به مناسبت ۱۱ آذر، یکصدمین سالگرد کشتهشدن میرزا کوچکخان جنگلی
هنوز برخی از زوایای نهضت جنگل روشن نیست/ بررسی آراء منتقدان میرزاکوچکخان میتواند دربرگیرنده نکات تازهای باشد
مهدی نور محمدی، پژوهشگر معتقد است: چاپ کتابهای متفاوت درباره نهضت جنگل میتواند زمینهساز تحقیقات بعدی توسط محققین و صاحبنظران در خصوص صحت نظرات مؤلفِ آن شده و زوایای پنهان این واقعۀ تاریخی را بیش از پیش روشن سازد. اما یکی از نکات مهم و در خور تأمل این تاریخچه، این است که اطلاعات مهمی درباره پدر و مادر و تبار میرزا کوچکخان به دست میدهد که در منایع دیگر نمیتوان به چنین اطلاعاتی دست یافت.
که قائدین این جمعیت فداکار حافظ وطن در خیال استقلالند، گرچه به قدری این تهمتهای مضحک بیاساس است که هر مستمعی بدون تامل تفو کرده و تصدیق میکند که محال است بتوان ذره حقیقت برای آن معتقد شد ولی چون میدانیم سایس و بانی این چنین نشریات حقکش و جعال اینگونه مفتریات خالی از حقیقت چه کسانی هستند باین واسطه محض صیانت اذهان ساده لوحانی که مسبوق قضایای جاریه نیستند از اینگونه شبهات و باختصار در مقام تکذیب برآمدیم...»؛ اما این زنگ خطر نیازمند این است که باید به منابع انتقادی درباره رویدادهای تاریخ معاصر هم بها بدهیم. یکی از این آثار با نگاه انتقادی کتاب «تاریخچه میرزا کوچکخان» است، نکته نخست اینکه روایت نو و متفاوت روی جلد مخاطب را جذب میکند و نکته دیگر اینکه کتاب را یکی از منتقدان میرزا نوشته که در زمان جنبش جنگل در گیلان حضور داشته است.
مقدمه مهدی نورمحمدی -که به کوشش او کتاب به چاپ رسیده است- باعث شد جویای اطلاعات بیشتری از آن بشوم؛ ولی فرصت، اندک بود و این مصاحبه به صورت کتبی انجام شد. هرچند مهدی نورمحمدی در مقام یک پژوهشگر نهضت جنگل در این مصاحبه شرکت نکرد و تنها این نکته را متذکر شد که کتاب نکاتی درباره میرزا دارد که به نظر میرسد در منابع دیگر به آن پرداخته نشده و آن نکات اطلاعاتی درباره پدر و مادر میرزاست؛ اما به نظرم حضور بحرالعلوم در گیلان در زمان جنبش جنگل، خود از اهمیت بالایی برخودار است.
لطفا ابتدا درباره مولف کتاب «تاریخچه میرزا کوچکخان» توضیح دهید؟
سید محمد موسوی حسینی ملقب به بحرالعلوم در سال 1257 خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. نسب وی از جانب پدر به میرمحمد زمان طالقانی (از معاصرین علامه مجلسی) و از طرف مادر به حاج ملا صالح برغانی مجتهد مشهور عصر فتحعلیشاه قاجار و بانی مدرسه صالحیه قزوین میرسد. وی پسرعموی فیلسوف نامدار معاصر حاج سید ابوالحسن رفیعی و خواهرزاده طاهره قرهالعین معروف است. (مادر وی به نام رباب برغانی خواهر ناتنی طاهره قرهالعین بوده است.) او در کودکی خوشنویسی را از آقا حسین شالی آموخت. پس از آن به حوزه علمیه رفت و معانی و بیان را از آقا شیخ لطفالله مدرس شالی و ملا شریف مطولگو فرا گرفت. در سال 1275 خورشیدی برای ادامه تحصیل عازم اصفهان شد و نزد حاج آقا منیر بروجردی به تحصیل ریاضیات، اصول، فلسفه و فقه پرداخت. سپس به یزد و از آن جا به شیراز رفت و حساب، حساب جدید، هیئت، هندسه و اسطرلاب را از آقا میرزا جواد طبیب و میرزا عبدالله وصالی آموخت.
در سال 1277 خورشیدی دوباره به اصفهان بازگشت و نزد حاج آقا منیر بروجردی تحصیلات خود را ادامه داد. یک سال بعد به تهران رفت و پس از چند ماه توقف به قزوین مراجعت کرد و نزد آقا شیخ عبدالحسین فقیه، حاج ملا علی مجتهد طارمی و شیخ احمد حکمی مشغول خواندن فقه و کلام شد. در حدود سال 1281 خورشیدی رهسپار عتبات شد و دوره عالی علم اصول را نزد آخوند خراسانی گذراند. در سال 1284 به تهران آمد و از مجلس درس فلسفه شیخ علی نوری حکمی بهرههای فراوان برد. در این هنگام، چون به علت مرگ چند نفر از نزدیکان و از جمله همسرش به علت بیماری وبا دچار پریشانی خاطر شده بود، به منظور تغییر آب و هوا به منطقه دماوند رفت و به اصرار اهالی به موعظه و منبر پرداخت و پس از سفری کوتاه به مازندران، در سال 1286 خورشیدی از راه هندوستان به مصر رفت و در قاهره مورد استقبال ایرانیان و روحانیون مصری قرار گرفت. او در مدت اقامت خود، در ترویج مذهب تشیع کوشید و در اثبات حقانیت آن، با علمای قاهره مباحثه و مناظره کرد. یک سال بعد راهی هند شد و در انجمن وطنخواهان ایرانیان مقیم بمبئی و مسجد آنان به نطق و موعظه پرداخت. در اردیبهشت سال 1288 از راه خرمشهر به اصفهان و از آن جا به قفقاز رفت. چون اهالی قفقاز تمایل فراوانی به توقف او داشتند، به ایران بازگشت تا خانوادهاش را نیز به همراه خود ببرد اما در بندر انزلی مردم او را از رفتن به قفقاز منصرف کردند و از او خواستند در آن جا بماند و به همین منظور، وسایل سکونت و آسایش او و بستگانش را به نحو شایستهای فراهم ساختند.
محمد بحرالعلوم در زمان وقایع جنگل در شمال سکونت داشته است؟
سید محمد بحرالعلوم نه سال در انزلی اقامت گزید و در این مدت به وعظ، خطابه و تألیف کتب و رسالات متعدد اشتغال داشت. او در سال 1300 خورشیدی و پس از خاتمه کار میرزا کوچک خان جنگلی به مشهد مهاجرت کرد و به تدریس و تألیف پرداخت. یک سال بعد، به دلیل آزار اعضای انجمن اتفاق جوانان که مرکب از جوانان مشهدی و گیلانیهای مقیم مشهد بود، تاب ماندن در آن شهر را نیاورد و به شاهرود و دامغان رفت و پس از انحلال انجمن مزبور، دوباره به مشهد بازگشت. در سال 1314 خورشیدی در واقعه کشف حجاب و تغییر لباس که منجر به مخالفت عمومی و کشته شدن عده زیادی از مردم شد، بحرالعلوم به همراه تنی چند از علما به اتهام مقصرین واقعه دستگیر و به نام رؤسای اشرار به تهران منتقل شد. وی بر اساس همین اتهام، دو سال و چهار ماه از عمر خود را در زندان سپری کرد و در این دوران موفق به تألیف دوره کتاب «مواهب قدسیه» و چند رساله دیگر شد. بحرالعلوم پس از پایان محکومیت آزاد شد اما مدتی بعد دوباره او را دستگیر کردند و این بار بیست روز در زندان ماند. سید محمد بحرالعلوم در سال 1332 خورشیدی در 75 سالگی درگذشت و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. از وی کتابها و رسالات متعددی باقی مانده است که از جمله آنها رساله در تاریخ میرزا کوچک خان جنگلی است. (منبع: مشاهیر قزوین، مهدی نورمحمدی، قزوین: انتشارات سایهگستر، چاپ سوم، 1389)
چرا کتاب «تاریخچه میرزا کوچک خان» با اینکه نگاه منقدانهای به نهضت جنگل و شخص میرزا دارد، از اهمیت برخودار است؟
نهضت جنگل و قیام میرزا کوچکخان جنگلی یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. تا کنون در خصوص این واقعه تاریخی و میرزا کوچکخان شخصیت اصلی و محوری آن، کتابهای گوناگونی به رشته تحریر درآمده و قضاوتهای گوناگونی نیز درباره آن صورت گرفته است. این کتاب، نوشتهای است مختصر اما جدید و متفاوت درباره نهضت جنگل و میرزا کوچکخان جنگلی که به نثری ساده و روان، توسط آیتالله سیدمحمد بحرالعلوم قزوینی به رشته تحریر درآمده و خودِ مؤلف آن را «تاریخچه میرزا کوچکخان» نام نهاده است. مؤلف با ذکر این نکته که از هنگام ورود میرزا کوچک خان به جنگل تا پایان کار او، در انزلی، کسما و آبادیهای اطراف انزلی حضور داشته، مدعی است که این تاریخ را بدون دخالت دادن اغراض شخصی و بر اساس مشاهدات و شنیدههای خود نگاشته است.
وی در این خصوص نوشته است: «علاوه بر این که در تمامی تألیفات خود، جملهای را بدون تحقیق کامل و یا آلوده به غرض و مرض رقم نزدهام، از داستان کوچک خان از بدو ورود او به جنگل تا خاتمت امرش در بندر پهلوی و آبادیهای اطرافش و مخصوصاً مدتی در کسما یا مرکز جدید گیلان شخصاً حضور داشته و بیشتر مسموعات و مشاهدات خود را نگاشتهام.» و در خاتمه کتاب افزوده است: «این بود فهرست داستان کوچک خان و رفقای وی با سایر وقایع که مؤلف خود مشاهده کرده و یا به زحمت از مدارک معتبره به دست آوردهام و بدون مرض و اِعمال غرض ثبت نمود، تا مغرضین چه بگویند و چه بنگارند.» (صص 23 و 48 کتاب) اما یکی از نکات مهم و در خور تأمل این تاریخچه، این است که اطلاعات مهمی درباره پدر و مادر و تبار میرزا کوچک خان به دست میدهد که در منایع دیگر نمیتوان به چنین اطلاعاتی دست یافت.
بحرالعلوم چه دلیلی برای نگاه مثبت نداشتن به میرزا در کتاب ارائه میکند؟
مؤلف نظر مثبتی به میرزا کوچک خان نداشته که این دیدگاه در جایجای نوشته او منعکس شده است. به عنوان نمونه، گفته است: «کوچک خان پیش از ورود بالشویکها، از حیث اخلاق و آثار عقاید اسلامی بسیار خوب بود ولی پس از اختلاط با آن جماعت، مخصوصاً با بعضی از کومونیستهای ایرانی، قهراً در بسیاری از عناوین وی تغییرات و تبدیلاتی پدید آمد که از شرح آنها صرف نظر نمود.» (ص 43 کتاب) ذکر این توضیح ضروری است که چاپ این یادداشتها به معنی تأیید تمامی نظرها و اظهارات مؤلف از سوی نگارنده نیست، زیرا نگارنده خود را در جایگاهی نمیداند که در این خصوص اظهار نظر کند و تنها به منظور رعایت اصل امانتداری و سودمند واقع شدن این یادداشتها برای پژوهشگران، به نقل دقیق و بدون تحریف آن اقدام کرده است. بدیهی است با توجه به این که باب تحقیق و اظهار نظر همواره باز است، چاپ این تاریخچه میتواند زمینهساز تحقیقات بعدی توسط محققین و صاحبنظران در خصوص صحت نظرات مؤلفِ آن شده و زوایای پنهان این واقعه تاریخی را بیش از پیش روشن سازد. اما یکی از نکات مهم و در خور تأمل این تاریخچه، این است که اطلاعات مهمی درباره پدر و مادر و تبار میرزا کوچک خان به دست میدهد که در منایع دیگر نمیتوان به چنین اطلاعاتی دست یافت.
چه دلیلی برای تایید اطلاعات مولف درباره پدر و مادر میرزا وجود دارد؟
بر مبنای نوشته سیدمحمد بحرالعلوم، مادر میرزا کوچک خان از اهالی فومن بوده و تبار وی از طرف پدر به ایل رشوندِ رودبار الموت قزوین میرسد. شایان ذکر است که امروزه درستی این مطالب با چاپ کتابهایی همچون «من و آزادی» (خاطرات میرزا حسین خیاط، از دوستان عارف قزوینی و میرزا کوچک خان جنگلی)، مهدی نورمحمدی، انتشارات سخن، 1388، ص 121) و جلد هفتم «روزنامه خاطرات عینالسلطنه» به تأیید و اثبات رسیده است. عینالسلطنه در یادداشتهای جمادیالثانی 1336 قمری مینویسد: «در رودبار که رفتم، گفتند میرزا کوچکخان اصلاً رشوند است. از رشوندهای رودبار که سابقاً جمعی از آنها به رشت رفته، توطن اختیار کردند؛ لیکن خودش مایل نیست به این سمت معرفی شود.» (روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج 7، ص 5147) بر مبنای اشاره بحرالعلوم، وی تاریخچه میرزا کوچکخان را در سال 1347 قمری تألیف و آن را در سال 1370 قمری پاکنویس کرده است. این تاریخچه توسط بازماندگان وی به کتابخانه مجلس شورای اسلامی اهدا شده و اینک با شماره ثبت 91061 و شماره قفسه 15515 نگهداری میشود.
نظر شما