در ایران، شاهنامه را به عنوان ماناترین و پویاترین منظومه شعر فارسی که میراث فرهنگ و تمدن ایران زمین است، میشناسند. پس از شاهنامه، بسیاری از منظومهها و آثاری که توسط شاعران و منظومهسرایان خلق شده است، در پرتو شاهنامه قد برافراشتهاند. در تاریخ معاصر شاید یکی از منظومههای مهم، شعر «آرش» سیاوش کسرایی باشد که با تطبیق جایگاه و منزلت ایران کهن با دوره پهلوی، علاوه بر بهچالشکشیدن سیاستهای شاهان پهلوی، بسیاری از نابسامانیها و بیدادگریهای جامعه ایران را ناشی از سیاستهای غلط و بعضا استبداد رژیم گذاشته میداند.
شاملو در منظومه «پریا» به نوعی این استبداد و سیاهی را از زاویهای دیگر روایت میکند. در ادبیات کُردی جنوبی، شاهنامههای کُردی و «نادرنامه» و یا منظومههای «خورشید و خاور» هر یک به بازخوانی حالات و آرمانهای مورد نظر سراینده و جامعهای که در آن سیر میکند، اشاره دارد. به طور مثال خلق منظومه «نادرنامه» دقیقاً در زمانی شکل میگیرد که ایران قبل از دوره افشاریه، در یک حالت انحطاط و چپاول و بیدادگری قرار داشت، لذا سراینده آن با روی کار آمدن نادر شاه افشار و فتوحات گسترده وی که باعث امنیت و آسایش مردم شد، چهرهای از یک قهرمان را به تصویر میکشد که همگان آرزومند فرمانروایی و کشورگشایی او هستند.
منظومه «گولی و توپ قلقلی و بادبادهک» سروده «ایرج خالصی» با نگرشی دیگر در صدد ترویج کمال انسانی در سایه «صلح و دوستی» است. این کمال برخلاف برداشتهای قُدمایی از منظومهها که دربردارنده فرهنگ، کیش و آیین و سنت زیست بوم سراینده و صاحب اثر است، بیشتر در پی معرفی و آگاهیسازی ذهن نوجوان نسبت به وقایع جهان پیرامون است.
«گولی» که مخاطب اصلی این منظومه است، شنوندهای است که نیازمند آگاهی است. این آگاهی از زبان «نهنه» که به زعم من نام دیگر «تاریخ» است، به زبانی ساده و به دور از هر گونه تکلّف، مسائل و موضوعات مورد نظر سراینده را برای مخاطب خود بیان میکند.
منظومه «گولی و توپ قلقلی و بادبادهک» در دو بخش سروده شده است. بخش اول آن، گولی و توپ قلقلی است که سراینده بعضاً به عنوان پیشدرآمد و یا مقدمه، به معرفی شخصیت گولی میپردازد. این معرفی داستانوار و بسیار ساده بیان میشود:
گولی کیه گولی کیه
دوهت بو چگلهی ئیرانیه
ئیرانیه و کورده و سنگین
یُسرین زووان، فره رهنگین
نه لهره و نهچاخه، گولی
وینهی گول باخه گولی
دیالوگهای بین گولی و نهنه، زمینهساز دغدغهها و چالشهایی ذهنی است که گولی به عنوان شنونده و نهنه در قامت راوی تاریخ به مسائل و موضوعات مختلف جهان پیرامون میپردازد:
یه کی پرسیئ یه چِ کهسه
نیهزانیمن نامی چهسه
مو فرفری ئوشی، یهمه
ئوشم نامی ئهرا ههمه
پهری زایهی فهریارهسم
وهرد ههمه شهرتی بهسم
سراینده در ادامه حکایت درد و رنج و ناکامیها را از زبان اشیاء و حیوانات و سالهای جنگ و دفاع در برابر بیگانگان بیان میکند. گاه حکایت «حسن کچل»، گاه روایت روزهای تلخ و شیرین ایام را سلسلهوار بیان میکند.
در بخش دوم نیز، این بار گولی و بادبادک، دنبالهی منظومه است. در این بخش شاعر با آگاهسازی و معرفی شخصیتهای تاریخی، ذهن گلی را به تحولات و موضوعات مختلف معطوف میدارد. ابتدا از «آرش کمانگیر» میگوید:
ده ئارهش و کهمانهگهی
ده رای گیران دا گیانهگهی
ئو شم ئهرات ئهمیر کهبیر
پیاگِ دانا ئوو وهزیر
کی بی؟ ئهرا ئیران چه کرد؟
ئوو پیای فرهزان چه کرد؟
ئوشم ئهرات «گاندی» کی بی
یُسره پیاگی هندی بی
وهکیل و حوقووقزان بی
رههبهر هندووسان بی
ئمجا دهشار وهشار ئوشم
ئهرات ده «بوولیوار» ئوشم
نوشم ئهرات «زورو» کیه
ئوو سووار ئهسپ سیه
ئهرات ئوشم ده «ژاندارک»
سهنگین، رهنگین و بیباک
ده «جهمیله بو پاشا»
دوشمنی نه کرد حاشا
به طور کلی فرآیند بخش دوم این منظومه معرفی رجال، قهرمانان و اندیشمندانی است که هر یک به نوعی در تاریخ ملت خود، تاثیرگذار و سرآمد بودهاند. مخاطب منظومه «گولی و توپ قلقلی و بادبادک» بیشتر قشر نوجوان است. زبان و نوع روایت آن با توجه به گزارههای به کار رفته در متن اثر، معطوف به گروه سنی نوجوان است. این مجموعه با نگاه به رویدادهای تاریخی و تحولات متنوع در حوزههای اجتماعی، سعی دارد تا نسبت به آگاهسازی نسل نوجوان، آنان را با تاریخ و تحولات سیاسی، اجتماعی آشنا کند.
تجربهی «خالصی» در این اثر بیشتر مبتنی بر روایت است و از عناصر شعری و آرایههای ادبی اجتناب کرده است.
نظر شما