آشنایی با برگزیدگان دومین کتاب سال جوانان
اهمیت بررسی اندیشههایی درباره اصول فقه در کتاب «حکم، سنت و شریعت»
در این کتاب بیان شده که مکتب اصولی آیتالله سیستانی ترکیبی نوین و روشمند از شیوه میرزامهدی اصفهانی، آیتالله بروجردی و مکتب آیتآلله خویی است که نوآوری و خلاقیت او در کنار تلفیق شیوهها و مکاتب یادشده بر اهمیت بررسی اندیشههای او در زمینه اصول فقه افزوده است.
کتاب حاضر در پنج فصل توسط نگارندگان آن تنظیم و سامان یافته است. در فصل اول به شخصیت علمی و مکتب اصولی آیتالله سیستانی پرداخته میشود. در فصل دوم از یکی از نظریات آیتالله سیستانی با عنوان نظریه اعتبار قانونی و ابعاد مختلف آن سخن به میان میآید. فصل سوم نیز به بحث از نظریه روح شریعت در مباحث اسلامی همت گماشته میشود. بحث ابنجنید و مسئله قیاس و دیدگاه آیتالله سیستانی در این مسئله در فصل چهارم بررسی میشود و در نهایت در فصل پنجم به تبیین شناخت حکم ولایی و مبحث منطقه الفراغ از منظر آیتالله سیستانی پرداخته میشود.
در بخش «کتاب در یک نگاه» که با قلم حمیدرضا تمدن است، میخوانیم: «فقه اسلامی و بهصورت ویژه فقه شیعی تا دوران معاصر عمدتا بر محور «تعبدگرایی» شکل یافت. در یکی دو سده اخیر با قوتیافتن حوزه علمیه نجف اشرف که در نتیجه آن برای بهدستآوردن «حجت» به علم اصول فقه بیش از سایر علوم پرداخته شد، گونهای از فقه و استنباط سر برآورد که میتوان از آن به فقه «صناعت محور» و «قاعده بسند» تعبیر کرد و لذا علم فقه بیش از پیش از جنبههای واقعی مانند «تاریخ»، «نسخهشناسی»، «کتاب شناسی» و... فاصله گرفت. در همین هنگامه شکفتگی این نوع از فقاهت، آیت الله بروجردی در قم شیوهای دیگر از فقاهت و استنباط را با توجه به جنبههای مذکور میپرورانید و تلاش میکرد که در هر دو زمینه تدریس و استنباط، آفاق جدیدی را پیش روی شاگردان و به طور کلی در برابر دستگاه استنباط بگشاید که این روش پیشنهادی توانست توجه محققان را نیز به خود جلب نماید. پس از ایشان یا به دلیل دشواریهای بسیار این روش و یا به دلایل دیگر، این شیوه رفتهرفته در حال فراموشی بود تا آنکه برخی شاگردان ایشان سعی در تکمیل و بازسازی شیوه استاد نمودند. یکی از این شاگردان که البته تا کنون جایگاه علمی او به دلایل گوناگون آنچنان که شایسته است بروز نیافته، آیتالله سیستانی است. مختصری از شیوه استنباطی ایشان در بخشهای نخستین این کتاب ذکر شده است.
اهمیت کتابی که پیش روی مخاطبان قرار دارد، به سبب آن است که برخی اندیشههای راهگشای ایشان را برای نخستین بار به زبان فارسی گرد آورده و تحقیق و تبیین نموده است؛ اما شاید این سؤال در ذهن مخاطبان ایجاد شده باشد که چرا آرا و اندیشههای آیتالله سیستانی مورد توجه نگارندگان قرار گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش باید بگویم که نگارندگان بر این باور هستند که نوآوریهای ایشان در علم رجال و اصول فقه میتواند این علوم را چند گام به پیش ببرد. اندیشههایی همچون اعتقاد به دگرگونی گفتمان اصول فقه و اصول و استظهار از متون با از بینرفتن نظام عبد و مولا و جایگزینی نظام قانونی که در مقاله نخست به آن پرداخته شده، یا توجه به متون دینی در پرتو اهداف ثابت و مسلم شریعت و ارزیابی اخبار و روایات با توجه به این اهداف و مقاصد که در مقاله دوم از آن سخن به میان آمده است؛ همچنین ارائه تصویری دیگر از تاریخ فقه و فقیهان امامیه ضمن تبیین معنای «قياس» و وجه نسبتدادن آن به فقیهان شیعی که مقاله سوم دربردارنده نکاتی در این زمینه است و نهایت توجه به «مناطق فراغ تشریعی» و لزوم درنظرگرفتن «شأن ولایی امامان» و تأثیر آن بر تعارض روایات و همچنین قانونگذاریهای دنیای امروز که در مقاله چهارم به آنها پرداخته شده است، همگی نشان از آن دارد که دستکم لازم است که اندیشه های نو ایشان مطرح شده و آنگاه مورد گفتگو و نقد و بررسی متخصصان قرار گیرد.»
نظر شما