در ابتدای این نشست، سمیه علمزاده درباره موضوع جلسه با عنوان «جایگاه قومیت در بازتاب هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس»، گفت: بهنظر میرسد در این زمینه در رابطه با سه متغیر قومیت، هویت ملی و ادبیات داستانی دفاع مقدس باید به اتفاق نظر برسیم. در مورد قومیت همه میدانیم که کشور ما کشوری کثیرالقوم است و اقوام مختلف در کشور ما زندگی میکنند و به واسطه متغیرهای مختلف که اندیشمندان درنظر میگیرند، تعداد اقوام ایران متعدد شمرده میشود، اما اگر بخواهیم جمعبندی از اقوام ایران داشته باشیم قوم لر، کرد، عرب، ترکمن، فارس، بلوچ را بهعنوان بیشترین فراوانی اقوام در کشورمان داریم و این اقوام معمولا در نوارهای مرزی ایران زندگی میکنند و با کشورهای خارج از مرز ایران نیز ارتباط دارند.
این نویسنده ادامه داد: اگر بخواهیم درباره قومیت مقداری صحبت کنیم، واژه قومیت، واژهای است که از سال 1960 به بعد وارد مطالعات علوم اجتماعی شد و مصادق مختلفی در موردش گفته شده است. ازجمله کسانی که نژاد، سرنوشت تاریخی و حتی جغرافیای یکسان دارند که البته ما میتوانیم این جغرافیای یکسان را رد کنیم، چون همانطور که میبینیم قوم ترک در چند استان پراکنده هستند و هرکدام از این مؤلفهها قابل بحث هستند، اما چیزی که مشخص است این است که مرز معنایی درباره اقوام وجود دارد و این مرز معنایی باعث میشود که هر قوم خودش را از قوم دیگر جدا کند و در واقع اینجا بحث هویت به میان میآید.
وی اظهار کرد: از تعاریف مختلف درباره قومیت میتوانیم مخرج مشترک بگیریم و بگوییم گروهی از انسانها هستند که شباهتهای فیزیکی، حافظه تاریخی، رسوم مشترک و میراث فرهنگی و تاریخی نزدیک به هم دارند. بعضی مواقع هم این بحث مطرح میشود که اساسا بحث قومیت یک بحث ذهنی است یا وجود دارد؟ در ادبیات اجتماعی میتوانیم در مورد قومیت صحبت کنیم.
علمزاده درباره بحث هویت ملی نیز گفت: واژه هویت مثل واژه قومیت ماهیت سیال دارد. هویت برمیگردد به اینکه افراد چه پنداشت نسبتا پایداری از خودشان دارند که این پنداشت نسبتا پایدار در ارتباط با بقیه شکل میگیرد؛ یعنی چنانچه ما بهعنوان انسان نتوانیم با گروههای دیگر تعامل داشته باشیم، مثلا در یک خلأ زندگی کنیم، اساسا هویت شکل نمیگیرد و اینجا بحث رویکردهایی مثل رویکرد کنش متقابل نمادین مطرح میشود. در این رویکرد میبینیم که هربرت مید، دو ترم را معرفی میکند، یکی من هست و دیگری، خود که خود همان معنای هویت را برای ما دربردارد. ما خودمان را در آینه دیگران میشناسیم و چنانچه با دیگران ارتباط نداشته باشیم این خود شکل نمیگیرد. هویت تعاریف متعددی دارد. حتی در ترجمه، ترجمههای متعددی از هویت داریم، اما هویت دو معنای اصلی در خود دارد؛ یکی تشابه و دیگری تمایز است که این تمایز در واقع فرض تداوم را در خودش مفروض میگیرد، بنابراین نمیتوانیم بگوییم هویت دو تا نسبت محتمل را بین افراد و اشیاء مفروض میگیرد و برقرار میکند. هویت مرزی هست که بین ما و دیگران وجود دارد. اختصاصات ویژه که در هویت وجود دارد به ما مربوط میشود و مایه شناخت ما از گروه متقابل است.
وی افزود: هویت متضمن شکلی از آگاهی است که بتوانم گروه خودم را از گروه دیگران جدا کنم. همچنین هویت یک ترم اجتماعی است که هویت ماهیت پویا و سیال دارد. از آنجا که من در طول زندگیام وقتی در فرایند جامعهپذیری قرار میگیرم و با گروههای مختلف ارتباط میگیرم و این گروههای مختلف تعریف من را از خودم و گروهی که در آن عضو هستم تغییر میدهند و به واسطه همین هست که هویتی که یک کودک دارد در طول زمان دچار تغییر میشود و بعد هویتش چندگانه و متکثر میشود. معمولا یک اشتباهی رخ میدهد که اشتباه روششناختی است. وقتی هویت قومی را در مقابل هویت ملی قرار میدهند، درواقع یک بحث سیاسی و ایدئولوژیک انجام میدهیم. اساسا سطوح مختلف هویتی در مقابل هم قرار نمیگیرند و در راستای هم هستند؛ یعنی ما ملتی داریم که در این ملت، هویتهای مختلف قومی وجود دارد و ما میتوانیم بگوییم در کشور ما هویتهای قومی در طول تاریخ در راستای هویت ملی بودند و در جهت تقویت هم کار کردهاند.
مهدی کاموس در بخش دیگری از این نشست درباره فرایند شکلگیری هویت ملی ایران، بیان کرد: هویت ملی با قومیت یک رابطهای دارد و اگر بخواهیم درباره هویت قومی صحبت کنیم، باید اشارهای به فرآیند هویت ملی ایران بکنیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم. ما در بحث هویت ملی یک بحث پیشامدرن داریم. هویت ملی ایران محصول یک بحث مدرنیته است. در اثر رویارویی ما با تجدد، بحث هویت ملی مطرح شد، ولی به این معنا نیست که ما قبلا هویت ملی نداشتهایم. ما یک هویت پیشامدرن و یک هویت مدرن داریم. در هویت پیشامدرن در واقع یک نوع اشتراک آداب و رسوم مطرح است و خیلی بحث حدود جغرافیایی یا بحثهای ساختاری و اثبات دینی مطرح نیست، اما پس از شکلگیری تجدد و مدرنیته و اتفاقاتی که افتاد، ماجرا از این قرار شد که اروپا با ناسیونالیسمی که ایجاد کرد توانست حاکمیت سیاسی را به دست بگیرد و پس از آشنایی با تجدد بحث ناسیونالیسم و ملیگرایی در ایران مطرح شد.
وی ادامه داد: سه رویکرد مهم در زمینه هویت ملی داریم. یک رویکرد این است که ملتها بهصورت ثابت قومیتی دارند، رویکرد دیگر که اخیراً خیلی مطرح است، رویکرد گفتمانمحور است، رویکرد دیگر میگوید بر اساس اتفاقاتی که در کشور میافتد، مانند رشد صنعت و نوع ارتباطی که مردم با آن اتفاقات برقرار میکنند هویت جدیدی ساخته میشود که هویت برساختی است. حال ما میخواهیم بدانیم هویت قومی بین عرب و ایران و هویت اقوامی بین اقوام ایرانی، ترک، لر، ترکمن و فارس در جنگ چه وضعیتی پیدا کردند و بعد در ادبیات و رمان ما چه جایگاهی پیدا کردند؟ ما میخواهیم ببینیم آیا یک رمان یا داستان اقلیمی دفاع مقدس موفق داریم یا خیر؟ اگر داریم در چه وضعیتی است و اگر نداریم چرا نداریم؟ چرا نتوانستیم یک رمان اقلیمی یا بومی دفاع مقدس داشته باشیم؟
علمزاده در بخش پایانی سخنان خود، اظهار کرد: دو رویکرد در رابطه با هویت قومی و ملی مطرح است، یکی رویکرد خطی و تقابلی هست که معتقد است تقویت رویکرد قومی یعنی تضعیف هویت ملی، اما یک رویکرد تعاملی داریم که میگوید هویت قومی و ملی میتواند مثبت و همافزا باشد، اما در ادبیات داستانی دفاع مقدس و در ادبیات داستانی غیر دفاع مقدس، داستانهای زیادی را نمیبینیم که به ادبیات قومی ما بهطور دقیق و مستقل پرداخته باشند. تا جایی که من بررسی کردم در ادبیات اقلیمی ما به خصوص ادبیات جنوب، بعضی از داستان کوتاهها هستند که در مورد اقوام به خصوص اقوام جنوب صحبت کردهاند، اما نمیتوانیم بگوییم اینها زیرشاخه ادبیات دفاع مقدس هستند. داستان کوتاهها که در بخشی به جنگ پرداختهاند، درباره هویت مردم جنوب هم بحث کردهاند. در ادبیاتی که بهعنوان ادبیات دفاع مقدس میشناسیم چیزی که من دیدهام، اقوام به شکلی که بتوانیم بگوییم این شخصیت، هویت قوم ترک هست یا قوم لر، همچین چیزی به این معنا به چشم نمیخورد. البته دلایلی برای این موضوع میتوانیم بیاوریم، یکی اینکه هویت ملی ما بر جنگ غالب بوده و به نوعی میتوانیم بگوییم هویت قومی را در خود حل کرده بوده و بحث دفاع از کشور مطرح بوده و این موضوع را حتی در مورد اقلیتهای دینی هم میتوانیم بیاوریم.
نظر شما