«جنبش جنگل» بررسی شد
چرا بازماندگان میرزا کوچکخان اسناد بهجایمانده از او را نابود کردند؟/ میرزا کوچک؛ وطنخواه یا تجزیهطلب؟!
ژاله حساسخواه، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی شعبه گیلان گفت: یکی از منسوبان میرزا به من گفت: تا چند سال پیش اسناد و اشیاء مختلفی از او را نگه داشته بودیم، اما از بس یک روز میرزا را دزد و دیگری قهرمان خواند، روز دیگر شورشی و تجزیهطلب و فردا آزادمرد. ما از ترس نمیدانستیم چه کنیم؛ برای همین همه را نابود کردیم!
مجید علیپور، پژوهشگر تاریخ درباره باز روایت تاریخ گفت: برخی از افرادی که میرزاکوچک را فردی تجزیهطلب میدانند، گرفتار پدیدهای هستند که من از آن افتادن در دام باز روایت تاریخ تعبیر میکنم، چرا از اصطلاح باز روایت استفاده کردم، چون وقتی تاریخ را با توجه به نیازهای روز بازخوانی میکنیم آن موقع فهم، برداشت و قضاوت ما نسبت به آن پدیده یا شخصیت تغییر پیدا خواهد کرد. در حال حاضر بازخوانی تاریخ صورت میگیرد، اگرچه اوایل کمتر بود، اما ذره ذره جا باز میکند، چنانکه گفتهاند هر روایت از تاریخ ناشی از نیازهای روز جامعه و مردم است. بنابراین یکی از پدیدههایی که شکل گرفته و عدهای گرفتار این بازخوانی ناقص تاریخ شدند، برای همین از آن به دام یاد کردم، نگاه به رویداد نهضت جنگل است.
او افزود: اگر روایت رسمی از تاریخ معاصر سعی کرده به صورت انحصاری میرزا را روحانی مبارز و فردی از جریان مبارزات جنبشهای اسلامی در یکصد سال اخیر جا بزند، چنانکه درباره شخص رضاشاه هم یک روایت یک طرفه را ارائه کردند، به درست یا غلط این روایت رسمی کاری ندارم، مهم این است که وقتی چنین وایتی به صورت رسمی و جزمی ارائه شود باید منتظر پاد روایت آن هم بود.
این تاریخپژوه در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: در بیشتر مواقع ما به نتیجه یک رویداد تاریخی نگاه مینگریم بعد درباره ماهیت آن پدیده تاریخی قضاوت میکنیم. بهتر است در این رابطه مثالی بزنم؛ وقتی طالبان کابل را اشغال کرد و مقاومت کوتاه مدتی از سوی احمد مسعود شکل گرفت. آن موقع مطلب خیلی مختصری نوشتم؛ اگر در اوج ناامیدی معجزهای رخ دهد و احمد مسعود حرکتی شبیه مقاومت حماسی ستارخان در تبریز شکل دهد و این پایگاه را نگه دارد، (چنانکه میرزا هم میخواست در حرکت خود مانند حرکت مقاومتی تبریز را انجام دهد که شبیه یک پایگاه محلی برای حمله به پایتخت و بازگرداندن شرایط ایدهال برای حکومت مشروطه به وجود بیاورد.)
علیپور اظهار کرد: اگر احمد مسعود موفق میشد، آن موقع یک نفر مثل من که نام خودش را تاریخپژوه گذاشته است، درباره این آدم قضاوتی خواهد کرد و از او اسطورهای میسازد که در تاریخ بماند، کمااینکه ما در تاریخ از ستارخان اسطوره ساختیم. اما اگر شکست بخورد، چون امیدی را از جماعتی میگیرد، زمانی که ابتدای زمزمههای مقاومت احمد مسعود بود، آن وقت به قول آن افغانستانی که نوشتهای را در گروههای مختلف منتشر کرده بودند، از این لحظه هر خونی که در افغانستان بریزد، تقصیر پسر احمد شاه مسعود است.
او درباره تاثیر شکست بر یک رویداد تاریخی بیان کرد: دست امثال آن نویسنده افغانستانی پر است. چرا؟ چون احمد مسعود شکست خورد، یعنی افراد از روی نتیجه یک رویداد درباره کل ماهیت آن قضاوت میکنند. این اتفاق در ایران برای دو نفر اتفاق افتاد؛ یکی ستارخان که مقاومتش در اوج ناامیدی موفق شد و شعله امید را در ایران زنده نگه داشت و باعث شد که مجاهدان گریخته از گیلان جان دوباره بگیرند و بازگردند، چون میدانید میرزا پس از کودتای محمدعلی شاه به دلیل هراس از بدرفتاری ماموران حکومتی به باکو رفت و با حرکت ستارخان، گیلانیها هم در همراهی با او قیام را به فتح تهران کشاندند. در اینجا قضاوت درباره ستارخان و جنبش مسلحانه خوب است چون به پیروزی رسید، اما از آنجا که همان اتفاق در دوره احمدشاه و قوت گرفتن نیروهای بیگانه در کشور، در گیلان روی داد و میرزا به دلایل متعدد به شکست انجامید به قضاوت عدهای تجزیهطلب نامیده شد.
میرزا قهرمان یا شورشی؟
ژاله حساسخواه، مدیر کتابخانه و مرکز اسناد گیلان هم در سخنانی کوتاه گفت: پارسال سازمان برای بزرگداشت جنبش جنگل کارهای زیادی انجام داد، من هم به یکی از منسوبان میرزا که از دانشجویانم بود، تماس گرفتم تا درباره باز ماندن اسنادی از جدشان سوال کنم تا اگر ممکن است سازمان اسناد تصاویر آن را بردارد و در سازمان نگهداری کند. جواب این فرد جالب بود، گفت ما تا چند سال پیش قلمدان میرزا، چموش و چیزهای مختلفی از او را نگه داشته بودیم، اما از بس هر حکومتی که آمد یکی میرزا را دزد و دیگری قهرمان خواند، روز دیگر شورشی و تجزیهطلب و فردا آزادمرد. ما از ترس نمیدانستیم چه کنیم؛ برای همین همه را نابود کردیم!
قصدم از گفتن این خاطره رساندن این مفهوم بود که وقتی کسی در قدرت است حتی میتواند مفهوم تاریخ را تغییر دهد و به همان صورتی که میخواهد تفسیر کند.
روایت مخالفان و موافقان میرزا
عباس نعیمی، جامعهشناس درباره اتهام تجزیهطلبی به کوچکخان جنگلی گفت: این اتهام از کجا آمده است و چه کسانی این اتهام را وارد کردند؟ چه سخنانی درباره این تجزیهطلبی گفتند؟ از مشهورترین این افراد مرحوم ملکالشعرای بهار که رجال شاخصی در تاریخ معاصر است و مولف کتابهای «تاریخ مشروطه»، «تاریخ احزاب سیاسی» و ... است با این حال نمیتوان درباره همه گزارههای او نمیتوان به شکل متقنی گفت این سخن صحیح است، چون او مخالف میرزا بود. مشخصا بهار در صفحه 159 کتاب «تاریخ احزاب سیاسی» اشاره میکند: «از حرکات میرزا پیدا بود که قصدشان تصرف ایران و ایجاد حکومت مرکزی صالح نبوده، بلکه به همان ولایاتی که در کف داشتند، قانع بودند. اگر میرزا در این سال به تهران حمله کرده بود، بدون هیچ شکی دولت ایران در دست او و اتباعش مانند موم نرم شده و به میل آنها ساخته میشد.»
او افزود: بهار، میرزا را شورشگر میداند که قصد آن را داشته که علم بردارد و کشور را تصرف کند. از طرفی سرپرسی سایکس، نویسنده کتاب «تاریخ ایران» در قرائت دیگری میرزا را شخصیتی منفعتگرا و در پی سود شخصی میداند. این دو قرائت از میرزا تصویری منفی به ما میدهند. در آن سمت داستان کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» اثر مهدی ملکزاده که از منابع معتبر برای پژوهشگران تاریخ معاصر است، در جلد پنجم صفحات 1052 و 1053 اشاره میکند: «میرزا نه تنها یک انسان آزاده بود که در راه آزادی میجنگید، بلکه یک مبلغ آزادی نیز بود و در هر مورد و مقام از تقلید مردم و پیروی از حق و عدالت و حقوق انسانیت فروگذار نمیکرد.» این تصویر مثبت است.
این جامعهشناس ادامه داد: ژنرال دانسترویل، فرمانده نیروهای انگلستان که در ماجرای عبور از گیلان به سمت قفقاز نبردهای سختی با خود کوچک جنگلی داشت، یعنی رهبر مخالفان است و در جبهه مخالف میجنگید درباره میرزا میگوید: «میرزا کوچک در مقابل امپریالیسم جنگیده است و به عقیده من میرزاکوچکخان از وطنپرستان حقیقی است و امثال او در ایران نادر و کمیاب هستند.» همچنین نیکتین، قنسول روسیه در ایران، میرزا را مردی میداند که در پی جمعآوری ثروت نیست و اتفاقا مردی که در پی آرمانهای خاص خودش است.
عباس نعیمی در ادامه با استناد به اسناد به جا مانده از جنبش جنگل عنوان کرد: در بخشی از سخنانم سراغ منابع مختلف مخالف و موافق با میرزا رفتم که در دورههای گذشته درباره میرزا قلم زدند و در این دوره حضور نداشتند، یعنی ربطی به امروز ندارند که بخواهند میرزا را وطنپرست و آزادیخواه معرفی کنند. حالا باید به سراغ اسناد بهجامانده از جنگل رفت تا دریابیم آنها چه میگویند؟ تربیون آنها «روزنامه جنگل» است این روزنامه در شماره پنج خود میگوید: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایران هستیم.» (نه طرفدار استقلال مملکت گیلان) همچنین در شماره 13 روزنامه جنگل آمده است: «ایران مال ایرانی است. دست اغیار از استیلای به این مملکت بهکلی باید قطع شود. ایرانیان باید در خانه خود بدون تجاوز و اذیت همسایگان بهراحتی مشغول اصلاحات باشند...»
نظر شما