حسین عبدالملکی، معتقد است دولت باید با پیشبینی یکسری مشوقها برای تاسیس کتابفروشی ویژه معلولان به احقاق حقوق آنها توجه کند.
زهرا شمس احسان، رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، در هفته معلول سال جاری اعلام کرد؛ ردیفهای مربوط به حوزه مناسبسازی در سالهای 1399 و 1400 به ترتیب 415 و 356 میلیارد تومان اعتبار مصوب است اما میزان عملکرد و اقدامات انجام شده، انطباقی با بودجه مصوب ندارد و عقبافتادگی جدی در حوزه مناسبسازی فضاهای شهری بهخصوص در سال 1399 وجود داشته بهطوری که عمده پروژههای این سال، شامل مناسبسازی 44 بوستان، 500 کیلومتر معبر پیاده و 88 ساختمان تحت مالکیت شهرداری تهران به سال جاری منتقل شده است.
تجربههای جهانی نشان میدهد، معلولان از کتابفروشیهای مناسبسازی شده بهعنوان یکی از ابزارهای دسترسی به منابع مطالعاتی برخوردارند که بهمعنای بهرهمندی از حقوق شهروندی است. با توجه به مسائل و مشکلات متعدد مدیریت شهری در کلانشهرها و شهرهای کمبرخوردارتر تاسیس کتابفروشی آنهم ویژه معلولان دور از دسترس بهنظر میرسد؛ بهویژه اینکه حتی ایجاد «ستاد مناسبسازی فضاهای شهری» از 16 سال گذشته موضوع تاسیس کتابفروشی برای این قشر را حتی بهعنوان یک ایده بررسی نکرده است. با وجود همه این مسائل، بهنظر میرسد انتظار ایجاد بخش ویژه برای معلولان در کتابفروشیهای زنجیرهای و یا مجموعه «باغ کتاب» چندان بیجا نیست.
حسین عبدالملکی، کارشناس امور معلولان معتقد است؛ برای توجه به ایجاد کتابفروشی و بازار کتاب ویژه معلولان، به آگاهیبخشی درباره ظرفیت این بازار برای جمعیت معلولان، فعالان حوزه نشر و البته مسئولان فرهنگی وشهری نیازمندیم.
چرا جامعه معلولان به ندرت در کتابفروشیها حاضر میشوند؟
بین 10 تا 15 درصد جمعیت هر جامعه را افراد دارای معلولیت تشکیل میدهند و بهنظر میرسد، بیتوجهی به همین واقعیت، حتی از سوی افراد دارای معلولیت، سیاستگذاران و تصمیمسازان و فعالان حیات اجتماعی ازجمله فعالان صنف کتاب، سرمنشاء مشکلات و خود، نخستین مشکل است. در نگاه سطحی، جمعیت معلولان، بازار بالقوهای به حساب میآیند و آگاهیبخشی برای جلب توجه فعالان حوزه نشر و اصحاب فرهنگ به این ظرفیت، زمینهای برای رعایت حقوق معلولان و ورود آنها به عرصه کتاب، ازجمله کتابفروشیها خواهد شد. نکته دیگر، در نظر گرفتن نیازهای مشترک و نیاز ویژه هر یک از گروههای معلول است. باید توجه داشته باشیم، معلولیت نیز نوع متفاوتی از زیست برخی افراد جامعه است که البته در حد گفتمان باقی مانده و به باور تبدیل نشده است.
با تحقق این باور براساس سه گزاره مختلف و البته مرتبط، شامل «ایجاد فرصت برابر» «حق دسترسپذیر کردن» ـ مورد تاکید در کنوانسیون حقوق معلولان ـ و رفع تبعیض، موضوع بهرهمندی معلولان از کتابفروشیها و حق استفاده بهینه و مناسب از کتاب آغاز میشود. با توجه به این اصول، فرض کنید فرد دارای معلولیت بهعنوان مثال معلول جسمی ـ حرکتی و یا فرد نابینا با عصا، برای خرید کتاب به راستهکتاب خیابان انقلاب حاضر شود، نخستین مشکل اینکه همه کتابفروشیها پله دارند؛ علاوهبراین اگر حضور در کتابفروشی برای این گروه هم محیا باشد، امکان تحرک و تردد برای معلولان وجود ندارد. حتی اگر این مسائل و موانع مرتفع شود، دسترسی به کتاب در کتابفروشی با وجود قفسههای بلند، برای افراد سوار بر ویلچر وجود ندارد. این مشکلات مانع از حضور معلولان در بازار کتاب شده است. اقتضائات و سازوکارهای حضور افراد دارای معلولیت در کتابفروشیها از سوی کتابفروشها و مسئولان فرهنگی کشور محقق شود.
در بسیاری از کشورها، موضوع دسترسی افراد نابینا به کتاب بهعنوان حق فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. در حالیکه در قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، مصوب سال 1348، درباره حقوق افراد معلول ازجمله نابینایان توضیحی ارائه نشده است که نقص محسوب میشود؛ بنابراین حقوق این افراد به رسمیت شناخته نشده است. از معدود حمایتهای قانونی ـ درباره ایجاد دسترسی افراد دارای معلولیت به کتاب ـ در بند 12 تصویبنامه تشکیل ستاد هماهنگی مناسبسازی کشور آمده است؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است از محل اعتبارات مصوب مربوط، بودجه موردنیاز تولید و انتشار کتب و نشریات بریل، گویا، چاپ درشت و در قالبهای الکترونیک برای افراد نابینا و کمبینا و چاپ و انتشار کتب و نشریات تخصصی موردنیاز افراد دارای معلولیت و همچنین ایجاد پایگاههای اطلاعرسانی تخصصی این افراد را تأمین کند. همچنین وزارت مذکور موظف است ضمن رعایت حقوق مالکیت معنوی ناشرین، با اتخاذ تدابیر تشویقی، ناشرین را به ارایه نسخ الکترونیکی آثار خود جهت استفاده نابینایان و کم بینایان ترغیب نماید ـ این بند قانونی درحالیکه ظرفیت تبدیل به آئیننامه معتبر را داشت، با بد سلیقگی با مصوبهای دیگر نسخ شد. برای توجه به بازار بالقوه معلولان در حوزه نشر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به آگاهیبخشی درباره ظرفیتهای قابل توجه این بازار توجه کند و مکانیسمهای حمایتی و آموزشهای لازم برای ارائه خدمات پیشبینی شود.
با فرض اینکه موانع قانونی برطرف و حمایتها برای دسترسی در قالب آئیننامههای اجرایی تدوین شود؛ در مرحله اجرا، کتابفروش و نیروهای انسانی برای ارائه خدمات ویژه به نابینایان به چه آموزشهایی نیاز دارند؟
دو بحث وجود دارد؛ گاهی معلولان دنبال استفاده از منابع مطالعاتی افراد عادی جامعه و گاهی دنبال بهرهمندی از قالبهای دسترسپذیر هستند. درباره کتابهای معمولی، خواسته نخست، امکان حضور و تردد افراد معلول از خانه و حضور در کتابفروشیها است؛ دوم توجه به آموزش نیروهای انسانی مستقر در کتابفروشیهاست. افراد نابینا، قالبهای متنوعی ازجمله گویا، بریل و یا فرمتهای یکپارچهساز، مانند «دیزی» برای مطالعه وجود دارد که البته با جامعه هدف برای استفاده از آنها با مشکلات بسیاری مواجه است. سیاست جامع و مدونی در حوزه تولید کتابهای گویا وجود ندارد؛ بهعبارت دیگر استانداردهای لازم در تولید این کتابها برای نابینایان رعایت نمیشود از سوی دیگر الزامهای قانونی برای دسترسپذیری آنها وجود ندارد.
منظورتان توجه به استانداردهای متفاوت کتابهای گویا برای افراد نابینا و بینا است؟
علاوهبر اینکه به این تفاوتها بیتوجهی میشود، استاندارد تعریفشدهای برای تولید کتاب گویا، بریل و حتی کتابهای الکترونیک وجود ندارد؛ بنابراین انجام هر نوع اقدام در این زمینه، سلیقهای است. حتی اگر استانداردها رعایت شود، سیاست و مکانیزمهای حقوقی وجود ندارد؛ بهعبارت دیگر تکلیف حقوق ناشر برای تولید نسخههای بریل مشخص نیست و اگر تولید شود با اعتراض احتمالی ناشران، حقوق نابینایان نیز محقق نمیشود. موضوع دیگر، تلاش بینتیجه جامعه نابینایان برای اجرای «معاهده مراکش» است. اگر از موضوع تولید استاندارد کتاب برای نابینایان بگذریم، مکانیسیم مناسبی برای کتابهای بریل و یا گویا نیز وجود ندارد.
تولید کتاب بریل در کشور خوابیده!
کتابفروشیهای موجود، ظرفیت عرضه کتابهای بریل را دارند؟
برای پرداختن به مسائل افراد دارای معلولیت نابینایی دو رویکرد سیاستی کلان میتوان اتخاذ کرد. نخست توجه به ایجاد بخشهای ویژه برای رسیدن به فرصت برابر، حق دسترسی عادلانه و بدون تبعیض میتوان به ساخت مکانهای مناسب مانند مدرسه یا سینما اقدام کرد. ایجاد این بخشها یک رویکرد متقدم و قدیمی بود. رویکرد دوم مناسبسازی همه امکانات جامعه برای افراد معلول است.
رویکرد سوم با تلفیق دو رویکرد ارائه شد، به این معنا که هرجا امکان مناسبسازی وجود دارد، مناسبسازی انجام و در غیر این صورت امکانات ویژه معلولان بهشکل مجزا ایجاد شود؛ بنابراین اگر امکان عرضه کتاب بریل در همه کتابفروشیها وجود ندارد، امکان عرضه این نوع کتابها برای برخی گروهها سنی، بهعنوان مثال کودکان فراهم شود.
وضعیت تولید و دسترسی کودکان نابینا به کتاب بریل بسیار نامطلوب است در حالیکه اگر آموزش این کودکان مناسب نباشد، آسیبهای بسیاری را متحمل خواهند شد. علاوهبراین کتابهای مذهبی و یا کتابهای آموزش زبان برای نابینایان بازار بالقوهای محسوب میشود. بنابراین میتوان درباره تاسیس یک و یا چند کتابفروشی ویژه نابینایان در هر شهر فکر کرد، با امکان ارائه خدمات کشوری. جریان اطلاعرسانی نیز با تهیه محتوا درباره تعداد کتابهای موجود بریل، تعداد صفحه کتابها و سایر ویژگیها در پلتفرمهای موجود منتشر، تا امکان ثبت سفارش و خرید فراهم شود. پیشتر، این امکان به شکل ناقص وجود داشت که البته متوقف شد و در دسترس نابینایان نیست. راهحل دیگر ایجاد یک و یا دو مرکز فروش آنلاین در پایتخت است. در مجموع جریان تولید و عرضه کتاب بریل در کشور بهاصطلاح خوابیده!
این درحالیاست که جمعیت نابینایان تحصیلکرده نسبت به دوسه دهه اخیر، چندین برابر شده. ـ براساس آمار سال 1399 سازمان بهزیستی، بیش از ۳۱۶۳ نفر از دانشجویان زیرپوشش این سازمان دارای مشکلات بینایی هستند؛ علاوهبراین بیش از ۸۰۰ نفر از افراد دارای معلولیت نابینایی، مدرک فوق لیسانس و دکترا، همچنین ۴۷۰۰ نفر دارای مدرک لیسانس هستند ـ علاوهبراین بیش از 1300 عنوان کتاب به قلم بیش از 300 نویسنده نویسنده نابینا و یا کمبینا منتشر شده است؛ اما متاسفانه به هر میزان که تعداد افراد فرهیخته و تحصیلکرده نابینا و کمبینا در کشور افزایش پیدا کرده، تعداد منابع بریل در حال افت است.
دسترسی به کتاب گویا نیز مشکل است؛ چراکه درباره تامین حق مولف دچار مشکل هستیم بنابراین بیشتر این کتابها در مراکز دولتی و یا نهاد کتابخانههای عمومی تولید و بیشتر بهعنوان منابع کتابخانهای محسوب میشود و مکانیزم مشخصی برای تولید و یا عرضه در فروشگاههای فیزیکی و یا آنلاینِ این نوع کتابها، مشابه دیگر کشورها، در ایران وجود ندارد. مهمترین معضل این مشکل، نبود نگاه تقنینی و سیاستی صحیح در زمینه حق مولف است و همچنین مکانیزمهای حمایتی. بسیاری از کشورها، یارانه و مشوقهایی برای تامین کتاب ویژه نابینایان همچنین برای تولید کتاب این گروه از معلولان پرداخت میشود؛ بنابراین نمیتوان از بازار کتاب گویا و بریل برای نابینایان صحبت کرد در حالیکه ظرفیت محسوب میشود.
با توجه به اینکه معلولیت محدودیت ایجاد میکند، کتابخوانی از مهمترین راههای گذران اوقات فراغت است. برای این گروه از جامعه که پیشتر گفتیم بهدلیل افزایش سطح علمی بیش از گذشته به منابع مطالعاتی نیاز دارند، کتابخوانی بیشتر از افراد عادی جامعه مهمتر و وجه مقوم و تشدیدکننده دیگری برای اثبات ظرفیت بالای بازار کتاب برای این گروه از افراد جامعه است؛ بهعبارت دیگر درحالیکه افراد بینا از امکانات متعدد برای تفریح و سرگرمی بهرهمند هستند، اما افراد دارای معلولیت، این امکانات کمتر و به تبع سهم استفاده از کتاب بیشتر میشود. وقتی موازین حقوقی و استاندارد مثلا برای تولید کتاب الکترونیک ویژه نابینایان وجود ندارد، بهطور طبیعی نمیتوان کتاب تولید کرد و فروخت؛ علاوهبراین با توجه به اینکه بازار کتاب ویژه معلولان در مقایسه با بازار کتابِ دیگر افراد جامعه محدود است، پیشبینی یکسری مشوقها از سوی سیاستگذاران برای ترغیب افراد به سرمایهگذاری ضروت دارد.
حتی اگر فرد علاقهمندی به سرمایهگذاری اقدام کند، علاوهبر دستورالعمل، آگاهیبخشی درباره ظرفیتهای این بازار و البته امکان حضور و استفاده از بازار کتاب وجود ندارد. پلتفرمها و فروشگاههای آنلاین فروش کتاب نیز متاسفانه برای افراد نابینا نیز قابل استفاده نیست؛ علاوهبراین جریانسازی از سوی رسانهها نیز بسیار قابل توجه است.
کتابفروشیهای بزرگ فرصت فراموش شده برای احقاق حقوق شهروندی معلولان
براساس ظرفیتهای موجود مثل شهرکتابها و باغ کتاب، چقدر امکان حضور افراد دارای معلویت بهویژه نابینایان در این مکانها وجود دارد؟
باغ کتاب بیتردید ظرفیت قابل توجهی برای ارائه خدمات به معلولان بهویژه نابینایان را دارد. امروزه گردش مالی کتابفروشی، صرفا برمدار فروش کتاب نمیچرخد، بلکه بهعنوان مرکز فرهنگی با ارائه خدمات مختلف شناخته میشود؛ بنابراین برای انس بیشتر نابینایان با کتاب، برنامه نشستهای نقد و بررسی، گردهمایی برای معرفی کتاب نویسندگان نابینا، کتابفروشیهای بزرگ، فرصت هستند.
علاوهبر برگزاری دورهمیها و نشستهای نقد و بررسی کتاب، کتابفروشی بهویژه برخی کتابفروشیهای بزرگ در مجتمعهای تجاری امکان ایجاد بخش شنیداری کتاب را دارند.
بحث مهمتر اینکه میدانیم حضور بسیاری از مراجعهکنندگان به کتابفروشی همیشه به خرید منجر نمیشود و مواجه شدن با کتاب از مباحث مهم محسوب میشود. با مناسبسازی کتابفروشیها و مسئولیت دادن به نابینایان، این افراد از انزاو خارج و زمینه حضور پررنگتر و احقاق حقوق شهروندی آنها در جامعه را فراهم کنیم. براساس تجربه جهانی، گروههای معلول در بسیاری از کشورها جزو مخاطبان کتابفروشی شناخته میشوند و البته کتابفروشیهای ویژه برای این دسته از افراد جامعه وجود دارد.
این کتابفروشیها علاوهبر ارائه خدمات آموزشی، فرهنگی و یا برگزاری نشستهای متنوع درباره کتاب بریل، گویا و یا بهینهسازی دارای وجه نمادین هستند که از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. توجه داشته باشیم وقتی کتابفروشی برای افراد معلول تاسیس میشود، به دیگر شهروندان یادآوری میکند که معلولان، بهعنوان یکی از گروههای شهروند، کتاب هم میخوانند؛ بنابراین بهنظر میرسد دو رویه باید همزمان پیگیری شود؛ نخست مناسبسازی و دسترسپذیر کردن کتابفروشیها برای استفاده حداکثری همه معلولان، دوم تولید کتاب با فرمتهای جایگزین و سپس ایجاد کتابفروشیهای ویژه به شکل معدود، بهعنوان محل گردهمایی، تضارب اندیشه و گفتوگوی معلولان. وجود این کتابفروشیها در حکم نماد است تا جامعه از توانمندی و نیازهای فرهنگی معلولان مطلع شود. یکی از روشهای توانمندسازی افراد معلول ارتباط نزدیک آنها با جامعه است.
نظر شما