ضحی کاظمی میگوید: در تعاریفی که از ژانر علمیتخیلی وجود دارد، تاکید بیشتر بر واژه «انسان» است تا حتی «علم» یا تکنولوژی. داستان علمیتخیلی به انسان و رابطهی انسان با جهان هستی میپردازد.
کاظمی معتقد است تجربه فضاهای جدید خصیصه مثبتی برای نویسنده است و میگوید: «من از نوشتن و گمانهزنی در ژانر علمیتخیلی-دیستوپیا لذت میبرم؛ اما در واقع چیزی که برایم مهمتر است حرفی است که میخواهم از طریق داستان بیان کنم. اگر برای مضمونی که در ذهن دارم، ژانر علمیتخیلی مناسب باشد، سراغ این ژانر میروم؛ و اگر ژانر دیگری مناسب باشد، حتما همان را برای داستان انتخاب میکنم.» در این گفتوگو بیشتر از داستانهای گمانهزن و علمیتخیلی و بومیسازی این ژانر میخوانیم:
کتاب «زمان سوار» تازهترین اثر داستانی شماست که به تازگی از سوی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد و شامل ۹ داستان علمیتخیلی است. از آنجایی که تصویرسازی یکی از مهمترین ویژگی و شاخصههای این ژانر به شمار میآید، درباره فضاسازی و تصویرسازی داستانهای این کتاب و چالشهایی که برای نگارش داستان کوتاه در این ژانر، با آن مواجه بودهاید، بگویید.
«زمانسوار» اولین مجموعه داستانی است که منتشر کردهام و قبل از آن، آثار من رمان و مجموعه داستانک بودهاند. این مجموعه برای خودم، اهمیت ویژهای دارد. هر داستان این مجموعه به اندازه رمانهایی که نوشتهام برایم مهم هستند. هر کدام از داستانها دنیاسازی دارند و داستان و مضمونی که ماهها روی آنها فکر کردهام. نوشتن داستان کوتاه علمیتخیلی شاید از رمان سختتر باشد، چون در این ژانر دنیاسازی و توصیفات دنیا را نمیشود حذف کرد و در عین حال باید محدودیت کلمات داستانکوتاه را رعایت کرد. باید در حجم محدودی، یک دنیای متفاوت به تصویر کشیده شود، شخصیت خلق شود و با پلاتی پر کشش، مضمون سنگین و فلسفی ژانر و داستان را منتقل کرد. برای من سخت بود؛ اما لذتبخش و چالشبرانگیز. قبلاً داستان کوتاه غیرژانری نوشتهام و به قطع و یقین میگویم در مقایسه با علمیتخیلی بسیار سادهتر است.
این مجموعه، صرفا گردآوری داستانهای منتشر نشده و خاکخورده توی کمدم نبود، به همین دلیل بعد از نهایی شدن داستانها، یک قدم جلوتر رفتم، سراغ تصویرسازی! وقتی مخاطب میبیند که برای داستانها تصویرسازی شده، با توجه به هزینه و سختی این کار، ناخودآگاه متوجه میشود که نویسنده میخواسته بابت کیفیت داستانها تضمین بدهد و همین اعتماد خواننده کتاب را جلب میکند. داستان کوتاه علمی-تخیلی ایرانی تا حدی زیادی برای مخاطب ناآشناست و با استفاده از تصویر، سعی داشتم بین کتابی که شاید غریب و متفاوت است، با مخاطب، پل ارتباطی بزنم تا راحتتر سراغ کتاب بیایند و داستانها را بخوانند، نه فقط مخاطب علمیتخیلی، بلکه مخاطب ادبیات داستانی.
هر کدام از داستانهای «زمان سوار» تصویرگری خاص خود را دارد که همراه و مکمل داستانهاست. از ایده این کار و تجربه همکاری با تصویرگر در ارائه داستانهای این کتاب بگویید.
همانطور که گفتم، وقتی مجموعه آماده شد، دوست داشتم کار متفاوتی انجام دهم تا بتوانم کتاب را به مخاطبان به شکل موثرتری معرفی کنم. با خانم ماهور پورقدیم برای تصویرسازی صحبت کردم. ماهور پورقدیم تصویرساز کمیک است و «کمیک مرز» که کار مشترک وی و خانم صدف فقیهی است از استقبال بینظیری در ایران برخوردار شد و جوایز معتبر مهمی در ایران و خارج از ایران گرفت. چیزی که در تصویرسازی خانم پورقدیم برای من مهم بود، نزدیکی به فضاهای بومی بود که برای داستانهای مجموعه «زمانسوار» به چنین نگاهی نیاز داشتم. همکاری ما بسیار لذتبخش و عالی بود. خانم پورقدیم با داستانهای مجموعه ارتباط خوبی گرفت و برای هر کدام بین دو تا شش طرح اولیه زد که من همه را دوست داشتم و در نهایت از بین آنها انتخاب کردیم. تجربه بسیار دلنشینی بود و امیدوارم نویسندگان و ناشران بیشتری سراغ این کار بیایند. تصویرها، کلیتی از فضا و شخصیت داستان را به تصویر میکشند و ورود مخاطب را به فضای آشنازدا و حتی غریب داستان علمیتخیلی، تسهیل میکنند.
برای بومیسازی ژانر علمیتخیلی در داستانهای این کتاب از چه مشخصهها و ویژگیهایی استفاده کردهاید؟
بومیسازی در اثر ژانری در چند لایه اتفاق میافتد. در لایهی مضمونی داستان، مثل همیشه تلاش کردم دغدغههای شخصی خودم را که برآمده از زندگی در ایران بوده، به گمانهزنی بگذارم. در سطح زبان، سعی کردم نثر مناسبی انتخاب کنم که شایسته داستان فارسی باشد و در فضاسازی، شخصیتها و موتیف داستان، تا جای ممکن از المانهای بومی استفاده کردم. برای مثال داستانهای پوستکن، سوپراستار، تنفس سالانه و زمانسوار در ایران میگذرند. داستان غروب آبی شخصیت ایرانی و ارجاعات زیادی به شعر نوی فارسی دارد. در باقی داستانها هم اشاراتی به اسامی و مکانهای ایرانی وجود دارد. حال و هوای داستانها با اینکه علمیتخیلی و آشنازدا است؛ اما ایرانی است. این مساله برای نویسندهای که میخواهد به سمت مخاطب حرکت کند، بسیار مهم است. همانطور که گفتم من حتی سراغ تصویرسازی رفتم برای اینکه مخاطب راحتتر سراغ داستانها بیاید، خیلی طبیعی است که باید داستانها تا جای ممکن به بوم مخاطب نزدیک باشند تا مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
با توجه به اینکه داستانهای گمانهزن و ژانر علمیتخیلی در ایران عمر طولانی ندارد، از چه ویژگیهایی برای باورپذیری شخصیتهای داستانها بهره بردهاید؟
در داستان به صورت کلی دو وضعیت داریم، شخصیت عادی در وضعیت غیرعادی یا شخصیت غیرعادی در وضعیت عادی. وقتی در علمیتخیلی، دنیاسازی داریم و آشنازدایی، مسلما وضعیت داستانی خود به خود غیرعادی میشود پس بهتر است شخصیتهای داستان، شخصیتهایی تا حدی عادی و نزدیک به واقعیت باشند تا بتوانیم کنشها و واکنشهای آنها را درک کنیم و همراهشان شویم. برای باورپذیر کردن شخصیتها، سعی میکنم تا جای ممکن درونیات آنها را درک کنم و خودم را جای آنها و در موقعیت دراماتیکشان قرار دهم. به هرحال همهی انسانها، نقاط مشترکی در ذهن و احساساتشان دارند و با درک و بسط این نقاط مشترک میشود شخصیتهای باورپذیر خلق کرد.
نقش ویژگیهای درونی انسانی را بر نوع روایت داستانهای علمیتخیلی تا چه میزان میدانید؟
تعاریف مختلف زیادی درباره علمیتخیلی وجود دارد که هر کدام را یکی از نویسندگان، پیشگامان، منتقدین و فعالان علمیتخیلی دنیا ارائه دادهاند. اگر این تعاریف را کنار هم قرار دهید، به راحتی میبینید که تاکید تعاریف بیشتر بر واژهی «انسان» است تا حتی «علم» یا تکنولوژی. داستان علمیتخیلی به انسان و رابطهی انسان با جهان هستی میپردازد و از این جهت به نوعی فلسفیترین ژانر داستانی است که به دور از شعارزدگی و کلیشه انسان را در وضعیتهای محتمل مختلف، به تصویر میکشد و دربارهی او گمانهزنی میکند. طبیعی است که نقش ویژگیهای درونی انسان در داستانهای علمیتخیلی پررنگ باشد. در داستانهای «زمانسوار» موقعیتهای داستانی خاصی داریم و شخصیتهای داستان در مواجهه با این وضعیتهای ویژه، کنشها و واکنشهایی دارند که به گذشته، زندگی و درونیات شخصیت مرتبط است و در عین حال این شخصیتها به عنوان مثالی از گونه انسانی، سوالات اساسی و گمانهزنیهای مهمی را مطرح میکنند.
تجربه 14 کتابی که پیشتر از شما منتشر شده است، نشان میدهد که همواره در حال تجربه فضاهای جدید هستید. آیا سبک و ژانر مورد قبول خودتان را پیدا کردهاید؟
تجربهی فضاهای جدید، به نظرم خصیصهی مثبتی برای نویسنده است. من از نوشتن و گمانهزنی در ژانر علمیتخیلی-دیستوپیا لذت میبرم؛ اما در واقع چیزی که برایم مهمتر است حرفی است که میخواهم از طریق داستان بیان کنم. اگر برای مضمونی که در ذهن دارم، ژانر علمیتخیلی مناسب باشد، سراغ این ژانر میروم و اگر ژانر دیگری مناسب باشد، حتما همان را برای داستان انتخاب میکنم. دلیل اینکه بیشتر داستانهای من تا اینجا علمیتخیلی بودهاند این است که مضمون و ایدههای شخصیام در این ژانر بهتر پرداخت میشد؛ اما همیشه از تجربهی فضاهای جدید استقبال میکنم. در حال حاضر نگارش رمان نوجوانی را به اتمام رساندم، در ژانر تریلر-فانتزی و در آینده امیدوارم بتوانم نوشتن در ژانرهای متنوعتری را تجربه کنم.
نظر شما