حسن لطفی در این کارگاه که با پرسشهای متعدد او از حاضران در این وبینار همراه بود، گفت: خیلی وقتها کسانی که نوشتن را شروع میکنند، وقتی نوشته خود را به اسم داستان به من میدهند، میبینم که نوشته آنها اصلاً داستان نیست. چرا که داستان با بعضی دیگر از انواع نوشتهها نزدیک است و همین نزدیکی باعث می شود تا در مواقعی شاهد این باشیم که نویسندگان تازه کار دچار اشتباه در مسیر بشوند.
نگارش خاطرات نخستین گام در مسیر نویسندگی است
وی با بیان اینکه نوشتهها در خیلی از اوقات به خاطره نزدیک میشوند، اضافه کرد: خاطره سادهترین چیزی است که هر کسی مینویسد. خاطره نوشتن یکی از آن راههایی است که میتواند شروع نوشتن باشد و میتواند به ما در نوشتن داستان و قصه کمک کند تا بتوانیم بنویسیم.
لطفی با طرح این سؤال که آیا خاطره داستان است؟ گفت: هر داستانی میتواند خاطره باشد؛ اما لزوم هم نوع خاطرهنویسی را نمیتوان داستان قلمداد کرد. با این حال برای داستان تعاریف زیادی وجود دارد که ممکن است افراد بیحوصله را از رسیدن به یک تعریف در حوزه داستان باز بدارد.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: برای این که نویسندگان بتوانند در مسیر درست داستان نویسی گام بردارند نیاز است تا شاخصه های شناسایی داستان را از سایر گونه های ادبی به خوبی بدانند، که این تعلیم گاهی در مسیر تجربی و گاهی به صورت تئوری آموخته می شود که در نهایت همه به یک نتیجه منتهی می گردد.
چرا تعریف داستان مهم است؟
این نویسنده قزوینی در ادامه از حضار درباره علت اهمیت تعریف داستان سؤال کرد و گفت: وقتی مشغول نوشتن داستان هستیم، اگر ندانیم که داستان قاعدتاً چیست، امکان دارد از چیزی که مینویسیم، در نهایت یک داستان درنیاید و ممکن است به یک نوع نوشته دیگر تبدیل شود.
لطفی با ذکر اینکه اگر یک حکایت را داستان قلمداد کنیم، ایرادی ندارد، افزود: با این حال وقتی از داستان صحبت میکنیم، داریم از زمانه خودمان حرف میزنیم. در واقع داریم از چیزی صحبت میکنیم که به زمانه ما مربوط است و در هر صورت زمانه ما هم تغییرات زیادی دارد. یعنی ما در زمان سعدی زندگی نمیکنیم، اگر سعدی فراتر از زمانه خود بوده است.
وی ادامه داد: با این حال عناصر داستان در آثار بزرگانی مانند سعدی، عبید زاکانی و دهخدا وجود دارد. اگر چه نمیتوانیم هیچکدام از این بزرگان را داستاننویس بدانیم، چون عناصر و ویژگیهای داستاننویسی به شکل امروز در آثار هیچکدام از اینها نیست.
این پژوهشگر قزوینی گفت: چرا که داستان جزئی از ادبیات ایرانی است که به صورت پنهان در بسیاری از آثار اساتید بزرگ مشاهده می شود اما شاید بسیاری از شاخص های امروزی داستان به صورت کامل و واضح نداشته است.
لطفی بیان کرد: با این حال نمی توان منکر وجود داستان در این آثار شد و این میتواند همان معنای گستردگی و زیبایی خاص ادبیات را به ما نشان دهد که یک گونه ادبی میتواند در درون خود زایش گونه های دیگر و دیگر را نیز داشته باشد.
عناصر داستان از دیدگاه ویلیام فاکنر
این داستاننویس شخصیت، معنا، معما، روایت و زاویه دید را عناصر داستان برشمرد و گفت: ویلیام فاکنر که نویسنده داستان کوتاه است، وقتی درباره نیازهای یک نویسنده صحبت میکند، تجربه، تخیل و مشاهده را 3 عنصر لازم برای داستاننویسی میداند. البته ما در هر نوع نوشتن به این 3 عنصر نیاز داریم.
لطفی انگیزه نوشتن داستان را تاثیرگذار کردن بیان یک مطلب دانست و اضافه کرد: همچنین نوشتن داستان به ما کمک میکند که سطح فهم و کلاس فکری افراد را ارتقا دهیم.
وی با اشاره به مثل معروف «کمگوی و گزیدهگوی چون در» ادامه داد: این دغدغه از ابتدای تاریخ بوده و همیشه آدمها دوست داشتند که بهترین چیزها را به بهترین نحو و در کوتاهترین زمان بگویند. یعنی باید در گفتن داستان کوتاه از زمان حداکثر استفاده را ببریم. البته زمانی که اثر این کوتاهی از دست برود، ارزش اثر از دست میرود. بنابراین یعنی داستان کوتاه باید اثرگذار باشد.
نظر شما