گزارش ایبنا از دومین همایش ملی «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران»/2
فاضلی: چرا گاری را جلوی اسب بستیم؟/ذکایی: نگاه فانتزی به روش داریم
فاضلی با انتقاد از هژمونی روش تحقیق در ایران گفت: چرا گاری را جلوی اسب بستیم؟ چه اتفاقی افتاده که روش هژمونی یافته و همه رشتهها ایمان آوردند که اگر روش را گسترش دهند پیشرفت علمی صورت میگیرد و اینکه روش چگونه باعث از خود بیگانگی علم در ایران شده است.
دومین همایش «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران»، به منظور آسیبشناسی وضعیت روشهای تحقیق در عرصه علوم اجتماعی کشور با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، و فصلنامه روش شناسی علوم انسانی برگزار شده است. در پنل صبح حسین میرزایی (دبیر علمی همایش)، مقصود فراستخواه، زهره بیاتریزی، محمدسعید ذکایی، محمدتقی ایمان و نعمتالله فاضلی سخنرانی کردند. دبیری این پنل نیز بر عهده رضا ماحوزی بود.
محمد سعید ذکایی در این نشست با بیان اینکه روش راهی برای تولید حساسیت و سویههای جدید نیست گفت: در روش تحقیق ضعف مسالهیابی و مساله مندی جدی است. چرخشهای متعددی در مسالهمند سازی ما رخ داده اما به لحاظ منطق مساله مندی بسیار عقب هستیم. مفروضات ما بدیهی است و شیوههای جدید برای اندیشیدن وجود ندارد. به همین نسبت ما ضعف در طراحی پرسشگری داریم. ما به روش اصالت میدهیم و آن را روش جادویی میدانیم در حالیکه روش این گونه نیست چون روش باید در انتهای اندیشیدن دربیاید. ما یک جور استانداردسازی افراطی در روش داریم و راههای خلاقیت را در این حوزه را میبندیم. بنابراین ما باید منعطف با این ابزارها برخورد کنیم.
او با اشاره به ضعف در نگارش اشاره کرد: نوشتن به معنای تفکر است. پژوهش همان نوشتن است و نوشتن جوهره تحقیق است و ضعف نگارش از جمله مشکلاتی است که در روش تحقیق داریم.
او با تاکید بر اینکه نگاه فانتزی به روش داریم گفت: ما بحث روش با روش شناسی را خلط میکنیم این در حالی است باید معیارهای درست در روش شناسی را به کار بگیریم. ما همواره سعی میکنیم با جریان غالب آکادمی همسویی داشته باشیم. این جریان گاهی کمی هست و گاهی کیفی. ما اهل ریسک کردن نیستیم و این باعث شده چرخشهای معرفتشناسی برای ما فرعی باشد و حتی گاهی در برابر آن مقاومت میکنیم.
به گفته ذکایی، باز اندیشی آشکار کردن دستورات پنهان است بنابراین ما باید در این حوزه باز اندیشی کنیم. البته باز اندیشی سطوح فردی، کارکردی و رشتهای دارد که باید در آنها عمل کنیم. فعالیت حرفهای منقطع از مساله یابی امکانی برای بازاندیشی به ما نمیدهد. چونگاهی ما سوالاتمان با روش یا تحقیق نمیخواند.
او در پایان شیوههایی را برای بازاندیشی در روش تحقیق در حوزه نظر و عمل پیشنهاد کرد و گفت: باید حساسیت و اندیشه انتقادی را به دانشجویان بیاموزیم تا بازاندیشی شکل بگیرد.
نعمت الله فاضلی با اشاره به هژمونی روش در ایران گفت: روش برای کسب امتیازات مادی و جست و جوی هدفهای سیاسی و ایدئولوژیک به کار گرفته شده و تنها چیزی که انجام نمیدهد این است که روش ماهیتا ابزاری برای طریقه عمل است و نباید به تکنیک تقلیل داد. روش در فضای آکادمی علوم اجتماعی ایران آن طور که رهایی بخش باشد و بتواند از مسایل جامعه صورت بندی کند و مرزهای دانش را پیش ببرد، نیست.
او با اشاره به پارادایم پژوهشکش به تعبیر سعید زیباکلام و خلاقیت کشی و علم محمد امین قانعی راد افزود: تلاش من این است که در سخنرانی خودم بازاندیشی درباره هژمونی روش داشته باشم. بازاندیشی درباره کلیت روش ضروری است. آیا ما تصویری که از روش داریم واقعی است یا خیر؟ در صحبتهای همکارانم و مباحثی که طی دهه اخیر مطرح شده کمابیش پرسشگری و نقادی در روش آغاز شده است. ما اکنون با واقعیت تازهای رو به رو میشویم بدین معنی که کلیت روش را موضوع بحث قرار دهیم و به جای اینکه کتاب روش بنویسیم این موضوع را بحث کنیم.
او با اشاره به کتاب زندگی سراسر فهم مساله است یادآور شد: من در بخشهای مختلف کتاب مساله روش را مطرح کردم. ما به دلیل هژمونی روش گاری را جلوی اسب بستیم بنابراین باید درباره روش تامل کنیم. البته هدف انکار جایگاه و معنای روش نیست و حتی این بازاندیشیها به معنای نقد رو شناسانه روش تحقیق یا دستاوردهای آن نیست بلکه نقد تصوری است که از روش داریم.
این استاد مطالعات فرهنگی گفت: ما بحثمان کژکارکردیهای گفتمان روش در آکادمی است و در این باره باید شالوده شکنی از هژمونی روش صورت گیرد. بدین معنی که این سوال طرح شود که چرا گاری را جلوی اسب بستیم؟ چه اتفاقی افتاده که روش هژمونی یافته و همه رشتهها ایمان آوردند که اگر روش را گسترش دهند پیشرفت علمی صورت میگیرد و اینکه روش چگونه باعث از خود بیگانگی علم در ایران شده است.
او با اشاره به شکاف بین مساله و روش توضیح داد: یکی از مشکلات ما بیگانگی روش در آکادمی است. از سوی دیگر دانش مردمی در دانشگاهها سیطره یافته و مساله تحقیق وجود ندارد و ما مجموعهای از مشکلاتی داریم که ارزش پوپولیستی و سیاسی دارد نه اینکه مساله تحقیق داشته باشیم. امروز پرسش جای مساله را گرفته و مشکل و مشکلات جای مساله را گرفته و مجموعه این وضعیت باعث شده روش تحقیق به امر هژمونیک به تعبیر گرامشی تبدیل شود و جامعه علمی با رضایت پذیرفته که روش میتواند معجزه کند و جای ادراک و شهود و روش تحقیق را بگیرد.
به گفته فاضلی، روش گویا معجزه علم برای جامعه دانشگاهی ماست و اگر افراد تکنیکهای تحقیق را یاد بگیرند اندیشمند و محققند در حالیکه این یک توهم محض است. جامعه دانشگاهی ما اندیشمند شدن را ساده فرض کرده است. در اینجا لازم نیست محقق دغدغه و شهامت داشته باشد بلکه گویا دانستن تکنیکهای تحقیق کافی است. گویا لازم نیست قلندروار برخورد کند.
این استاد مطالعات فرهنگی گفت: ببینید روش چه بلایی بر سر دانشگاه و علم در ایران آورده است. روش شکاف زیبایی شناختی به وجود آورده بدین معنی که فراموش کردیم پژوهش و پژوهشگر مستلزم خلاقیت و شهود برای روایت و منطق ارائه است. دانشگاه بین هنر و علم شکاف ایجاد کرده و گویا بین اندیشیدن و خلاقیت گسست ایجاد شده است. فردی که فکر میکند روششناس است احساس میکند دانشمند است در حالی که اینگونه نیست. برای اینکه بتوانیم روش را خلاق کنیم با هنر را با علم و رشته تلفیق کنیم. از سوی دیگر هژمونی روش باعث شده بین کاراکتر و تحقیق شکاف ایجاد شود. روش اینگونه تلقین کرده که گویی دانستن تکنیک اندیشیدن است در حالی که اساسا اینگونه نیست.
او ادامه داد: ما اگر داستان اندیشمندان بزرگ را بخوانیم از وبر تا دورکیم میبینیم که چگونه شخصیت و ویژگیهای اخلاقی آنها نقش تعیین کنندهای در آثارشان و خلاقیتشان داشته است. کتاب «بزرگان جامعه شناسی» روایتی از این گونه زیستن است. دورکیم میخواسته کشیش شود اما آتئیست شد با این حال مشی اخلاقیاش همراهش بود و دغدغه اش این بود که فرانسه در بحرانها نیازمند اخلاق است و تمام ریاضیت کشی ها و انضباط فکری کشنده دورکیم برای این بود که این مسئولیت را داشته باشد.
فاضلی با بیان اینکه مساله روش در جامعه ما باعث شده نوعی از خودبیگانگی محقق به وجود بیاید توضیح داد: گویی تحقیق بیرون از ذهنیت محقق است و روش تبدیل به مقررات صوری تحقیق شده است. ما نیاز به ورود به تحقیق خلاق داریم چون این تحقیق متفاوت از تحقیق صوری است. امروز عمده تحقیقات ما صوری است در حالیکه تحقیق فقط روایت جامعه نیست بلکه ساختن جامعه است. اگر ما پژوهش خلاق داشتیم و از خودبیگانگی محقق نداشتیم آن وقت روش را شیوهای از اندیشیدن میدانستیم که در فرایند ساختن جامعه به وجود میآید.
او تاکید کرد: فهم مساله تحقیق برای ما بسیار ضروری است و باید بین دانشگاهیان گفتوگو در این باره صورت گیرد. ما تلاش میکنیم وضعیت موقعیت خود را بازاندیشی کنیم. روش وقتی میتواند خود را بازاندیشی کند که نسبت ما با تاریخ، هنر، علم و ... مشخص شود و روش باید از درس فراتر برود و تبدیل به ابژه انتقادی شود که در آن کلیات روش مورد بحث باشد. من تلاش کردم در کتابم نشان دهم که چگونه پژوهش مساله محور میتواند راهگشای ما باشد و این پژوهش، جای پژوهش روش محور را بگیرد.
فاضلی گفت: کل آموزش عالی ایران باید تغییر کند تا روش جای خودش بشیند. مساله محوری ما ریشه تاریخی دارد. خود پژوهش محور شدن دانشگاه یک فاجعه است چون ما در دانشگاهی به سر میبریم که رسالتش این است که رهایی بخش نباشد به همین دلیل آموزش باید اصلاح شود.
نظر شما