کتاب «یَتیمِ وَرشو» نوشته کِلی ریمر، با ترجمهای از فرنوش جزینی و از سوی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد.
در بهار سال 1942، نازیها کنترل تمام لهستان را در دست دارند و کل جمعیت یهودی را به گتوی منتقل کردند، در نتیجه این منطقه بسیار شلوغ و ذخایر آن نیز محدود شده است. زندگی بسیار سخت است و بسیاری امید خود را از دست دادهاند.
برای رومن گورکا، نوجوان یهودی، تنها کاری که میتواند انجام دهد، این است که زنده بماند تا به اندازه کافی درآمد کسب کند، او باید خانوادهاش را زنده نگه دارد. شایعاتی در محله یهودینشین درباره برنامه نازیها برای انتقال یهودیها به اردوگاههای کاری در جنگل پخش شده است. رومن میداند باید کاری بکند چون باید راهی برای نجات خواهر و برادر کوچکترش بیابد.
در همان زمان، زن جوانی به نام الزبیتا رابینک، وارد شهر میشود که به نظر میرسد یک دختر معمولی لهستانی است که با خانوادهاش زندگی میکند؛ اما او رازی را پنهان میکند؛ نام اصلی او امیلیاست.
الزبیتا از اختلافهایی که درست آنسوی حیاط خانهاش به سرعت در حال رشد بود، آگاه میشود. او هیچ علاقهای به آلمانیهایی که در خیابانهای شهر در حال گشتزنی هستند، و مقررات منع رفت و آمد را اعمال میکنند، ندارد؛ اما هرگز به آنچه در پشت دیوارهای یهوینشین که همسایههای یهودی او را در خود جای دادهاند، فکر نکرده است. الزبیتا با سارا که پرستار است، دوست میشود. او از رازی بسیار وحشتناک باخبر میشود که نمیتوان آن را ندیده گرفت، کشفی که او را به سمت خطر و قهرمانی سوق میدهد.
داستان رمان براساس واقعیت نوشته شده است؛ ایرنا یک پرستار و مددکار اجتماعی لهستانی کاتولیک بود که تیمی متشکل از دو گروه ده نفره را برای نجات کودکان یهودی از داخل گتوی ورشو هماهنگ کرد. ایرنا و تیمش از طریق روشهای مختلف، از جمله پنهان کردن کودکان کوچک در کیسهها و تابوتها یا هدایت آنها از طریق فاضلاب، کودکان را از گتو قاچاق میکردند. پس از بیرون آمدن، بچهها را نزد خانوادههای کاتولیک قرار دادند تا از آنها محافظت شود.
کلی ریمر در گفتوگویی درباره شخصیت الزبیتا میگوید: او مانند خانوادهاش و در واقع، بیشتر همنسلهایش مذهبی بود. عزم و شجاعت او هم از این باور مذهبی و هم از تربیت خانوادگی او الهام گرفته شده بود. الگوهای او متعهد بودند که به اطرافیانش کمک کنند، حتی با هزینههای گزاف برای خودشان.
در توضیحی آمده که این کتاب داستان دختری جوان، پسری از ساکنین گتو و جنگجویی مبارز و پرستاری که هر یک به شیوهی خود برای نجان کودکان یهودی طی حملهی نازیها و روسها به لهستان میجنگند. کتابی برگرفته از قهرمان واقعی(ایرنا سندلر) که جان هزاران کودک یهودی را طی جنگ جهانی دوم نجات بخشید. یتیم وروشو کتابی است پرامون خیزش ورشو، داستانی حقیقی از دو جوان که برای زنده ماندن تلاش میکنند. ابتدا از دست نازیها و سپس از دست سربازان شوروی که به قصد نجات لهستان وارد این کشور شده بودند.
آن کس که ذرهای انسانیت در او یافت شود نادیده گرفتن وقایع مربوط به ظلم و ستم نازیها و هولوکاست را غیرممکن میداند. گام برداشتن در دل سیاه تاریخ به همراه کلی ریمر به معنای تجربهی تمام سختیها و ناامیدیهای افرادی واقعی است به گونهای که نفس را در سینمهی شما حبس میگرداند.
«پیش از آنکه بگذارم بروی»، «وقتی تو را از دست دادم» و «یتیم ورشو» از جمله آثار کلی ریمر هستند که به فارسی ترجمه شدهاند.
کتاب «یَتیمِ وَرشو» نوشته کِلی ریمر، در 440 صفحه، به قیمت 125 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و کاغذ بالک، با ترجمه فرنوش جزینی و به همت انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد.
نظر شما