنصور
استاد محییالدین صالحی در کتاب سرود بادیه تولد خانمنصور را 1105 هجری قمری ثبت نموده است. وی پسر میرمیدان پسر منصورخان اول پسر محمدجعفر گپو (دو پسر به نامهای منصورخان و شهبازخان داشته است؛ منصوربیگ و یا شهباز بیگ) که نویسنده شرفنامه هم به این اسامی (منصورخان و شهبازخان) اشاره نموده است. محمدجعفر گپو پسر محمدحسنخان پسر اسدخان میباشد که بعدها ایل و طایفهی «مهسۊری کلهر» را به خود اختصاص دادهاند و از نژادگان ایل دلیر و شهیر کلهر و حاکم منطقهی ایوان در اواخر دوران صفویه و حکومت نادرشاه بوده است.
زادگاه:
زادگاه خانمنصور منطقهی ایوان بوده و در دو نقطهی سراب بازان و سراب خوران و زمستانها هم در گرمسیر ایوان در منطقه بانمیل و بیجار سکونت داشته است سراب بازان و سراب خوران دو منطقه خوش آب و هوا در ایوان که دارای چشمهی آب روان و باغهای میوه گردو، سیب، هلو، به و آلو میباشند.
زمان تولد:
خانمنصور در سال 1105 هجری قمری در ایوان متولد میشود، مولف سرود بادیه نیز تولد او را 1105 ه.ق دانسته است و در بین سالهای 1175ه.ق 1177 ه.ق دارفانی را وداع میگوید چون وصیت میکند که در جایی دفنم کنید که هم سراب خوران و هم سراب ایوان از چشم دور نباشد به قولی در نزدیکی یکی از روستاهای ایوان مابین این دو نقطه او را به خاک میسپارند. آقای علیمحمد سهرابنژاد در مقدمه زندگی شاکه و خانمنصور در مورد شاکه مینویسد: «بین سال 1115ه.ق در پاقلعه دهستان بولی از بخش چوار (ایلام) متولد شد. مردم پاقلعه به شاکه ارادت داشتهاند چنان که تا سالها پیش نام پسرانشان را شاکه میگذاشتند و در مورد شیوهی زندگی وی معتقد است که شاکه تا پیش از آشنایی با خانمنصور زندگی را با رنج و سختی میگذرانده و شغل نمکفروشی داشته است. اسم اصلی او به نظر میرسد شاهکرم باشد که در تلفظ محلی بدل به شاکه شده است. او در درگاه خانمنصور تشکیل زندگی داده ولی صاحب فرزندی نشده است. ذوق سرشار و طبع روان شاکه در شعرهایش زبانزد خاص و عام بوده است. پس از مرگ خانمنصور او به منطقه خود –بولی- میرود و از آن جا به عراق و از ادامه زندگی او اطلاعی در دست نیست مرگ شاکه را بین سالهای 1195-1190 در بغداد بیان کردهاند. نگارندگان مرگ او را پانزده سال بعد از خان منصور میدانیم.
ویژگیهای سبكی شعر شاکه و خان منصور
با بررسی برخی از آثار شاعران كرد زبان دیگر و همچنین با تأمل در سبک اشعار این دو شاعر به ویژگیهای مشتركی در این زبان پی میبریم كه به سبک گورانی (گوران) شناخته شده است، پیش از آنكه كردی كرمانجی در تركیه و كردی سورانی در ایران و عراق رونق و رواج امروزین را بیابند و به عنوان گویشهای معیار و زبان ادبی شناخته شوند، زبان ادبی كردان گونهای بود نزدیک به گویش هورامی و ممزوج با لغات و واژگان كردی کلهری كه این تركیب اصطلاحاً «گورانی» خوانده میشد و در همهجا به این نام معروف است. ما در این کتاب در شرح ابیات از زبان ادبی و شعری گورانی به ویژگی سبكی یاد كردهایم. «این گویش نوعی مركزیت را در زبان شعری كردای به وجود آورده بود. كرداهای اكثر مناطق كردنشین اشعار خود را به این گویش یا نزدیك بدان میسرودند؛ البته نه بدان معنا كه آنان گویش خویش را به كنار نهند بلكه بدین گونه كه حروف اضافه و افعال را به ویژه افعال معین به اسلوب این گویش میآوردند و از پارهای واژگان و تركیبات و اصطلاحات آن استفاده میكردند و عناصر گویش خود را با آن تركیب میكردند»(سارایی)
یکی از ویژگیهای سبکی اشعار شاکه و خان منصور وزن، قالب و قافیه میباشد که به اختصار به آن میپردازیم.
وزن:
در مثنوی كردی وزن عروضی كاربرد جدی ندارد و ملاك تعداد هجاهاست، كیفیت هجا هم مهم نیست یعنی هجای كوتاه در برابر هجای بلند یا كشیده قرار میگیرد. جناب دكتر كزازی میفرمایند: «خوانش شعر كردی بسیار مهم و تا حدی سنگین است، ریتم و طنین شعر كردی را باید خوب و با مهارت در خوانش نشان دهیم»، هر مصراع از ده هجا تشكیل میشود كه به دو دستهی پنج هجایی تقسیم میشوند. در بین این دو دستهی هجایی مكث یا درنگی كوتاه صورت میگیرد. نمونه ای از دیوان شاکه و خان منصور:
بواچ من نامهی قهیسم ئاوهردهن هیس ههم پهری تو ئیمانهش ههردهن
ب / واچ / من / نا / مهی / قهی / سم / ئا / وهر / دهن /
قهیس / ههم / په / ری / تو / ئی / ما / نهش / ههر / دهن /
اگرچه برخی ابیات توانایی رعایت مكث را در هجای پنجم ندارند مثل:
چوار ههزار کوشتهی چای زهنهقمه
پهنج ههزار کوشتهی ناو نهسهقمه
ئهر شێوهت وه هۊن ههنا بکهی ڕەنگ
ئهر بۊده وهزیر و شازادهی فهرهنگ
و در برخی نیز تعداد هجاها را با اختیارات خوانش باید برابر كرد:
ئومێدوارم بمانین وه شاد
گێشت وه دووای من بکهین وه یاد
برخی از شاعران كردزبان وزن عروضی را هم در اشعار خود رعایت میكنند مانند این بیت از «نالی»:
ئهو سلسله وا مشكی خهتا نیوی براوه پر پیچ و شكهن خهم به خهم و حهلقه كراوه (دیوان نالی)
در موسیقی بیرونی شعر كردی سنتی در هر بیت 20 هجا و در هر مصراع 10 هجا قرار میگیرد كه این از موارد تخّلف ناپذیر وزن شعر مثنوی كردی محسوب میشود.
آقای سارایی در كتاب «شاعر قلّههای مه آلود» به این موضوع اشاره میكند كه «ابوالقاسم لاهوتی شاعر نام آشنای معاصر كه خود اصلاً كرد و اهل كرمانشاه بود این نوع وزن را در شعر فارسی تجربه كرد كه مورد پسند واقع نشد و در نظر فارسیزبانان موزون نیامد. نمونههایی از آن چنین است:
یادم میآید گرسنه بودیم پیراهنی هم در بر نداشتیم
بجز چشم تر بجز درد سر ما هیچ چیز دیگر نداشتیم
دلیل اینكه این تجربه نتوانست توفیقی یابد دو عامل بود؛ اوّل اینكه در خواندن، به قاعدهی مكث بعد از هجای پنجم توجهی نشد دوّم؛ این كه لاهوتی هجاهای كشیده را مطابق عروض رسمی دو هجا حساب كرد. نظر به این كه این نوع وزن قیود دست و پا گیر اوزان عروضی را ندارد، هنوز میتواند مورد توجه كسانی قرار گیرد كه از یک سو ملول از افاعیل عروضی هستند و از سوی دیگر نمیتوانند دل به آهنگ بیآهنگی شعرهای بیوزن بسپارد.»
شاكه و خانمنصور نیز بنا بر این عقیده كه مقید كردن خود در وزن عروضی عربی كاری است غیرطبیعی و در برخی مفاهیم با طول جملههای زبان برابر نیستند برای اینكه برخلاف طبیعت و واقعیت زبان عمل نكرده باشند و از طرفی دیگر حال و هوای شعر را هم از دست نداده باشند از این وزن 10 هجایی استفاده كردهاند واضحتر بگوییم دست خود را برای بیان ذهنیات در هر زمینهای بازتر گذاشتهاند.
قالب شعر شاکه و خان منصور:
قالب:
این دو شاعر توصیفات عاشقانهی داستانوار و مضامین دیگر از جمله سفر قندهار، پهژارهی پیری و معماها را در قالب مثنوی میریزند یعنی در واقع مفاهیمی كه میشد در قالبهای دیگر هم سروده شود را صرفاً در قالب مثنوی قرار دادهاند زیرا قالب مثنوی به خاطر سیستم قافیه بندیش اساساً در مضامین غنایی و یا هر موضوع دیگر میدان بازتری از لحاظ اختیارات شاعر در كوتاه و بلند و كوچك و بزرگ جلوه دادن امور و اشیاء فراهم میآورد. و چه بسا از این حد نیز در میگذرد و گاه حتی جزء کوچک را با آن چنان ابعادی توصیف میکند که خواننده را شگفتزده مینماید چه بسا در برخی از منظومه خواننده به مضامین غنایی با الفاظ حماسی بر میخورد که حاوی مطالبی در غنیمت شمردن عمر و کسب لذّات و پایبند نبودن به این جهان است.
باریکاندیشی شاعران بیشتر در قالب مثنوی متجلّی شده است و با وجود صنایع ادبی و بدیع ابیات بسیار گیرا و دلنواز هستند و آنها توانستهاند از علم معانی نیز استفاده كنند توضیح مفصل این بحث را در پی میآوریم.
آقای سهرابنژاد در رساله کارشناسی ارشد خود به خوبی این موضوع اشاره دارد که شاکه و خانمنصور همچون دیگر شاعران کُرد از قواعد مخصوص این قالب آگاهی داشته و بدان پایبند بودهاند.
از جمله مهمترین قواعد قالب مثنوی کردی این است که «شاعران کرد جهت آن که آغاز هر شعری مشخص باشد ابتکاری جالب اندیشیدهاند، بدین صورت که پایهی دوم مصراع را به صورت نیم مصراع در مصراع اول تکرار میکنند تا با ایجاد تفاوت آهنگ، خواننده را متوجه آغاز شعر میکنند.»
قالب دیگری که در بین منظومهها به صورت جسته گریخته دیده میشود و جز قوالب فرعی و غیر معروف ابتکاری به حساب میآید قالب مثنوی– غزل است دکتر شمسیا در نقد ادبی مینویسد:
«شعر از نظر قافیه مثنوی است، یعنی هر بیت قافیه جداگانه دارد اما کل ابیات را ردیفی مشترک به هم پیوسته و به شعر شکلی غزلی داده است این شکل در دیوان مولانا دیده شده است:
ای یوسف خوشنام ماخوش میروی بربام ما
ای درشکسته جام ما،ای بردریده دام ما
ای نورما،ای سورماای دولت منصور ما
جوشی بنه درشور ما تا می شود انگور ما (الخ)
با این تفاوت که بیت پایانی مولوی نه مثنوی است و نه با طرح غزلی موافقت دارد» ما در دیوان شاکه و خانمنصور در برخی منظومهها با چنین ویژگیهایی رو به رو هستیم نمونه را در منظومهی دلداری (4) میبینیم:
ئمڕوو دو حوور دیم، ئمڕوو دو حوور دیم
وه دیدهت قهسهم ئمڕوو دو حوور دیم
دو باز شهشدانگ، دو قورس نوور دیم
زوڵهیخا سفهت شیرین دهستوور دیم
دو شهمس، دو قهمهر، دو قورس نوور دیم
بهرزی باڵاگهی لهیلم له دوور دیم
یا در دلداری (8) از زبان شاکه (قبل از این ابیات، ابیات دیگری باز به همین شکل از زبان خان منصور نوشته شده است).
سان سهربهرز کوردهماڵان دیم
زڕهی بان زوڵفی سووسهنخاڵان دیم
ڕمهی مهشکهژهن، قۊلهی خرووس دیم
چیت سۊهیمهی تازه عرووس دیم
زوڵهیخا مهسان عشق وهرین دیم
شرین سفهتان خاڵ خاڵ چین دیم
اما در برخی منظومهها شاعران بلندپرواز ما دست به ابتکارات و خلاقیّت میزنند. بدینگونه که از بیتی به عنوان «بیت برگردان» نیز استفاده میکنند. این بیت که مضمون اصلی را در بر دارد بعد از چند بیت نامکرر تکرار میشود. البته باید گفت توالی و ترتیب خاصی در این منظومهها دیده نمیشود. و این به علت گذشت زمان است که از سینه راویان زدوده شده است. و ترتیب و دستهبندی آنها همّت و کوششی دیگر میطلبد. امّا ما میتوانیم به این نوع شعر قالب «ترجیع بند» اطلاق کنیم مثلاً در منظومهی آغازین دیوان شوکرانه در 6 بیت اول؛ بند «شوکرانهم پید بوو» تکرار میشود که البتّه تنها یک عبارت کوتاه است اما دکتر فضیلت در کتاب آرایههای ادبی، شعری از صائب تبریزی را برای «بیت گردان» با این توضیح بیان میکند «گونهای دیگر از تکرار آن است که شاعر جمله یا عبارتی را در آغاز چند بیت از شعر خود بیاورد:
کاری مکن که رو به آسمان نهم هر تیر نامهای که بود در کمان نهم
کاری مکن که پا کشم از آستان تو داغ صبوری که ندارم بجان نهم (الخ)
(فضیلت ص 26)
و دیگر در منظومه ی دلداری (7) در طول این منظومه این دو بیت تکرار میشود.
شهس کهماند خسیه له گهردهن
ئێ نهوجوانه تو شههید کهردهن؟
وات: وه کهڵام قهسهم ڕۊ ڕاسی بوهن
زهدهی تیر من وهی زامه نیهن
و در منظومهی «پهن عالهم» با وجود این که ابیات تکراری در شعر فراوان است اما یک بیت که مضمون اصلی را دربرمیگیرد در میان این ابیات تکراری راه خود را جدا میکند و خود را برجسته جلوه میدهد به گونهای که خواننده میتواند به راحتی پی ببرد که راویان اشتباهاً بیتهای دیگررا تکرار کردهاند و جمع آوری کنندهی ابیات نیز از سر امانتداری و صداقت به همانگونه آنها را به چاپ رسانده است: اما بیت برگردان این است:
ههم کهس نهمانوو له دهور فانی
نه ڕووسهم، نه زاڵ، نه کهیکیانی
با تک مصراع «هۊچ بهقا نهیرێ ئێ دنیای فانی»
البته همان گونه که پیشتر هم گفته شد ترتیب و تعداد ابیات در فاصلههای بیت برگردان به هم ریخته است و برای قرار گرفتن بیت برگردان اصول و ترتیب و قاعدهی مشخص دیده نمیشود.
در منظومههای پایانی که معما یا چیستان هستند به اشعاری بر میخوریم که از سه مصرع تشکیل شدهاند با توجه به اینکه مصراع سوم هم همان قافیه دو مصراع قبل از خود را دارد و معنی هم با آن سه مصراع تمام میشود، میتوان گفت سرایندگان خود از سه مصراع استفاده کردهاند.
قالب دیگری که با استناد به گفتهی دکتر شمیسا در کتاب انواع ادبی ص 141 میتوان آن را تمام مطلع نامید، در منظومهی دلداری (4) که در توصیف قافیه نیز به آن اشاره میشود دکتر شمسیا میگوید: «تمام مطلع شعری است که جمیع مصاریع آن ( چه مصراعهای فرد چه زوج) دارای قافیه مشترک باشند یعنی تمام ابیات آن مصرع است. این شکل هم در غزل و هم در قصیده دیده شده است و رباعیات چهار قافیهای هم در حقیقت تمام مطلع هستند» البته این نوع شعر را در ادبیات کردی توره مینامند که در شمار انواع قالب قرار میگیرد.
قافیه:
در شعر کلاسیک قافیه نقش بسیار مؤثری ایفا میکند هماهنگی و همخوانی واجها در قافیه در القای مفاهیم و توجه مخاطبان به زیبایی کلمات کاملاً آشکار است خیال انگیزی سرودهها بیشتر در گرو واژەهایی است که در پایان مصراعها به عنوان قافیه حضور دارند شاعران موسیقی ابیات را از طریق قوافی که اغلب جناس هستند به طرز بینظیری گوشنواز نمودهاند. نمونه را:
یاران مهخمهسهی مهرگ مهکهن غافڵ
باقی مهتڵهوان باتڵهن باتڵ
(پهن عالهم)
ناگفته نماند که برخی از ابیات نیز قافیهی معیوبی دارند مانند:
وه کهڵام قهسهم ڕۊ ڕاسی بوهن
زهدهی تیر من وهی زامه نیهن
(بیت برگردان دلداری 7)
یهک یهک ویهردن وێنهی بهزم سۊر
من مهنم چۊ باز کۊهنهی هۊچ مهگیر
(بیت 26 پهن عالهم)
جام دهم یاره یاقووته چۊ خۊن
یا قورس نۊره چۊ ئاسارهی چین
(بیت 17 دلداری 12)
و در برخی ابیات هم البته به ندرت شاعر ناگزیر به دستکاری واژەها میشود مثل:
یهێ لام هندووکش یهێ لام هێماڵه
دوژمن ئامادهێ جهنگ و جداڵه
كه منظور از هیمال همان هیمالیا است.
اما در دلداری (4) از ابیات 27 به بعد که سرودهی خانمنصور است و معروف به نوع خاصی از شعر به نام «توره» است که میتوان گفت در این نوع شعر شاعر به هنرنمایی و تظاهر و تکلّف میپردازد و بیشتر قدرت خود را در قافیه نشان میدهد که تمام مصراعها بر یک قافیه هستند گذشته از آنکه معنی و مفهوم ابیات نیز بسیار دشوار مینمایند. قالب اشعار کردی مثنوی میباشد. البتّه در گویشهای دیگر كردی چون سورانی سابقه استفاده از قالبهایی چون مثنوی بیشتر است.
شاعران کرد جهت آنکه آغاز هر شعری مشخص باشد، ابتکار جالبی اندیشیدهاند بدین صورت که پارهی دوم مصراع دوم را به صورت یک نیم مصراع در مصراع اول تکرار میکنند تا با ایجاد تفاوت آهنگی، خواننده را متوجه آغاز شعر کند مثلا:
تا فی جوانی، تا فی جوانی
سر مایهی نشات، تا فی جوانی (قانع)
*معنی:موسوم جوانی، موسوم جوانی سرمایهی شور و نشاط انسان موسوم جوانی است
بهرزه چناران، بهرزه چناران بهو بچیم وه سهیر بهرزه چناران
سووسهن قهتاران سووسهن قهتاران بچیم وه سهروهخت سووسهن قهتاران
(شاکه و خان منصور)
فهریادم وه تون فهریادم و تون هانا ههی ئاریز *فهریادم وه تون
هاناها ویهردهاناهاویهرد خالوکهم زمسانهاناهاویهرد
(مولوی کورد)
وه باوهیال دیم وه باوهیال دیم ئهو رو واوهیلا وه باوهیال دیم
(غلامرضا ارکوازی)
خاو جه دیدهم دوور خاو جه دیدهم دوور خهیالت کهردهن، خاو جه دیدهم دوور
سیای بوو عهنبهر، سیای بوو عهنبهر دوو دهسته جه زولف، سیای بوو عهنبهر
(بیسارانی)
مطابق جدول شمارهی (1) که در پایان کتاب آمده است، دیوان شاکه و خانمنصور ایوانی شامل 31 منظومه است (منظومهی 32 تکراری است) که مشتمل بر حدود 633 بیت میباشد. در این جدول ردیف اوّل با عنوان نوع ادبی،تقسیم اوّلیه انواع سرودههاست و در ستون دوّم با عنوان زیر نوع ادبی (انواع فرعی یا روبنایی) نوشته شده است. کل منظومههای دیوان نیز با مشخص کردن تعداد بیتها در این جدول آورده شده است. در همان نگاه اوّلیه ستون نوع ادبی غنایی (LYRIC) که بیشتر از نوع تغزلی هستند چشمگیر است و نشان دهندهی غنایی بودن مضامین دیوان است. اگرچه در انواع دیگر هم طبعآزمایی کردهاند.
در جدول شمارهی (2) ابتدا انواع ادبی درج شده است با سهم مشخص شدهی هر کدام از نوعهای ادبی که شامل ادب تعلیمی، حماسی و غنایی میباشد و به منظور جدا نمودن یک نوع ادبی که در این دیوان بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است؛ طرح جدول شمارهی (3) تنظیم شده است، شعر تغزلی با 18منظومه و 67 درصد سهم (یا 289 بیت و 55 درصد سهم از تعداد ابیات) بیشترین سهم از نوع ادب غنایی را به خود اختصاص داده است، و منظومههای گلایه و مرثیه هر کدام با 15درصد سهم و مناجات نامه با 4 درصد سهم در مجموع ادب غنایی قرار گرفتهاند.
طبق جدول شماره (4) ما اشعار را از نظر علم بدیع مورد بررسی قرار دادهایم، که با احتساب آماری که در جدول نشان داده شده است این دو شاعر خوشذوق بیشترین تمایل را به صنایع معنوی نشان دادهاند به گونهای که آرایهی پرآوازه و بسیار دیرینهی تشبیه؛ از میان 25 آرایهی لفظی و معنوی 16 درصد سهم صنایع ادبی را به خود اختصاص داده است. همچنین در مرحلهی دوم استعاره نیز که به عقیدهی بدیعیان گیرایی و زیبایی بیشتری از آرایهی تشبیه دارد، سهم 12 درصدی را پذیرفته است. امّا در مورد آرایهی لفظی «بسآمد آوایی» باید گفت به سبب قدرت و توانایی زبانی این گویش و گستردگی واژگانی آن و زبردستی این دو شاعر توانمند، بیش از 11 درصد کل سهم از آرایهها را به خود اختصاص داده است، که البته این آمار و ارقام نیز تقریبی هستند زیرا تعدادی از ابیات متأسّفانه در چاپ این دیوان تکراری هستند و با احتمال اینکه ابیات دیگری نیز وجود دارد که در این دیوان چاپ نشدهاند؛ کار را بر احتمال تقریبی فرض مینمائیم در مجموع با توجه به ابیات معدودی که از این دو شاعر جمعآوری شده است، میتوان گفت ارزش کیفی آنها بسیار بالا است. این آمار و ارقام نشان دهندهی شمّ هنری و تصاویر برجستهی شعری این فرزانگان است.
همان گونه که ارزشمندترین صور خیال را میتوان در میان تصاویر محسوسی مانند تشبیه، استعاره و... جست و البته باید گفت این نیاز ادب غنایی است با توجه به این جدول که نوع ادب غنایی دیوان را اثبات میکند، لزوم استفاده از صنایع ادبی را نیز نشان میدهد. با توجه به مجموع آرایهها که در پایان دستهبندی، تعداد 898 آرایه را در جدول شمارهی 4 نشان داده است این موضوع از منظر و دیدگاهی دیگر برای خوانندگان این دیوان پر بار حائز اهمّیت و برای دانشجویان و محققین قابل تأمل میباشد که از مجموع 633 بیت به ازای هر 2 بیت در این دیوان 3 صنعت ادبی محاسبه میگردد و این دلیلی بارز و روشن بر این مدعا است که گذشته از مضامین و مفاهیم بلند در این دیوان این دو شاعر با آراستن کالبد سرودههای خویش مسیری تصویرگرایانه را تا رسیدن به جانمایهی مفاهیم پیمودهاند.
با بررسی دقیق و حساب شدهای که بر روی غالب اشعار این دیوان انجام دادهایم و در جدول شمارهی (5) منظور گردیده است تعداد 440 بیت از مجموع 633 بیت کل دیوان، در قالب مثنوی سروده شده است و قالبهای دیگر از جمله ترجیعبند که 162 بیت را شامل میشود و قالبهایی از قبیل؛مثنوی–غزل با 15 بیت، تک بیت (مفرد) با 8 بیت و توره (تمام مطلع) با اختصاص 8 بیت، نیز در این دیوان وجود دارند، اگرچه تنوع قالبهای شعری بسیار اندک است امّا در زبان کردی در نوع خود کمنظیر هستند.
در جدول شماره (6) تعداد بیت و سهم سرایندگان از کل دیوان محاسبه شده است مطابق ارقام، کل دیوان شامل 633 بیت میباشد که مشتمل بر منظومهها و تکبیت و تک مصراعها میباشد، شاکه 64 درصد سهم از کل دیوان را با احتساب 402 بیت و 15 تک مصراع را به خود اختصاص میدهد و خانمنصور 36 درصد سهم از کل دیوان را با احتساب 231 بیت و 16 تک مصراع را به خود اختصاص میدهد. با توجه به شروع سرودهها میتوان گفت که انگیزهی سرایش با خانمنصور است که مصراع اوّل را او میسراید اما در یک نتیجهگیری دیگر هم میتوان قدرت شاعری شاکه را بالاتر دانست که تکمیل کنندهی ذهنیات خانمنصور اوست این شیوه که مبتنی بر صنعت «اجازه» میباشد در ادب فارسی هم دیده میشود اما احتمالاً از چندین ابیات جسته و گریخته از شاعران متعدد فراتر نمیرود که ما در این دیوان این نوع از صنعت شعری را به طور گسترده و با مضامین متعدد میبینیم.
البتّه یک اثر تحقیقی هنگامی تکامل مییابد که قبلاً مقدّمات آن در جزوهها و کتابهایی مدوّن شده باشد، متاسفانه در زبان کردی و در این نوع ادبی گویش کلهری تاکنون کتابی تالیف نشده؛ما مجبور شدیم همهی مقدمات کار را در این رساله فراهم کنیم و از طرح مطالب تازهتر و جدیتر در این موضوعات باز ماندیم. امید است آیندگان با سعی و کوشش دربارهی این موضوعات کار را توسعه دهند. این رساله میتواند راهنمایی برای رهنوردان این مسیر ناشناخته باشد و با فراغ بال از انجام کارهای اولیه به طرح نظریات ابتکاری و نتایج تازه در این باب بپردازند.
به گزارش ایبنا کتاب «شنهی وای شهماڵ» (بررسی همه سویهی دیوان شاکه و خانمنصور به همراه ترجمه فارسی آن) توسط «علیرضا خانی» شاعر، محقق و پژوهشگر ایلامی با همکاری بهناز دلشاد از سوی نشر «باشور» منتشر شده است.
نظر شما