ناگفته پیداست که قالب رباعی ظرفی بوده که عرفا و حکما را خوشتر میآمده. چندان، یا به صواب نزدیکتر است اگر بگوییم که آنقدر که دوبیتی مردمی بوده، رباعی، این خصلت مردمی بودن را نداشته، اما به هر تقدیر محبوبیتی داشته و به کار ثبت دقیقهها و لطیفههای فکری و فلسفی میآمده است. هر چه قدر دوبیتی تغییرات کمتری از لحاظ مضمونی داشته اما رباعی گویا انعطاف بیشتری را پذیرفته. رباعی ظرفیت بیشتری برای بیان احوالی غیر از بیان آنات فلسفی و حکمی از خود نشان داده است. (این البته حُکمی کلی و غالب است وگرنه در طول تاریخ ادبیات رباعیها و دوبیتیهایی داشتهایم که به این موضوعبندیها وفادار نبودهاند.)
اگر به رباعیهایی که امروزه سروده میشوند، نگاهی گذرا بیندازیم، میبینیم که احوال عاشقانه و رد پای بیان روزمرگیها و گفتن از چیزهای مختلف سهم بزرگی در مضامین رباعی امروز دارد. اگر رباعیات خیامی - با آن جسارت، قاطعیت و پایانبندیهای توفانی - تا مدتها سرلوحه تالیان او بوده، اما رباعی امروز بیشتر از جنس رباعیهای ابو سعید ابوالخیر است؛ با همان خصلت آرام و دور از هیجانهای معمول رباعی. اینها را به اختصار گفتم تا بپردازم به مجموعه دوبیتی «کلیمهو کهموتهر» اثر «ظاهر سارایی».
مرتبت والای ظاهر سارایی در شعر فارسی و کردی و تحقیق و پژوهش بر کسی پوشیده نیست. جای تعجب نیست کە شاعری در طرازی این چنین، به سر وقت قالبی کوتاه برای بیان احوال فکری و عاطفی خود برود. اصولاً قالبهای کوتاه به زعم نگارنده قالب پختگان و نخبگان است. کسانی که بهدرستی میدانند که عصاره تجربیات روحی و زیستی خود را باید در چنین قالبی به مخاطبان عرضه کنند.
شاعر در این مجموعه، گرچه ظاهراً دوبیتی سروده، اما دوبیتیهایش بیشتر حال و هوای رباعی دارند گرچه خصائل نیکو و ذاتی دوبیتی را در سرودههایش حفظ کرده است. نکته جالب توجه آنکه خود شاعر در یک دوبیتی میگوید:
فرە ئژنەفتمە قسیەیل قەۊ قەۊ
دەبارەی فەلسفەی خلقەت دە یاو ئەۊ
بغەێر ئەو دو سێ قسیەێ خەیامە
ولا قسیەێ کەسێ دی وە دڵم نەۊ
چنین پیشزمینه ذهنی برای ما چند و چون مضامین دوبیتیها را تا حد زیادی روشن میکند. این پل زدن از دوبیتی به رباعی و تقلیل ندادن دوبیتی به تعریف همیشگی ما از این قالب نکته اصلی و نقطه قوت درخشان این مجموعه است:
گڕێ رووشن، زەمان، چۊ ڕووژ پاکە
گڕێ لێخن هە چۊ زەێن زەحاکە
کەسێ ساقی! دە کارێ سەر نیەرارێ
گوپێ مەی دەو خوم چل ساڵە دا کە
که آن خوشباشی خیامی را در ذهن ما زنده میکند. خیام «اندوهمردی» به غایت تلخاندیش بود، اما از آن رو که از «فردا» قطع امید کرده بود، میتوانست سرپا بماند و بتواند ساعاتی از عمر را به شادمانی بگذراند. ظاهر سارایی اما اتفاقاً شاعری بسیار امیدوار است این تفاوت چندان افتراقی نینداخته بین این دو. خیام دم را غنیمت میداند و ظاهر سارایی سروده:
ئەگەر شێعر و شەراو بووگ و شەو و شەم
تۊەنیمن ئەڵکەنیمن ڕیشگ خەم
کەم و فریە نەکە وەرد م ئەێ دووس
کەم خەم فریەسەو فریەێ خوەشی کەم
دوبیتیهایی از این دست در این مجموعه کم نیست و البته باید بگویم اگرچه درخشانترین بخش همین رباعی گونگی دوبیتیهاست، اما این، همه کار سارایی نیست. این آمیزه رباعی و دوبیتی معجون خاصی پدید آورده از یک سو به آن طراوت خاصی بخشیده و از طرفی فضایی را برای تفکر در باب هستی و چیزها فراهم کرده است.
رباعیگونگی تنها حُسن این مجموعه نیست. با توجه به تجربه و چیرهدستی شاعر و تجربههای پیشین وی در سرودن به فارسی و کردی و آگاهی به دانش و بینش به اقتضائات و جریان مدرن در شعر از نظر زبان و نوآوریهای لازم، این مجموعه چنته پُری دارد.
دە ئاو ئاگر، دە ئاگر ئاو کەفێگەو
دە تەژگاێ خوەر، خوەراوا شاو کەفێگەو
بزان، قوقنووسە یا مێشتێ خوڵەکوو
نیەزانیمن دەمان، چە ئاوکەفێگەو
این دوبیتیها هر کدام - یا اکثر آنها - آن خصلت مهم «قطعه» بودن را دارند، یعنی یک کل منسجم کە تنها متمرکز بر ضربه پایانی نیستند، بلکه کل شعر شما را غافلگیر میکند یا لبخندی بر لب شما مینشانند و این به مرز «قطعه» رسیدن یعنی مدرن بودن. ظاهرِ خونسرد برخی دوبیتیها و فارغ بودن از تکانهای شدید در پایانبندیها ممکن است مخاطب ساده دل را به برداشت اشتباهی راهنمون سازد، که البته مخاطب دقیق، این اشتباه را مرتکب نمیشود و با غور در دقایق این دوبیتیها حظ وافر خواهد برد.
درخصوص این مجموعه بیش از این میتوان گفت، عجالتاً به این مختصر اکتفا میکنم تا در مجالی فراختر به زیباییهای دیگر این مجموعه بپردازیم. راستی یادم رفت چیزی از بابا طاهر و فایز دشتستانی بگویم تنها به ذکر نام شان بسنده میکنیم. برایتان جالب نیست از یک مجموعه دوبیتی حرف زدیم اما بیشتر پای خیام به بحث کشیده میشد؟!
چند دوبیتی از این مجموعه:
ت نەۊت و بێ ت دنیامان دروو بۊ
زنەی وەڵنگەیل رزیاگ چروو بۊ
هەناس وا بوو عەتر زەمان ناشت
ت چەم پرتانی و دنیا شروو بۊ
خوەمان بار خەم گیان خوەمانیم
خوەمان ژەهر و خوەمان ژان خوەمانیم
خوەمان دار خوەمانها کوڵمانەو
خوەمان دیوار زندان خوەمانیم
زوان داڵگی شیرینە چۊ قەن
نیەزانم چۊ بڕێ دڵ دەێ قەنە نەن
دە ئیلام و دە کرماشان وە داخەو
مەرەز دیرن بڕێ ، دە قەن پیەرز کەن
نظر شما