با مریم عرفانیان؛ نویسنده این کتاب درباره سیر نگارش، شیوه تدوین، همچنین کار در حوزه دفاع مقدس، به گفتوگو پرداختهایم.
آیا میتوان گفت بخش دوم «روزهای لاجوردی» صرفا از نام شهید گرفته شد؟
هم میتوان گفت بله و هم نه؛ این نام معانی بسیاری دارد و از چند زاویه میتوان به آن نگاه کرد. روزهای لاجوردی را به خاطر این برای نام کتاب انتخاب کردم که نماد لاجوردی آسمان باشد تا معانی مختلفی در ذهن متبلور کند؛ مانند وسعت بیانتهای آسمان، صداقت، صفا و صمیمیتی که در زندگی شهید وجود داشت، ژرفای عمق نگاه و ... حتی میتوان گفت نشانی از عروج شهید است.
کتاب شما اولین کار در ارتباط با گردانهای زرهی است. از سختیها و تجارب کار در این حوزه برای ما بگویید.
چون اولین کتابی بود که تماما درباره گردان زرهی نوشته میشد، پیشینهای نداشت، بهویژه اینکه در بعضی عملیاتها گردان زرهی نقش بسیاری بر پیشروی عملیات داشت؛ اما در کمتر کتابی آن هم بهصورت جزئی بیان شده بود. به همین خاطر مجبور شدیم از همرزمهای شهید که در گردان زرهی و عملیات شرکت کرده بودند، مصاحبه تکمیلی بگیریم.
کار تحقیق و تمامی مصاحبهها برعهده خودتان بود؟
خیر. جا دارد از زهرا زمانی تشکر کنم که مصاحبههای اولیه را از طریق انتشارات 27 بعثت با خانواده شهید و تعداد زیادی از همرزمان انجام داد. همچنین موقع نوشتن کتاب، فصل به فصل در تحقیق و پژوهش مرا همراهی کرد. کارشناس تحقیق نیز علیرضا زمانی و دبیر پروژه نویسنده خوب کشورمان جواد کلاته عربی بودند. من فقط مصاحبههای تکمیلی چند فصل را برای نهایی شدن چند عملیات با دو سه نفر از همرزمان برعهده داشتم.
زاویه دید اثر شما «دانای کل» است. چرا این زاویه دید را انتخاب کردید؟
چون تعداد راویها زیاد بود و ماجراهای بسیاری از دید خانواده و همرزمان بیان شده بود. برای همین زاویه دید دانای کل، مناسبترین زاویه دید برای نوشتن کتاب بود تا چیزی از قلم نیفتد. گرچه که این زاویه دید صمیمیت و روانی زاویه دید اول شخص را ندارد، مثل کتابهایی که به روایت همسران نوشته میشود؛ ولی میتوان به جزئیترین خاطرات شهید از زبان اطرافیان پرداخت. به جرأت میتوانم بگویم که در این کتاب از تمام خاطراتی که همرزمان و خانواده شهید گفته بودند، استفاده شد.
به گفته شما در «روزهای لاجوردی» شاهد چندین راوی هستیم که از زوایای مختلف درباره شهید صحبت کردند. شما بیشتر با روایت کدام راوی ارتباط برقرار کردید؟
سعی کردم از جزئیترین خاطراتی که به دستم رسید استفاده کنم تا چیزی از قلم نیفتد. با دقت و موشکافانه مثل کسی که پازل به هم ریخته یک زندگی را کنار هم میچیند؛ با تمام خاطرات طرح کلی کتاب را در ذهن مجسم کردم و سپس از توصیف و فضاسازیهایی جزئی برای پیوند خاطرات استفاده کردم. بنابراین میتوان گفت با تمام روایتها هر کدام در جای خودشان ارتباط برقرار کردم.
از نوشتن این اثر چقدر راضی بودید و چه حسی نسبت به کتاب دارید؟
این اثر بهنظرم سختترین کتابی بود که نوشتم، چون همانطور که قبلا گفتم راویها و خاطرات بسیاری داشت و سرهم کردن آنها کار مشکلی بود. نمیتوان آن را با کتابهای دیگری که نوشتم مقایسه کرد، چون شهید سید مهدی لاجوردی در بیشتر عملیاتهای دوران دفاع مقدس حضوری فعال داشت. ممکن است به لحاظ تعداد آدمهایی که در گردان زرهی حضور داشتند، باز هم خاطراتی برای نوشتن باشد؛ اما همین قدر میدانم که تمام تلاشم را برای هرچه بهتر نوشتن کتاب انجام دادهام و پیش وجدانم آسوده هستم. تجربه سخت و خوبی بود.
شما تاکنون حدود 60 اثر در حوزه دفاع مقدس خلق کردهاید. از بین تمامی آثار، کدام کتاب بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار گرفته و چرا؟
کتاب «تا ابد با تو میمانم» که از سوی انتشارات بهنشر به چاپ رسیده است. این کتاب بیش از دیگر کتابهای من مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و بهتازگی تبدیل به کتاب صوتی شده است. فکر میکنم توزیع و تبلیغات خوب ناشر در این زمینه بسیار موثر است.
خودتان بهعنوان خالق این آثار کدام را بیشتر دوست دارید؟ چرا؟
هر نویسنده به کتابهایش مثل بچههایش نگاه میکند و نمیتواند مورد خاصی را انتخاب کند. هر کتاب تجربهای تازه را به نویسنده در مقطعی از زمان اضافه میکند که بسیار مثبت است. میتوان گفت با نوشتن کتاب جدید نویسنده بالندهتر میشود. کتابهایی را که در ده سال اخیر به چاپ رساندهام همگی کتابهایی بودند که با دقت و کسب تجربه آنها را نوشتهام. یکی از آنها همین «روزهای لاجوردی» است که نوشتن و چاپ آن چند سال طول کشید.
چرا حوزه دفاع مقدس؟ هیچوقت نخواستید که نویسندگی را در خارج از این حوزه تجربه کنید؟
اولین داستانی که درباره دفاع مقدس نوشتم، شد یکی از داستانهای اولین مجموعه داستان کوتاه دفاع مقدسیام که سال 1385 به چاپ رسید. در زمینههای اجتماعی و حتی درباره امام رضا (علیهالسلام) چندین کتاب چاپ کردهام، ولی دوباره برگشتم به حوزه دفاع مقدس. چراییاش را نمیدانم، اما همین را میدانم که قلمم برای نوشتن درباره شهدا پرورش یافته است.
زندگینامه شهدا چگونه به دست شما میرسد؟ آیا خودتان انتخاب میکنید که درباره کدام شهید بنویسید؟
معتقدم که خود شهید باید نویسنده کتابش را انتخاب کند و بر همین اساس برای نوشتن کتابها به خود شهدا متوسل میشوم و خود شهید برای نوشتن کتابش انتخابم میکند. حتی اگر موضوعی از طرف ناشر سفارش شود.
برای نوقلمانی که تصمیم دارند در این حوزه قلم بزنند، چه توصیهای دارید؟
اصلا به نوقلمها توصیه نمیکنم که اولین کتابشان در حوزه دفاع مقدس باشد، چون تجربه نوشتن برای شهدا با بقیه کتابها فرق دارد. نویسنده این حوزه باید تجربه نویسندگی بسیار خوبی کسب کرده باشد و به تحقیق و پژوهش نیز اشراف کامل داشته باشد. اگر کسی میخواهد در این زمینه قلم بزند باید حداقل 20 داستان کوتاه اجتماعی مورد قبول نوشته باشد یا یکی دو تا کتاب به چاپ رسانده باشد.
در حال حاضر کتابی در دست نگارش دارید؟
در حاضر دو کتاب در دست چاپ دارم که یکی از آنها «همیشه منتظر»، زندگی سردار شهید مدافع حرم محسن قاجاریان است که از سوی انتشارات خط مقدم روانه بازار نشر میشود. دومین کتاب نیز «شیشههای ترک خورده» است که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ میرسد. این کتاب زندگی پرفراز و نشیب یکی از ایثارگران در دوران دفاع مقدس را به تصویر میکشد. سه اثر دیگر نیز در دست نگارش دارم.
سخن پایانی...
همیشه گفتهام و بازهم میگویم، به تعداد آدمهایی که هر کدام به نوعی با جنگ در ارتباط بودهاند، از ایثارگران و رزمندگان و جانبازان و شهدا و خانوادههایشان گرفته تا آنهایی که پشت جبهه چشم انتظارند یا پشتیبان جبههها، میتوان داستان نوشت. هستند کسانی که خاطرات ناگفته بسیاری دارند و کسی باید آنها را بشنود و بنویسد. پس هنوز هم دیر نیست، با تحقیق و پژوهش، چنین آدمهایی را بیابید و خاطراتشان را به گوش مخاطب برسانید.
نظر شما