تونی اوریلی، بزرگ روزنامه ایرلندی، که گفته میشود دوست ماندلا بود، گفته بود: مادیبا (نام خاندانی او) «توسط خدا فرستاده شده است.» خرید بزرگترین شرکت روزنامه آفریقای جنوبی توسط او، روزنامههای آرگوس، با حمایت ماندلا امکانپذیر شد.
باراک اوباما رییس جمهور سابق آمریکا نیز گفته بود که ماندلا «با تغییر دادن کشور خود، قاره و جهان، قوس تاریخ را تغییر داد.»
نلسون ماندلا در مراسم بزرگداشت کشتار 1960 شارپویل در سال 1994/ ژرژ مریلون گاما رافو/ گتی ایماژ
دومین دیدگاه غالب، خصمانه و طردکننده است. تا سال 2015، شهرتی که شکستناپذیر به نظر میرسید، در برخی از رسانهها، در خیابانها و به ویژه در فضاهای دانشگاهی در سراسر آفریقای جنوبی در حال از بین رفتن بود. این انتقاد در مورد توافق مذاکرات 1994 بود که به آپارتاید پایان داد و ماندلا را متهم به خیانت به اکثریت سیاهپوست برای جلب رضایت اقلیت سفیدقدرتمند اقتصادی میکرد.
هر دو روایت - ماندلا به عنوان قدیس دنیوی یا ماندلا به عنوان خائن و میهنفروش - تاریخچه ضعیفی دارند. این گمان که ماندلا به تنهایی به مردمسالاری دست یافت، از نظر فکری همانند تصویر وارونه آن تنکمایه است: او مسئول شکست تحول در روابط اجتماعی و اقتصادی پس از سال 1994 بود.
مجموعه ویرایش شده ما، بازنگری ماندلا، یک وزنه تعادل علمی برای این وضعیت دو قطبی ارائه میدهد و تلاش میکند تا آغازی باشد بر بازنگری در شرح حالهای رسمی ماندلا، تجدید نظر در جنبههای زندگی و سیاست او و ارزیابی این که او چهگونه باید به یاد آورده شود.
اولین جنبه از زندگی ماندلا که در کتاب مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته است، خانواده و پیشینه آن، دوران کودکی و جوانی و دودمان تمبویی او ست. دو فصل - توسط مرحوم فیل بونر و زوللا مانگکو - یکدیگر را به طرق جذابی تکمیل میکنند. هر دو تاریخدان به ما یادآوری میکنند که خودزندگینامه ماندلا در سال 1994، پیادهروی طولانی تا آزادی، متنی غیرقابلاعتماد است و برخی از اشکالات آن در کار دیگران تکرار شده است.
فصل بونر که بر اساس بایگانیها تنظیم شده، برخی از گاهشماریهای سست کتاب پیادهروی طولانی را تصحیح میکند. این مقاله، گدلا ماندلا، پدر ماندلا را به عنوان «یک شخصیت تاریخی مهم و کمی شناختهشده» معرفی میکند، اما نشان میدهد که گزارش خود ماندلا در مورد مخالفت پدرش با قاضی سفیدپوست را نمیتوان تاریخ دانست.
فصل مانگکو روایت ماندلا از پیشینه و زمینه خود را به چالش میکشد. او سوابق ماندلا را در «همکاری عملگرایانه» خانه سلطنتی تمبو با حکومت استعمار پیش رو قرار میدهد. ماندلا خود به این موضوع اشارهای نکرده است.
مانگکو بر تاریخ «نوینشدگی سیاسی آفریقا» در ترانسکی انگشت میگذارد، که سرزمینی ست شامل تعدادی از پادشاهیها و سرزمینهای آفریقایی که در سده 9 ضمیمه شدهاند. او همچنین نقش گادلا را در نهاد اداری محلی (بونگها) مورد توجه قرار میدهد، جایی که او در برابر نفوذ مبلغین و مقررات استعماری مقاومت میکند.
بونر و مانگکو بر پیچیدگی «حکومت غیرمستقیم» در ترانسکی تاکید میکنند. آنها تمایل به دیدن سالهای اولیه زندگی ماندلا از دریچه نوستالژی روستایی را تصحیح می کنند.
دومین حوزه وسیع بازنگری ماندلا، در مورد کنشگری سیاسی اوست و از سه فصل تشکیل شده که رابطه ماندلا با حزب کمونیست آفریقای جنوبی، و فعالیت او و به ویژه رهبری او در سیاست زیرزمینی را مورد بررسی قرار میدهد. تام لاج گزارشی دقیق از «مشارکت ماندلا با چپهای کمونیست آفریقای جنوبی» ارائه میدهد. جستار او مطالعه در باب دوستیها و ارتباطات اجتماعی، مطالعات و نوشتهجات چپ، و اتحادها و تاکتیکهای سیاسی ماندلا است.
فصل پل لاندو بر دوره بین کشتار معترضان سیاهپوست در شارپویل در 1960 توسط پلیس آپارتاید و دستگیری ماندلا در آگوست 1962 متمرکز است و تلاشها برای اجرای برنامه «ام» را پی میگیرد که قالبی بود برای ساختار زیرزمینی جنبش آزادیبخش کنگره ملی آفریقا.
ماندلا و گروه کوچکی از همقطاران همفکر او سعی کردند از این طرح برای تبدیل کنگره ملی آفریقا به یک جنبش پیشتاز ستیزهجو استفاده کنند که مایل به اعمال خشونت علیه دولت است.
فصل تولا سیمپسون در مورد نقش ماندلا به عنوان فرمانده کل «اومخونتو وسیزوه» به معنای نیزه ملت، (بازوی نظامی که توسط کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی ایجاد شده است) تجدید نظر میکند. او گمان میکند که کارزار خرابکاری شهری موثرتر از آنچه تصور میشود بوده است.
سه فصل دیگر جنبههای مختلف زندگی ماندلا را روشن میکند: ازدواج وی با وینی مادیکیسلا –ماندلا؛ سالهای زندان در جزیره روبن؛ و نقش او در گفتمان حقوق بشر که قانون اساسی جدید آفریقای جنوبی را شکل داد.
شیرین حسیم قرائت جالبی از «یکی از نمادینترین ازدواجهای سیاسی تاریخ» ارایه میدهد. نخست، او مقام و اهمیت سیاسی وینی همسر ماندلا را تعیین میکند. او میگوید که «نوعی رهبری سیاسی صمیمی» را نسبت به کنشگران جوان داشته است. و دوم، او رابطه پیچیده بین مسیر سیاسی وینی و نلسون را بررسی میکند، و اینکه چهگونه شکاف سیاسی گستردهتر به شکست ازدواج آن دو منجر شد.
مارتا ایوانز چهار بازدید روزنامهنگاران از جزیره روبن بین سالهای 1964 تا 1977، تعاملات آنها با ماندلا و گزارشهای منتشر شده آنها را بررسی میکند. او به ظرفیت ماندلا برای استفاده از تماسهای کوتاه از یک موقعیت ظاهری ضعف اشاره میکند و نشان میدهد که چهگونه زندانیشدن، وضعیت نمادین وی را ارتقا داده است.
این فصلها با مقدمه کالین باندی و پینوشت الک بوهمر به پایان میرسد. بوهمر کنکاش میکند که خاطرات ماندلا چهگونه ساخته میشود و مورد اعتراض قرار میگیرد و چه تفاسیر تازهای میتواند به ما بیاموزد.
این مجموعه ماندلا را به عنوان یک معجزهگر منحصر به فرد یا خائن به علت تغییر رفتار نمینگرد. این کتاب او را به عنوان یک بازیگر سیاسی در کنار بسیاری دیگر و درون نیروهای پیچیده سیاسی و اجتماعی نشان میدهد.
شناسنامه کتاب
Reassessing Mandela (Southern African Studies)
by Colin Bundy (Editor), William Beinart (Editor)
Routledge; 341 pages
کالین باندی
عضو افتخاری کالج گرین تمپلتون ، دانشگاه آکسفورد
ویلیام بینارت
استاد دانشگاه آکسفورد
منبع: کانورسیشن (استرالیا)
نظر شما